•● اسطوره ●•

در خوانش اول این اسطوره چینی کاملا ابتدایی به نظر میرسد. شخصیت های آن نیروهای طبیعی هستند که جسمیت یافته اند.
دو امپراطور عناصری هستند که آذرخش را تشکیل میدهند و آشوب نیز در شکل انسانی تصویر شده است.
اما این اسطوره ابتدایی اولین سرنخ ما درباره ماهیت اسطوره است.

اسطوره نخستین شکل علم است : فرضیه پردازی درباره اینکه جهان چگونه بوجود آمده.

❥• T.me/MythTweet

در قرن ما نیز در قالب نظریه ای علمی, دیدگاهی از آفرینش عرضه شد که با روایتی که گفته شد شباهت بسیاری دارد.
" هارولد یوری" برنده جایزه نوبل شیمی 1934, این فرضیه را مطرح کرد که منشا حیات فعالیت نوعی انرژی, شاید آذرخش در جو اولیه زمین بوده است ما نمیدانیم یوری با این اسطوره چینی آشنا بوده است یا نه اما منظور وی همان روایتی را منعکس میکند که پدربزرگ چینی بیان کرده.

درسال 1953 یکی از شاگردان یوری این نظریه را آزمایش کرد. وی دو طرف شیشه ای تهیه کرد که یکی از آنها حاوی گازهایی بود که تصور میرفت در جو اولیه زمین وجود داشت و دیگری برای جمع آوری گازهایی که از آزمایش او بدست می آمد.
وی با استفاده از آذرخش به شکل جریان برق 60 هزار ولتی گاز ها فعال کرد. پس از انجام این کار با شگفتی دریافت که مقداری از مواد جمع شده در ظرف دوم حاوی نوکلئوتید ها, یا اجزای اسیدهای آمینه است که از پیوستن آنها به یکدیگر DNA ساخته میشود و DNA سنگ بنای کل حیات است.

❥• T.me/MythTweet

● اسطوره چیست؟!

صد ها سال قبل در کشور چین, پسر جوانی از پدربزرگش پرسید جهان چگونه خلق شد؟! پدر بزرگ همان پاسخی را داد که سال ها پیش از پدربزرگ خودش شنیده بود :
روزگاری فقط یک آشوب بزرگ به نام "هوندون" (Hundun) وجود داشت. دو امپراطور هم بودند که یکی "هو" امپراطور دریای شمال بود و دیگری "شو" امپراطور دریای جنوب.
هنگامی که هوندون را یافتند وی موجودی ناقص بود که هفت سوراخ لازم برای دیدن, شنیدن, خوردن, نفس کشیدن, بوییدن, تولید مثل و دفع را نداشت. آنها با استفاده از آذرخش, به مدت هفت روز هر روز یکی از این سوراخ ها را در بدن او ایجاد کردند. سرانجام هوندون در این جریان جان باخت.
نام های "هو و شو" ترکیب شدند تا واژه "هو_شو" یا " آذرخش " بوجود آید.

به این ترتیب کار خلفت هنگاهی آغاز شد که آذرخش, آشوب را از هم درید.

❥• T.me/MythTweet