در کار تیاتر عروسکی | Puppet Realm


Channel's geo and language: not specified, not specified
Category: not specified


◾پایگاه مستقل تئاتر عروسکی دانشگاهی
◾حاوی تحقیقات و مقالات اساتید، دانشجویان و فعالان تئاتر عروسکی
◾تاسیس شده توسط دانشجویان ارشد تئاتر عروسکی پردیس هنرهای زیبای دانشگاه تهران
◾تماس با ما:
@MahdiYousefiMehr

Related channels

Channel's geo and language
not specified, not specified
Category
not specified
Statistics
Posts filter


- فراخوان کانال تلگرام Puppet Realm جهت ارسال مطلب و محتوای چندرسانه‌ای در حوزه تئاتر عروسکی -
◾موارد مورد قبول: مقاله، جستار، ترجمه، گزارش تصویری و ویدئویی از تئاتر عروسکی، اسکیس کاراکتر، نمایشنامه، خلاصه پایان‌نامه و هر آن چیزی که نشان‌دهنده خلاقیت شما در این حوزه از تئاتر دانشگاهی باشد.
◾لازم به ذکر است که فعالیت‌های این کانال، به منظور ایجاد گروهی از علاقه‌مندان به حوزه‌های تئوری و عملی تئاتر عروسکی، و در راستای تاسیس نشریه بین‌المللی Puppet Realm خواهد بود.
◾موارد ارسالی شما ابتدا از نظر آکادمیک بررسی شده و سپس در کانال منتشر خواهند شد.
🎠 @PuppetRealm


Forward from: @urluploadbot
Video is unavailable for watching
Show in Telegram
Tadeusz_Kantor_Wielopole_Wielopole_English_Subs_8wsAfotRhbc_243.mkv


- فیلم تئاتر 《Wielopole Wielopole》 -
◾نویسنده و کارگردان: تادئوش کانتور
◾نسخه دارای زیرنویس انگلیسی (YouTube): http://www.youtube.com/watch?v=8wsAfotRhbc
⚪ تادئوش کانتور پس از 《کلاس مرده - The Dead Clasd》، تئاتر 《Wielopole Wielopole》را تولید کرد. این اولین اجرایی بود که او بر اساس خاطرات شخصی خود، در چارچوب تئاتر مرگ می‌ساخت. او در این اجرا شهر Wielopole و اتاقی که دوران کودکی‌اش را در آن گذرانده به ما نشان می‌دهد. بازیگران اجرا نیز نقش اعضای خانواده او را بازی می‌کنند و تصویری از یک اتاق مرده و آغشته به خاطرات جهنمی می‌سازند.
🎠 @PuppetRealm


عروسک های زنده.pdf
367.4Kb
◽ بخشی از چکیده مقاله:
عروسک‌های زنده اصطلاحی برای دختران جوانی است که با عمل‌های جراحی و آرایش‌های سنگین خود را به شکل عروسک‌های بازی همچون باربی در می‌آورند و با گذاشتن عکس یا فیلم از ژست‌های حرکتی و رفتارهای خود در شبکه‌های اجتماعی نمایش‌گری می‌کنند. در این نوشتار با بازخوانی کارناوال و کارناوالیته از منظر باختین، مرگ، نقاب، دیوانگی (نمود یافته در سه تیپ ابله، دلقک و ولگرد) و بازی به عنوان چهار مضمون اصلی آن معرفی و شناسایی می‌شوند.
🎠 @PuppetRealm


- بازیابی کارناوالیته در نمایش‌گری عروسک‌های زنده -
◾نوشته شده توسط: شیوا مسعودی و نفیسه سعادت
◾ مقاله پژوهشی (زن در فرهنگ و هنر)
⚪ تصویر: Pinterest
《همان‌طور که پینوکیو با خصوصیاتی چون صراحت، دروغ‌گویی، سرکشی و گاه بی‌ادبی می‌تواند تجسمی از عروسک‌های نمایشی سنتی در ادبیات باشد، عروسک‌های زنده با هویت متفاوت خود در فضای مجازی، که عرصه عمومی معاصر است، به نمایش‌گری می‌پردازند؛ نمایشی که با سرکشی از معیارهای معمول بدنی در فضای مجازی لحنی گروتسک دارد.》
🎠 @PuppetRealm


