چرا دیشب در حیاط خانه من راه میرفتی؟
—زخمها آزارم میدادند.
باید میبستی.
—این زخمها بستهشدنی نیست. میشنوی؟! کهنه است اما مرهم ناشدنیست. هر روز از آن خون تازه بیرون میآید...
—زخمها آزارم میدادند.
باید میبستی.
—این زخمها بستهشدنی نیست. میشنوی؟! کهنه است اما مرهم ناشدنیست. هر روز از آن خون تازه بیرون میآید...