از : Ar𐂂
به : ✧*♡cevherq
Word : star ⭐️
یادمه همیشه مکانی که ستاره ها رو از اونجا تماشا میکردم ، خونه مامانجون بود . میرفتم تو ایوون روی اون تختی که اون گوشه بود دراز میکشیدم و منظره مخملی و اکلیلی رو به رومو با عشق نگاه میکردم . نمیدونم ولی آسمون شب خونه مامانجون با همه آسمون شب هایی که تو نقاط دیگه میدیدم برام فرق داشت .
آخرای شب بود و همه جا آروم و ساکت گه گاهی یه ماشینی از توی کوچه رد میشد و نور چراغاش میوفتادن رو دیوارای همسایه و سایه های بلندی و به وجود میاوردن هوا خنک بود و موهام و پوستم از اون خنکی حال میومدن .
اولین کاری که میکردم شروع میکردم به شمردن ستاره ها دوم چندتا ستاره رو انتخاب میکردم و فرض میکردم اون دسته از افراد که مردن و دیگه توی این دنیا نیستن تبدیل به همین ستاره ها شدن و الان جلو روم تو آسمونن و سوم شروع میکردم باهاشون حرف زدن و درد و دل کردن وسطش یا خوابم میبرد یا آقاجون از راه میرسید و بهم ملحق میشد .
یه شب در حین درد و دل کردن با اون یکی مامانجونم که رفته بود و تبدیل به ستاره شده بود ، آقاجون از راه رسید و اومد پیشم نشست .
+ چیکار داری میکنی بابا ؟
- داشتم با اون ستاره که برای مامانجونمه حرف میزدم .
+ کدوم ؟
- همون که اون گوشس از همه پر نور تره ، اون مامانجونمه اون ستاره مال منه .
+ حالا چرا اون پر نوره ؟ این همه ستاره اینجاس تو چرا اونو انتخاب کردی ؟
- خب اون قشنگ تره .
+ نه بابا همیشه پر نور رو انتخاب نکن ، اونی رو انتخاب کن که کوچولو و کم نوره و کمتر کسی نگاه بهش میکنه و انتخابش میکنه .
- چرا ؟ اخه اون کوچولو ریزا قشنگ نیستن که کم نورن اصلا معلومم نیستن .
+ اون پر نور قشنگا که بیشتر تو چشمن رو همه انتخاب میکنن ، همه دقیقا دست میزارن رو همین ستاره ها و میگن مال منه ، میدونی الان این ستاره مال چند نفره ؟ بعد اونموقع حرفای تو با اون ستاره دیگه مخفی نمیمونه و حرفات به اون شخصی که میخوای نمیرسه چون اون ستاره خیلی سرش شلوغه و برای چندین آدمه که باهاش حرف زدن و همه حرفا تو هم قاطی پاتی میشه پس اون ستارهای رو انتخاب کن که کم نوره اونجوری اون فقط مال خودته و همه حرفاتم گوش میکنه .
+ بعدم بابا ستاره فقط برای حرف زدن با آدمایی که نیست دیگه توی این دنیا نیستن ، میتونه برای حرف زدن با آدمای زنده این دنیا هم باشه ، حرف زدن با آدمی که ازش دوری اما قلبت بهش نزدیکه .
-
هر وقت با چشمای قهوه ایت به آسمون نگاه کردی سریع به همون کم نوره نگاه کن من از طریق اون باهات حرف میزنم باشه ᏒᏬᏰᎩ ؟ ؛)💫🌌
به : ✧*♡cevherq
Word : star ⭐️
یادمه همیشه مکانی که ستاره ها رو از اونجا تماشا میکردم ، خونه مامانجون بود . میرفتم تو ایوون روی اون تختی که اون گوشه بود دراز میکشیدم و منظره مخملی و اکلیلی رو به رومو با عشق نگاه میکردم . نمیدونم ولی آسمون شب خونه مامانجون با همه آسمون شب هایی که تو نقاط دیگه میدیدم برام فرق داشت .
آخرای شب بود و همه جا آروم و ساکت گه گاهی یه ماشینی از توی کوچه رد میشد و نور چراغاش میوفتادن رو دیوارای همسایه و سایه های بلندی و به وجود میاوردن هوا خنک بود و موهام و پوستم از اون خنکی حال میومدن .
اولین کاری که میکردم شروع میکردم به شمردن ستاره ها دوم چندتا ستاره رو انتخاب میکردم و فرض میکردم اون دسته از افراد که مردن و دیگه توی این دنیا نیستن تبدیل به همین ستاره ها شدن و الان جلو روم تو آسمونن و سوم شروع میکردم باهاشون حرف زدن و درد و دل کردن وسطش یا خوابم میبرد یا آقاجون از راه میرسید و بهم ملحق میشد .
یه شب در حین درد و دل کردن با اون یکی مامانجونم که رفته بود و تبدیل به ستاره شده بود ، آقاجون از راه رسید و اومد پیشم نشست .
+ چیکار داری میکنی بابا ؟
- داشتم با اون ستاره که برای مامانجونمه حرف میزدم .
+ کدوم ؟
- همون که اون گوشس از همه پر نور تره ، اون مامانجونمه اون ستاره مال منه .
+ حالا چرا اون پر نوره ؟ این همه ستاره اینجاس تو چرا اونو انتخاب کردی ؟
- خب اون قشنگ تره .
+ نه بابا همیشه پر نور رو انتخاب نکن ، اونی رو انتخاب کن که کوچولو و کم نوره و کمتر کسی نگاه بهش میکنه و انتخابش میکنه .
- چرا ؟ اخه اون کوچولو ریزا قشنگ نیستن که کم نورن اصلا معلومم نیستن .
+ اون پر نور قشنگا که بیشتر تو چشمن رو همه انتخاب میکنن ، همه دقیقا دست میزارن رو همین ستاره ها و میگن مال منه ، میدونی الان این ستاره مال چند نفره ؟ بعد اونموقع حرفای تو با اون ستاره دیگه مخفی نمیمونه و حرفات به اون شخصی که میخوای نمیرسه چون اون ستاره خیلی سرش شلوغه و برای چندین آدمه که باهاش حرف زدن و همه حرفا تو هم قاطی پاتی میشه پس اون ستارهای رو انتخاب کن که کم نوره اونجوری اون فقط مال خودته و همه حرفاتم گوش میکنه .
+ بعدم بابا ستاره فقط برای حرف زدن با آدمایی که نیست دیگه توی این دنیا نیستن ، میتونه برای حرف زدن با آدمای زنده این دنیا هم باشه ، حرف زدن با آدمی که ازش دوری اما قلبت بهش نزدیکه .
-
هر وقت با چشمای قهوه ایت به آسمون نگاه کردی سریع به همون کم نوره نگاه کن من از طریق اون باهات حرف میزنم باشه ᏒᏬᏰᎩ ؟ ؛)💫🌌