Video is unavailable for watching
Show in Telegram
- فیلم تئاتر 《کلاس مرده》 -
◾کارگردان: تادئوش کانتور
◾نسخه دارای زیرنویس فارسی: b2n.ir/DeadClass
🎠 @PuppetRealm


بیانیه تئاتر مرگ.pdf
1.2Mb
◽تادئوس كانتور (1915-1990) طراح، نقاش و كارگردان لهستانی به عنوان یكی از غیرعادی‌ترین هنرمندان نوگرای تئاتر‌ به خاطر خلق آثار نامتعارف به شهرت رسید. وی فعالیت‌های هنری خود را با نقاشی و طراحی صحنه آغاز كرد، اما سریعاً به سمت هنر تئاتر اتفاقی گرایش یافت. دیدگاه وی براساس بازتعریف زبان تئاتر و در طی یك پرسش ثابت، درباره رابطه فضای اجرا و اجراكننده شكل گرفت.
◽مانیفست مرگ كانتور كه یكی از سه بیانیه او به شمار می‌آید، نشان دهنده چگونگی گسست وی از تمامی سنت‌های تئاتری قدیمی و جدید اروپایی است. وی تمامی دغدغه‌هایش را در ابژه تئاتریكال خلاصه می‌كند و بازیگر را به عنوان شیء در وضعیتی قرار می‌دهد كه بر عناصر بصری او تأكید بیشتری شود.
بدین ترتیب تئاتر كانتور تئاتری كاملاً بصری (Visual) قلمداد می‌شود. هنر كانتور روندی است با دو عنصر موازیِ كنش و اتفاق كه در كنار هم سیماچه وضعیت انسانی را بازنمایی می‌كنند؛ تفسیر تاریك از زندگی انسان مدرن.
🎠 @PuppetRealm


- مانیفست تئاتر مرگ -
◾نویسنده: تادئوش کانتور
◾مترجم: علیرضا امیرحاجبی
⚪ تصویر: Wielopole Wielopole di Tadeusz Kantor - Cricoteka
«قصد و مفهوم مانكن چیزی نیست جز هراساندن. پیامی است از سوی مرگ و نیستی؛ به همین دلیل این مفهوم همزمان تبدیل به انكار ‌چنین جاذبه و فریبندگی‌ای شده است؛ هم تهمت و افترا و هم جذابیت! تمامی بحث و جدل‌ها، تمامی اتهام‌زنی‌ها خاصیت خود را از دست داده‌اند، زیرا ماشینیسم توجه‌اش را به خود معطوف ساخته؛ گویی به مقصود رسیده است.»
🎠 @PuppetRealm


فلسفه عروسک بودلر.pdf
500.6Kb
◽ «همه بچه‌ها با عروسک‌هایشان حرف می‌زنند: عروسک‌ها در نمایش بزرگ زندگی، که دوربین نامعلوم ذهن کودکان آن را کوچک می‌کند، به صورت بازیگر در می‌آیند. آن‌ها در بازی‌ها توانایی قابل ملاحظه منتزع کردن و نیروهای والای خلاقیتشان را نشان می‌دهند؛ آن‌ها بازی می‌کنند بی آن‌که اسباب‌بازی داشته باشند.»
🎠 @PuppetRealm


- «فلسفه عروسک‌ها» -
◾ نویسنده: شارل بودلر
◾ مترجم: یدالله آقا عباسی
⚪ تصویر: Charles Baudelaire - Les Fleurs du Mal - 1947
🎠 @PuppetRealm


درباره عروسک های مومی لوته پریزل.pdf
1.1Mb
◽اولین کلمات و آخرین بند این نوشته از ریلکه را نمی‌توان فهمید، مگر این‌که بدانیم عروسک‌های لوته پریزل، که او آن‌ها را در نمایشگاه مونیخ در سال 1913 دید، برای بچه‌ها طراحی نشده بودند. لوته پریزل (1887-1952) پیکره‌هایی غیرواقعی از سیم و موم ساخته بود که پس از آن و در دهه بیست توفیق هنری زیادی کسب کردند. این عروسک‌های دراز و لاغر را روی پایه‌های کوچک پر زرق و برقی گذاشته و سر تا پا با لباس‌های توری عجیب و غریبی پوشانده بودند؛ حالت بدن آن‌ها، دست و پا و انگشتان استخوانی آن‌ها رقص و زوال را تداعی می‌کرد. آن‌ها به گفته لوته پریزل «انعکاس جهان آن گونه که من می‌بینم» بودند. شکل و حالت آن‌ها همراه با حال و هوای شهوانی و مالیخولیائیشان منتقدان زیادی و از جمله «اولیری بردسلی» را به آن‌جا کشاند. در دهه 1920 رقصندگان حرفه‌ای عروسک‌های پریزل را بر صحنه تجسم بخشیدند؛ و یکی از آن‌ها نمایشش را رقص شرارت، وحشت و شور نامید، عنوانی که بعداً در سال 1987 در موزه تئاتر عروسکی مونیخ بر نمایشگاه آثار پریزل نهادند.
🎠 @PuppetRealm


