دختره برای اینکه از شوهرش حامله نشه قرص ضدبارداری میخوره که یهو شوهرش میفهمه😱💊
از جلوی آینه کنار رفتم خواستم لباسم رو بپوشم که امیر رو با قرصای #ضدبارداری که تو دستش بود دیدم!
با استرس نگاش کردم که جلو تر اومد و بلند داد زد:
- این #قرصا چیه تو کیفت ، نمیخوای ازم #حامله شی نه؟
به خودم جرعت دادم و گفتم:
- نه ...نمیخوام بچهای بیاد تو زندگیمون که پدرش دست بهزن داره!
با این حرفم عصبی تر از هر لحظه سیلی تو گوشم خوابوند و گفت:
- بهت نشون میدم عواقب این کار یعنی چیی #دختره احمق!
خواستم از اتاق فرار کنم که مچ دستم رو گرفت و پرت کرد رو #تخت و گفت:
- همین #امشب که یه بچه #کاشتم تو #شکمت میفهمی که دیگه ازین کارا نکنی...
خواستم از زیر دستش فرار کنم که یهو...
بیا ادامشو بخون تا از دست ندادییی🏃♀🏃♀