دستاشو محکم گرفتم امروز. بغلشم کردم.
کنارش قدم زدم و کنارش نشستم.
یواشکی نگاشم کردم،همون آدمی بود که توا اون شب بد کنارم بود…
خودش بود،دقیقا کنارم.
ما بعد اون شب سخت،دوباره کنار هم نشستیم.
اما اینبار فرق داشت.
ما اینبار خیلی قوی تریم
اینبار دیگه از هیچ شب تاریکی نمیترسیم.