- «عروسک‌ها» -
◾ نویسنده: راینر ماریا ریلکه
◾ مترجم: یدالله آقا عباسی
⚪ تصویر: Portrait painting of Rainer Maria Rilke by Leonid Pasternak
🎠 @PuppetRealm


■ عروسک‌ها نمایانگر گذر از کودکی به بلوغ هستند. پی بردن به مرگ و بی‌جانی عروسک، پی بردن به این است که ما نیز به سرنوشت مشابهی دچار خواهیم شد.
عروسک‌ها برای ریلکه چهره‌هایی از توهم و بیگانگی دوران کودکی هستند. به نقل از گراس، در نوسان زندگی و بیگانگی، ریلکه به عروسک‌ها ماهیت سوژه‌ای ناشناخته و غیر قابل استفاده می‌دهد و سوزاندن آن‌ها را نوعی قربانی غیر قابل استفاده و ضایعه‌ای ناپایدار می‌داند.
■ گفتن این‌که ریلکه آیین باستانی سوزاندن عروسک‌ها و مجسمه‌ها را به عنوان هشداری از مرگ بازخوانی می‌کند، وسوسه برانگیز است. این در عین حال، به ما یک مهلت موقتی برای ترس و وحشت می‌دهد. ما در ارائه منظره مرگ به خود یادآوری می‌کنیم که هنوز زنده‌ایم. بیگانگی و آسایش در یک اتحاد عذاب‌آور اما ضروری با هم پیوند خورده‌اند.
Adam Geczy / itstarstwithadam
🎠 @PuppetRealm


