صبح با یه حالت سرخوشی از خواب بیدار شدم که نگو ونپرس از همون اول صبح همون دیوونه بازیا که گفتم رو شروع کردم خواهرکوچیکه خیلی بدش میاد بعد میگفت تو برای جلب توجه اینکارو میکنی🤨آخه کی هست که من بخوام توجه اش رو به دست بیارم وقتی فقط خودمون هستیم😐یعنی گند میزنه تو حال آدم ولی من گوش ندادم وبگو بخند خودم رو داشتم موقع صبحانه ام مامانم گفت بسم الله گفتم مامان روانی که نشدم حالم خوبه وبرای خودم شادی میکنم😊واقعا درک نمیکنم خوب حالم خوبه شادی میکنم به همین سادگی