شب.


Channel's geo and language: not specified, not specified
Category: not specified


برای حرفها
برای پیشنهادها
برای انتقادها
و هرچیز دیگر!
https://t.me/BiChatBot?start=sc-73013-omdXKfE

Related channels

Channel's geo and language
not specified, not specified
Category
not specified
Statistics
Posts filter




کنار اردکا بودم. دون میدادم بهشون ، آب میریختم تو ظرفشون تا بهشون زندگی بدم. که اگه من نبودم از تشنگی میمردن و از گرسنگی .. از گرسنگی سر بقیۀ اردکا رو میخوردن تا سیر شن. من تو تاریکیِ اردکا بودم و فکر به زندگی چرندشون که خیلی چرت قراره تموم شه که یهو اومدی. اومدنت شبیه نور بود. اصلا خودِ خودِ نور بودی. بوی نور میدادی، میدونستم بغلت مزۀ خواب میده،میخواستم تجربش کنم. میخواستم سرت داد بزنم " گور بابای بوی گندِ سیگارت، بغلم کن جون بگیرم." ولی نشد.. اومدی رد شدی. نیگا کردی به اردکام زیرلب بهم گفتی دیوونه و رفتی. نفهمیدی اینی که بهش میگی دیوونه دوساعت تو سرش جمله چید تا بهت از مزۀ خوب بغلت بگه . بغلی که نچشیده . بهت بگه تو که اینقدر بغلت قشنگه خودتم بغل میکنی آدمِ اخمو؟ خودتو بغل کن حالت خوب میشه. آخه تو بغلت نور خوابیده. اردکا میگفتن وقتی میری بیوفتم دنبالت. ولی من که میدونستم ولشون کنم سر هم دیگه رو میخورن. مگه دیوونم؟ نیستم. من فقط باهات فرق دارم. ت خیلی قشنگی ولی من فقط زیادی فکر میکنم. صدای یکی از اردکا اومد. بوی خون می اومد. اردکم سر نداشت. اگه بودی و بهم نمیخندیدی که دارم به اردکا دون میدم الان سر داشت. چرا اومدی؟ چرا شبیه نور بودی از اون دور؟ چرا قشنگ خندیدی بهم؟ چرا صدات موقع گفتن دیوونه دلمو برد؟ چرا اردکا گشنشون بود؟ چرا نیستی؟ چرا اردک پیرم سر نداره؟


@NightWriting


بخواب تا برات از شهر اردکا بگم.

@NightWriting


Forward from: قَهوِه‌ی‌سَرد‌آقای‌نِویسَندِه.
+عمیقا حس یه آدم روانیو دارم ک نیاز داره تو تیمارستان بستری شه ولی بردنش تیمارستان گفتن از هزارتا عاقلم عاقل تره!
_شاید تو سالمی و اطرافیانت مریضن :)










رنج رحم من رو کُشت.

@NightWriting


عزیز همیشه میگفت آدم به یاد آدمایی که رد شدن میمونه و چشاشو رو کسایی که دوسش دارن میبنده.




سیگار
آرزو هایی‌ست
که لای کاغذ پیچیده شده...
@Nightwriting




فکر کردی آدم یادش میره آخه؟ هی موقع رفتن گفتی داد نزن دیوونه گریه نکن یادت میره. هی نگفتم یادم نمیره؟ هی برات مهم نبودم. اصلا عین خیالته که دل کسی برات تنگ شه؟ نیس. موقع رفتن کفشات سفید بود. میخواستم نفرینت کنم که داری با غصه ها تنهام میزاری ولی دلم نیومد،از خدا خواستم کفشای سفیدت گِلی شن دلت بسوزه ولی من که میدونستم،کسی که یه آدمو اونجوری راحت کنار بزاره کفش که براش چیزی نیس دیگه. خوبی الان؟ بخندیا.. فدا سرت اصن غمت نباشه. همشو درست میکنم تو بخند غم به دلت راه نده. مراقب کفشاتم باش گِلی نشن..

@NightWriting


و عدالت دروغه.


Video is unavailable for watching
Show in Telegram
دوست داشتن، غم انگیز است.

@NightWriting




پرواز به سمت فرشته های رویای بچگیمان!

@Nightwriting





20 last posts shown.

120

subscribers
Channel statistics