نمیگم نبودنت دیگه نمیزنه تو ذوقم، چرا میزنه،بضی وقتا یجوری روزمو سیاه و تیره و خاکستری میکنه ک حس میکنم دیگه نمیتونم ب قشنگیای این زندگی لبخند بزنم،طوری ب دیوار خیره میشم ک ازش انتظار ب آغوش کشیده شدن دارم، طوری غم نبودنت میخوره تو سرم ک همه ی منطقام قروقاتی میشه،نبودنت حس فراموش شده ترین آدم روی زمین و ب من میده،ولی نمیشه ک دوسِت نداشت،میشه؟!