باب (1): فضيلت بخشش
1139 ـ عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ عَنِ النَّبِيِّ قَالَ: «يَا نِسَاءَ الْمُسْلِمَاتِ لا تَحْقِرَنَّ جَارَةٌ لِجَارَتِهَا وَلَوْ فِرْسِنَ شَاةٍ». (بخارى:2566)
ترجمه: ابوهريره ميگويد: نبي اكرم فرمود: «هيچ زني، هديه به همسايه (يا هدية همسايه) را حقير و كوچك نشمارد، اگر چه سُم گوسفندي باشد».
1140 ـ عَنْ عَائِشَةَ رَضِي اللَّه عَنْهَا أَنَّهَا قَالَتْ لِعُرْوَةَ: يا ابْنَ أُخْتِي إِنْ كُنَّا لَنَنْظُرُ إِلَى الْهِلالِ ثُمَّ الْهِلالِ ثَلاثَةَ أَهِلَّةٍ فِي شَهْرَيْنِ وَمَا أُوقِدَتْ فِي أَبْيَاتِ رَسُولِ اللَّهِ نَارٌ فَقُلْتُ: يَا خَالَةُ مَا كَانَ يُعِيشُكُمْ؟ قَالَتِ: الأَسْوَدَانِ: التَّمْرُ وَالْمَاءُ، إِلاَّ أَنَّهُ قَدْ كَانَ لِرَسُولِ اللَّهِ جِيرَانٌ مِنَ الأَنْصَارِ كَانَتْ لَهُمْ مَنَائِحُ وَكَانُوا يَمْنَحُونَ رَسُولَ اللَّهِ مِنْ أَلْبَانِهِمْ فَيَسْقِينَا. (بخارى:2567)
ترجمه: از عايشه رضي الله عنها روايت است كه به عروه گفت: اي خواهرزاده ام! گاهي، سه هلال ماه نو را در مدت دو ماه (شصت روز) مشاهده مي كرديم ولي در خانه هاي رسول الله آتشي (براي پخت وپز) افروخته نمي شد. عروه پرسيد: خاله جان! در آنصورت، شما چگونه زنده ميمانديد؟ فرمود: فقط بر دو چيز سياه يعني خرما و آب، قناعت ميكرديم. البته رسول الله همسايگاني از انصار داشت كه داراي شتر و گوسفند بودند و آنان براي آنحضرت شير ميفرستادند و رسول الله از آن شيرها به ما ميداد كه بنوشيم.
1141 ـ عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ عَنِ النَّبِيِّ قَالَ: «لَوْ دُعِيتُ إِلَى ذِرَاعٍ أَوْ كُرَاعٍ، لأَجَبْتُ، وَلَوْ أُهْدِيَ إِلَيَّ ذِرَاعٌ أَوْ كُرَاعٌ لَقَبِلْتُ». (بخارى:2568)
ترجمه: ابوهريره ميگويد: نبي اكرم فرمود: «اگر مرا براي صرف ساعد يا پاچه (گوسفندي) دعوت كنند، خواهم پذيرفت. همچنين، اگر به من، ساعد يا پاچه اي هديه داده شود، خواهم پذيرفت».
1139 ـ عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ عَنِ النَّبِيِّ قَالَ: «يَا نِسَاءَ الْمُسْلِمَاتِ لا تَحْقِرَنَّ جَارَةٌ لِجَارَتِهَا وَلَوْ فِرْسِنَ شَاةٍ». (بخارى:2566)
ترجمه: ابوهريره ميگويد: نبي اكرم فرمود: «هيچ زني، هديه به همسايه (يا هدية همسايه) را حقير و كوچك نشمارد، اگر چه سُم گوسفندي باشد».
1140 ـ عَنْ عَائِشَةَ رَضِي اللَّه عَنْهَا أَنَّهَا قَالَتْ لِعُرْوَةَ: يا ابْنَ أُخْتِي إِنْ كُنَّا لَنَنْظُرُ إِلَى الْهِلالِ ثُمَّ الْهِلالِ ثَلاثَةَ أَهِلَّةٍ فِي شَهْرَيْنِ وَمَا أُوقِدَتْ فِي أَبْيَاتِ رَسُولِ اللَّهِ نَارٌ فَقُلْتُ: يَا خَالَةُ مَا كَانَ يُعِيشُكُمْ؟ قَالَتِ: الأَسْوَدَانِ: التَّمْرُ وَالْمَاءُ، إِلاَّ أَنَّهُ قَدْ كَانَ لِرَسُولِ اللَّهِ جِيرَانٌ مِنَ الأَنْصَارِ كَانَتْ لَهُمْ مَنَائِحُ وَكَانُوا يَمْنَحُونَ رَسُولَ اللَّهِ مِنْ أَلْبَانِهِمْ فَيَسْقِينَا. (بخارى:2567)
ترجمه: از عايشه رضي الله عنها روايت است كه به عروه گفت: اي خواهرزاده ام! گاهي، سه هلال ماه نو را در مدت دو ماه (شصت روز) مشاهده مي كرديم ولي در خانه هاي رسول الله آتشي (براي پخت وپز) افروخته نمي شد. عروه پرسيد: خاله جان! در آنصورت، شما چگونه زنده ميمانديد؟ فرمود: فقط بر دو چيز سياه يعني خرما و آب، قناعت ميكرديم. البته رسول الله همسايگاني از انصار داشت كه داراي شتر و گوسفند بودند و آنان براي آنحضرت شير ميفرستادند و رسول الله از آن شيرها به ما ميداد كه بنوشيم.
1141 ـ عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ عَنِ النَّبِيِّ قَالَ: «لَوْ دُعِيتُ إِلَى ذِرَاعٍ أَوْ كُرَاعٍ، لأَجَبْتُ، وَلَوْ أُهْدِيَ إِلَيَّ ذِرَاعٌ أَوْ كُرَاعٌ لَقَبِلْتُ». (بخارى:2568)
ترجمه: ابوهريره ميگويد: نبي اكرم فرمود: «اگر مرا براي صرف ساعد يا پاچه (گوسفندي) دعوت كنند، خواهم پذيرفت. همچنين، اگر به من، ساعد يا پاچه اي هديه داده شود، خواهم پذيرفت».