استعداد خالصی به درخشندگی مدالهای گرند پریکس و المپیک. پاتیناژ رو کمی بعد از اولین قدمهاش شروع کرده بود، اولین خاطره مربوط به پدر مادری که دستهاش رو گرفته بودن و برادرش بود که تشویقش میکرد. چهارمین سالی که برای المپیک شرکت میکرد و حالا به فاینال رسیده بود. براش هیجان زیادی داشت و شبانه روز تمرین کرده بود تا اجراش بینقص باشه، بارها زمین خورده بود و زخمهای مختلفی رو به خودش هدیه داده بود اما تمامش ارزش داشت، بنظرش زیبا بودن. نفس عمیقی کشید و روی پیست رفت، همهچیز داشت خوب پیش میرفت. سرمای کمی که از سمت یخ بهش وارد میشد رو دوست داشت، آخرین بخش و آخرین حرکت. تریپلسالکو، بالا بردن دستهاش بعد از خستگی در انتهای کار حرکت اشتباهی بود. بعد از فرود لیز خورد و سرش به سختی به یخ برخورد کرد، سرمایی که به بدنش وارد میشد هنوز هم خوشایند بود.
◜悲劇的な死 ✦ @Losthernamelol◞
◜悲劇的な死 ✦ @Losthernamelol◞