فکرمیکردمدوسمداریامانداشتی.
فکرمیکردمباورمداریامانداشتی.
فکرمیکردمعاشقمیامانبودی...
فکرمیکردممنوبهخاطرِقلبممیخوایاینطورنبود.
فکرمیکردممنواونقدریکاملوبینقصمیدونی
حاضریهمهجاباهامباشیبازماشتباهبود.
انقدرمطمئنبودمراجبفکراموحسامیهتیکهای
ازوجودموبهنامتزدم،گذاشتمبیایوتوقلبمخونه
کنیطوریکهتوخونموجونمجریانپیداکنی...
اماالانچیجونگکوک؟ولیحالایهسیمخاردارکشیدمدورت..کهدیگه
نیامسمتت،برااینکههروقتنزدیکتشدمازت
دوریکنمچونزخممیزنی...خیلیبدزخم
میزنیقلبخیلی....
-غ.ل