مرد فقیری بود که زنش کره میساخت
زن کره هارا دایره شکل یک کیلویی میساخت و مرد کره هارا به یکی از بقالی های شهر میفروخت و مایحتاج خانه را میخرید روزی بقال به اندازه کره ها شک کرد وزن کرد دید ۹۰۰ گرم هستند و گفت دیگر از تو کره نمیخرم حرف ما یک کیلو بود اما ۹۰۰ گرم است ، مرد فقیر سرش را پایین انداخت و گفت ما وزنه ترازو نداریم واز شما یک کیلو شکر خریدیم و از ان بجای وزنه ترازو استفاده کردیم.
بقول مولانا :
موی بشکافی به عیب دیگران ؛ چو به عیب خد رسی کوری از آن .
،
@Rhsaz
،
زن کره هارا دایره شکل یک کیلویی میساخت و مرد کره هارا به یکی از بقالی های شهر میفروخت و مایحتاج خانه را میخرید روزی بقال به اندازه کره ها شک کرد وزن کرد دید ۹۰۰ گرم هستند و گفت دیگر از تو کره نمیخرم حرف ما یک کیلو بود اما ۹۰۰ گرم است ، مرد فقیر سرش را پایین انداخت و گفت ما وزنه ترازو نداریم واز شما یک کیلو شکر خریدیم و از ان بجای وزنه ترازو استفاده کردیم.
بقول مولانا :
موی بشکافی به عیب دیگران ؛ چو به عیب خد رسی کوری از آن .
،
@Rhsaz
،