Forward from: مطالعات صفویه
♦️رد ادعای اخیر مقصودعلی صادقی درمورد مکاتبات ترکی صفویان با عثمانی
متأثر از توصیف نادرست برنارد لوئیس دربارۀ نامهنگاریهای دو پادشاه صفوی و عثمانی در آستانۀ جنگ چالدران، برخی پنداشتهاند که سلطان سلیم شاه به دشمن خود نامۀ فارسی مینوشت ولی شاه اسماعیل اول پاسخ ترکی میداد که از عجایب روزگار بوده است.[۱] اما باید دانست که برداشت یادشده نادرست و نابجاست؛ زیرا پیش از نبرد، سلیم دو نامۀ فارسی و دو نامۀ ترکی نوشت و تنها پاسخ اسماعیل نیز فارسی بود. لوئیس میبایست متناسب با سخن خود که فارسی را زبان شهرنشینان فرهیختۀ آسیای صغیر و ترکی را زبان مادری قبایل صفوی برخاسته از آنجا دانسته، به زبان ادبی دو پادشاه اشاره میکرد و مینوشت که شاه ایران ترکیسرا بود و خداوندگار روم فارسی میسرود؛ امری که البته جای هیچ شگفتی ندارد، زیرا دو عنصر نژاد و زبان نقشی در اختلافات عقیدتی عثمانیان با قزلباشان غالی ایفا نمیکرد.
اما جدا از نادرستی سخن برنارد لوئیس، نباید از یاد برد که نامههایی ترکی از صفویان به دولت عثمانی در دست است. دراینباره نیز بررسی حاضر ضمن استناد بر یکی از مجموعهمنشآت دستاول عثمانی، به رد ادعای اخیر مقصودعلی صادقی گندمانی میپردازد که حین یک مصاحبه، منکر وجود نامههای ترکی شاهان صفوی به پادشاهان عثمانی شده است.
صادقی بعد از تأکید بر اینکه اغلب مکاتبات داخلی و خارجی دولت صفوی صرفاً فارسی بوده و اسناد ترکی موجود علل خاصی داشته، مکاتبههای تاریخی دولتهای صفوی و عثمانی را مؤکد و مجزا متذکر شده است. او با گوشزد اینکه عثمانیان از زمان سلیم اول به بعد سعی میکردند به همهجا فقط ترکی نامه بنگارند، با تأکید خاصی میافزاید که هر پادشاه صفوی «هیچوقت» پاسخ ترکی به نامههای عثمانی نمیداده، بلکه همیشه فارسی جواب مینوشته است! سپس با لحنی مطمئن میگوید که این وضعیت یک امر خیلی روشن است و حتی میتوانید در مجموعۀ موسوم به منشآتالسلاطین که تألیف منشی دیوان و دربار عثمانی یعنی احمدپاشا فریدونبیگ توقیعی بوده، همۀ نامهها را ببینید تا دریابید که پادشاه عثمانی به ترکی مینوشته ولی پادشاه ایران فقط به فارسی جواب میداده است.
البته بیان چنین سخنانی تازگی ندارد و پیشتر نیز مدیرمسئول وبسایت موسوم به «آذریها» در بخشی از یادداشتی پراشتباه نوشت که «حتی یک نامه از شاهان صفوی به خلفای عثمانی نمییابید که به ترکی باشد، اما همۀ نامههای خلفای عثمانی به صفویه فارسی است.» سپس افزود که «دراینباره میتوان به منشآتالسلاطین (منبع دستاول عثمانی) و مجموعۀ چندجلدی مکاتبات عصر صفوی تألیف عبدالحسین نوائی (مرجع ایرانی) نگریست.» این اظهارنظر ناشیانه دقیقاً نقطۀ مقابل اشارۀ کلی صادقی به زبان رایج نامههای پادشاهان عثمانی به صفویان است که البته، نقطۀ مشترک نظرات هردو در تأکید کاذب بر منابع و اصرار قاطع بر عدم وجود نامۀ ترکی از سوی صفویها به عثمانیان است.
اما برخلاف تصور مذکور، حداقل مروری دقیق بر دومین مجلد مجموعۀ منشآتالسلاطین، حاکی از وجود چهار نامۀ ترکی از سوی صفویان به عثمانیان است که اتفاقاً جملگی نیز توسط نوایی نقل و تصحیح شدهاند و البته، نظر به حفظ ایجاز ردیۀ حاضر با تمرکز بر منبع اصلی، لزومی به ذکر آثار مجزای نوایی و قید رقم صفحات مربوطه نیست. مسلماً بررسی تفصیلی محتوای مکاتبات مذکور در ذیل نیز مجال جدا میطلبد.