■ بیشتر تفسیرهای انتقادی درباره ریلکه و عروسک، بر مرثیه‌های دوینو (Daino Elegies) متمرکز است. ریلکه در جوانی و پس از دیدن چند اثر آلمانی، تحت تأثیر موریس مترلینگ، نمایشنامه نویس بلژیکی قرار گرفته بود.
■ از نظر ریلکه، بهترین بازخوانی‌های درام‌های مترلینگ، دارای ویژگیِ «اجتناب از توسل به استیمانگ» {مود، خلق و خو، تن صدا و لحن} بود. این اجتناب به منظور اجازه دادن به ژست‌هایی بود که می‌توانست به بهترین نحو ممکن، بیانگر احساساتی باشد که در مورد آن هیچ چیز مبهمی وجود نداشت. از نظر او، اغراق و تلاش بیش از حد برای نشان دادن احساسات، باعث عدم تعادل می‌شد و درام را از شکل خود خارج می‌کرد.
■ ریلکه در «نامه‌ای به یک بازیگر زن» توصیه می‌کند که شخصیت‌پردازی و شخصیت‌سازی، از الگوری عروسک ماریونت پیروی کند و برای بازیگری موفق در درام‌های مترلینگ، «باید فراموش کرد که داریم بازیگری می‌کنیم».
■ مروری بر آثار ریلکه نشان می‌دهد که عروسک‌ها در کارهای او، نه تنها به عنوان پوسته‌هایی از خاطرات و حافظه انسان مطرح می‌شوند، بلکه در معنای سمبولیستی، به عنوان وسیله‌ای برای تلقین، غریبگی، و جادویی از رویاها و تصاویر آرتیستیک عمل می‌کنند.
■ پایدارترین بازنمایی انتقادی از دیدگاه ریلکه در مورد عروسک‌ها، در مقاله‌ای وجود دارد که در سال 1914 به عنوان پاسخی به نمایشگاه مجسمه‌های مومی یک عروسک‌گردان به نام «لوته پریزل» در مونیخ (1913) نوشته شده است. این عروسک‌های خاص جنبه‌ی آرتیستیک داشتند و صرفاً برای کودکان نبودند. پریتزل در زمان خود به خاطر فیگورهایی دارای سبک و با جزئیات کامل چهره معروف بود. این عروسک‌ها بدن و دست‌هایی کشیده و لباس‌هایی عجیب و غریب داشتند که به شدت یادآور فیگورهای تهدیدآمیز و هولنناکی بود که توسط «ایوبری» بردسلی، زیبایی‌شناس بریتانیایی کشیده شده بودند. پنج سال پس از مرگ او، موزه تئاتر عروسکی مونیخ نمایشگاهی با عنوان «رقص‌های گناه، وحشت و خلسه» (Dances of Vice, Horror and Ecstasy) برگزار کرد که این نام ظاهراً برگرفته از توصیف رقصنده‌ای بود که در دهه 1920، به عروسک‌گردانی این عروسک‌ها مشغول بوده است.
■ ریلکه با توجه به حال و هوای غم‌انگیز این عروسک‌ها و شهرت آن‌ها در اشتراک با جنبش دکانس یا انحطاط، نوشته خود را با یک یادداشت تلخ شروع می‌کند: «این عروسک‌ها خارج از قلمرو کودکان زندگی می‌کنند. دنیای کودکی گذشته است.»
■ این عروسک‌ها مربوط به دنیای بزرگسالان و حتی «پیرسالان زودرس» هستند و وارد تمام غیرواقعیت‌های زندگی خود شده‌اند. که این نشان‌دهنده وضعیتی ناقص و برزخی بین فانتزی‌های دوران کودکی و ساخته‌های دنیای بزرگسالان از جهان است. اندکی بعد از این‌که ریلکه به آئورایی وصف‌ناپذیر و کنکجاوانه بر اشیایی دست یافت که واسطه عشق یا مصیبت بودند، و به خاطر توجهی که به آن‌ها می‌شد روحی محسوس را به خود جذب کرده بودند، یک امید غمناک و غیرمنتظره اتفاق می‌افتاد که سایه‌ای از ناامیدی بود. اما چرا؟
■ با عروسک‌ها، که کانون بسیاری از توجهات و احساسات ما هستند ،حاملگی شاعرانه و فرسوده‌مانند اشیاء روزمره تغییر می‌کند. تا تلاش‌های ما برای شعله‌ور کردن زندگی خود در موجودات بی‌جانی مثل عروسک‌ها، شکست بخورد و عبث بنماید.
■ مشابه با نقطه نظری که بودلر داشت، ریلکه معتقد بود که ما بیش از حد روی عروسک‌ها و فقدان روح در آن‌ها سرمایه‌گذاری می‌کنیم. یا بهتر بگوییم: توخالی بودن عروسک از روح، یکی از بزرگترین ناامیدی‌های کودکی ماست.
ما هرچقدر تلاش یا حتی التماس کنیم، طلسم مرموز نفوذناپذیری عروسک نمی‌شکند. اما در این مورد، ریلکه یک پارالل با خدا را هم ترسیم می‌کند: «خدا به صحبت نکردن با ما شهرت دارد.» به همین ترتیب، ما دچار یک بیگانگی چندجانبه در رابطه با عروسک هستیم. زیرا نیاز به غلبه بر بیگانگی اساسی خود با جهان هستی را دائما حس می‌کنیم. ما باید با سرحد این که تا چه حد خود را فریب داده‌ایم، و چقدر روی این خودفریبی سرمایه‌گذاری کرده‌ایم، روبرو شویم.
■ عروسک یک غریبه ابدی است. با این حال، ما بر صرف انرژی برای توهم زنده بودن آن اصرار می‌کنیم: «ما آنقدر مشغول (زنده) نگه داشتن تو هستیم که فرصتی برای درک آن‌چه که تو هستی، نداشتیم.» ریلکه عنوان می‌کند که علی‌رغم ناامیدی عصبی ما از عروسک، احتمالاً برای محافظت از درک درونی‌مان نسبت به مرگ، و فرار از آن، زنده نبودن عروسک را انکار می‌کنیم. و پیرو آن، مرگ به عنوان یک زندگی، و یک پیش‌شرط برای زندگی، در همه ما ساکن است.
■ عروسک‌ها نوعی جسمانیت ناب هستند که در آن‌ها سختی نقاب‌ها و ظواهر حل می‌شود. «من این ماسک‌های نیمه‌پر را نمی‌خواهم. بلکه عروسک را می‌خواهم. چون یک کل است. من می‌خواهم و تحمل می‌کنم که صدف‌ها و سیم‌ها به یک چهره تبدیل شوند و به من نگاه کنند.》
🎠 @PuppetRealm


