شنبهها
نگذاریم چراغ کتاب کشته شود!
شنبه 16 دی 1396
دانشکدهی علوم اداری و اقتصادی دانشگاه فردوسی مشهد
روح گریان من
داستان واقعی یک جاسوس زن کرهای
کیم هیون هُی
پارسیگردان: فرشاد رضایی
تهران: ققنوس، 1396
یک روز، سِنگ جو گفت: «این کیم ایل سونگ لامصب عمر نوح کرده ولی هنوز ولکن دنیا نیست.»
نارک جُنگ گفت: «آخه میگن آدم بدا بیشتر عمر میکنن.»
من گفتم: «اون تقصیری نداره. زیردستاش اطلاعات غلط بهش میدن یا اصلاً درستْ به دستوراتش عمل نمیکنن.»
جملهی آخر را کیم هیونگ هُی گفته است؛ هم، زیردستِ کیم بوده است و هم بهدرستیْ به دستور، عمل کرده است. طنز ماجرا همینجا استکه در یک تربیت توتالیتری، افراد از درون تهی میشوند و به یک عاملِ صرفْ تبدیل میشوند.
کیم هیون هُی، جاسوسِ کشتهکارِ کرهای، در سالِ 1988، به دستورِ کیم جونگ ایلْ (فرزندِ کیم ایل سونگ) رهبرِ وقتِ کرهی شمالی، موظف میشود که هواپیمای شمارهی 858 خطوط هواییِ کرهی جنوبی را که از بغداد، عازمِ سئول بود، منفجر کند تا دیگر کشورهای دنیا با آگاهی از خطرات تروریستیِ موجود، المپیک 1988 سئول را تحریم کنند. در این جنایتِ بزرگ، که اجازه و دستورِ اجرای آن، بهطور مستقیم، توسط رهبر کرهی شمالی، صادر شد، 115 مسافر، کشته شدند.
روح گریان من، داستان زندگی یک زن کرهای است که در نوجوانیْ از خانوادهاش جدا شد و به یکی از مبرزترین و حرفهایترین جاسوسانِ حکومت کرهی شمالی، تبدیل گشت. کیم، یکی از خوفناکترین مأموریتهای جاسوسی را (انفجارِ یک هواپیمای مسافربری بر فراز آسمان) انجام داد و سپس در فرودگاه ابوظبی، دستگیر و پس از تحویل به حکومت کرهی جنوبی، محاکمه و به اعدام محکوم شد. از رییسجمهور کرهی جنوبی، تخفیفِ مجازات گرفت و سپس، داستان زندگی خود را روایت کرد که نشاندهندهی ژرفایِ فاجعهای است بهنامِ توتالیتریسمِ جوچه.
روح گریان من، شرححالِ جذابترین جاسوس تاریخ کره است؛ شرححالِ یک جاسوس زن.
نخستْ شناساندنِ مختصرمفیدِ کیم هیون هُی را که آقای سیدمحسن موسویزاده جزایری زحمت کشیدهاند، ببینید.
سپس، پیام کوتاه صوتیِ آقای فرشاد رضایی (پارسیگردانندهی کتاب) را بخوانید. قدردانِ کاردانی و شایستگیِ او هستم.
سپس، نوشتاریْ بخوانید که کوتاهکردهی کتاب است.
https://telegram.me/MohsenKhaliliPoliticalScience