- ریلکه‌ی شاعر و عروسک -
▪نوشته آدام گژی
▪ترجمه مهدی یوسفی‌مهر
● تصویر: عروسک‌های نمایشگاهی لوته پریزل (مونیخ-۱۹۱۳)
🎠 @PuppetRealm


درباره تئاتر عروسکی.pdf
581.5Kb
◽در این مقاله کلایست به فصل سوم سِفر تکوین نیز ارجاع می‌دهد، داستان هبوط انسان؛ و این کشف که خودآگاهی، تنهاییِ انسان را جاودانه می‌سازد. برطبق گفته‌های کلایست راهی برای بازگشت نیست؛ انسان حیوانی متفکر است و لازمۀ تفکر، دانش است. و دانش، اگرچه وقتی پراکنده باشد سرچشمۀ تردید و عدم قطعیت است، در صورت یکپارچگی، ماده‌ای حیاتی برای هماهنگی‌ست. بنابراین کلایست تصریح می‌کند که ما باید پیش رویم و به این دانش کلی دست یابیم.

🎠 @PuppetRealm


◾ هاینریش فون کلایست کیست؟
هاینریش فون کلایست (1811-1777)، شاعر، نمایشنامه‌نویس و رمان‌نویس آلمانی، ابتدا به سنت خانواده‌اش وارد ارتش شد اما بعد در سال 1799 آن را برای تحصیل در رشتۀ فلسفه و ریاضی ترک کرد. به نظر می‌رسد که کلایست دروناً غرق در کشف تفکر کانت دربارۀ ناشناختگی حقیقت غایی بوده است.
◽مقالۀ کلایست، «دربارۀ تئاتر عروسکی» در سال 1810 نوشته شد (یکی از نخستین اسناد مکتوب که به نمایش عروسکی می‌پردازد) و بیانیه‌ای‌ست آرام دربارۀ این فرم هنری که می‌گوید انسان به شدت تحت کنترل است.  مقاله به شکل یک گفتگوست و خود کلایست یکی از طرفین آن است و می‌گوید عروسک‌ها نوعی زیبایی در خود دارند که انسان ندارد، دیدگاهی که با مفاهیم زیبایی‌شناسی آن زمان در تناقض بود. آگاهی و توان اندیشیدن در انسان سبب می‌شود به خود شک کند و خودآگاه شود، و همین ما را از عملکردی ناب مانند حیوانات یا عروسک‌ها بازمی‌دارد.
◽یک سال بعد از نوشتن این مقاله، کلایست، در سن 34 سالگی به خودش شلیک کرد. در زمان مرگش، منتقدان عقیده داشتند که وی صد سال از زمان خود جلوتر بوده و در سال 1977 نیز عقیدۀ منتقدان بر آن بود که وی دویست سال زودتر به دنیا آمده است.

🎠 @PuppetRealm


- هاینریش فون کلایست و مقالۀ  «دربارۀ تئاتر عروسکی» -
◾ نویسنده: هاینریش فون کلایست
◾ مترجم به زبان انگلیسی: ادریس پِری
◾ برگردان به فارسی: سلما محسنی اردهالی
⚪ تصویر: Heinrich Von Cliest, The University of Warwick
🎠 @PuppetRealm


این کانال توسط دانشجویان ورودی ۱۴۰۱ کارشناسی ارشدِ تئاتر عروسکی پردیس هنرهای زیبای دانشگاه تهران، و با منتورینگ خانم دکتر شیوا مسعودی، جهت شناخت عمیق‌تر تئاتر عروسکی و نظریه‌های مرتبط با آن ساخته شده‌است. این کانال به عنوان پایگاهی مستقل، شامل یادداشت‌ها، تحقیقات و فعالیت‌های تئوری ما در این حوزه از تئاتر دانشگاهی است.
🎠 @PuppetRealm

19 last posts shown.

524

subscribers
Channel statistics