نامۀ نخست، جواب ترکی شاه طهماسب اول به مکاتبۀ سلطان سلیمان شاه دربارۀ پسرش بایزید است که با برادر مهترش جنگید و بر پدرش شورید، ولی سرانجام ناکام ماند و شکستخورده رهسپار و پناهندۀ دربار صفوی شد؛ دومی نیز شفاعتنامۀ ترکی طهماسب به شاهزاده سلیم برای درخواست بخشیدن برادر کهترش است؛ سومین مکتوب مندرج نیز نامۀ ترکی شاه صفی اول به سلطان ابراهیم خان با هدف تأیید مؤکد عهدنامۀ صلح دو همسایه همراه با ذکر هدایای ارسالی دولت ایران به دربار خداوندگار است؛ مکاتبۀ چهارم نیز نامۀ ترکی شاه عباس اول به سردار عثمانی فرهادپاشا در زمان سلطان مراد سوم، جهت اعلام تمایل به مصالحه و تهیۀ مقدمات عقد معاهدۀ صلح است.[۲]
فلذا کذب محض ادعای صادقی و امثال وی با ملاحظۀ موارد مذکور کاملاً مبرهن است. معالوصف، اگر مدعای ایشان تعمدی و مغرضانه نباشد، قطعاً بدون مطالعۀ دقیق مستندات موجود و خاصه منشآتالسلاطین فریدونبیگ، مرتکب قضاوت عجولانه و اظهارنظر غلط شده است. بیان چنین برداشت نابجای شتابزدهای توسط یک مدرس دانشگاه تأسفآور است! در خاتمه ناگفته نماند که سایر مکاتیب و منشآت عثمانی و صفوی نیز هریک از حیث وجود مکاتبات ترکی صفویان قابل تحقیق و لایق تدقیق هستند.
🔻یادداشتها:
۱. برنارد لوئیس. خاورمیانه، ترجمۀ حسن کامشاد (تهران: نشر نی، ۱۳۹۶)، ص ۱۲۰.
۲. منشآت السلاطين (استانبول: دار الطباعة العامرة، ۱۲۷۵)، ج ۲، ص ۳۴-۳۳، ۳۸-۳۶، ۳۰۱، ۳۲۳.
🔰 @SafavidStudies | مطالعات صفویه
متأثر از توصیف نادرست برنارد لوئیس دربارۀ نامهنگاریهای دو پادشاه صفوی و عثمانی در آستانۀ جنگ چالدران، برخی پنداشتهاند که سلطان سلیم شاه به دشمن خود نامۀ فارسی مینوشت ولی شاه اسماعیل اول پاسخ ترکی میداد که از عجایب روزگار بوده است.[۱] اما باید دانست که برداشت یادشده نادرست و نابجاست؛ زیرا پیش از نبرد، سلیم دو نامۀ فارسی و دو نامۀ ترکی نوشت و تنها پاسخ اسماعیل نیز فارسی بود. لوئیس میبایست متناسب با سخن خود که فارسی را زبان شهرنشینان فرهیختۀ آسیای صغیر و ترکی را زبان مادری قبایل صفوی برخاسته از آنجا دانسته، به زبان ادبی دو پادشاه اشاره میکرد و مینوشت که شاه ایران ترکیسرا بود و خداوندگار روم فارسی میسرود؛ امری که البته جای هیچ شگفتی ندارد، زیرا دو عنصر نژاد و زبان نقشی در اختلافات عقیدتی عثمانیان با قزلباشان غالی ایفا نمیکرد.
اما جدا از نادرستی سخن برنارد لوئیس، نباید از یاد برد که نامههایی ترکی از صفویان به دولت عثمانی در دست است. دراینباره نیز بررسی حاضر ضمن استناد بر یکی از مجموعهمنشآت دستاول عثمانی، به رد ادعای اخیر مقصودعلی صادقی گندمانی میپردازد که حین یک مصاحبه، منکر وجود نامههای ترکی شاهان صفوی به پادشاهان عثمانی شده است.
صادقی بعد از تأکید بر اینکه اغلب مکاتبات داخلی و خارجی دولت صفوی صرفاً فارسی بوده و اسناد ترکی موجود علل خاصی داشته، مکاتبههای تاریخی دولتهای صفوی و عثمانی را مؤکد و مجزا متذکر شده است. او با گوشزد اینکه عثمانیان از زمان سلیم اول به بعد سعی میکردند به همهجا فقط ترکی نامه بنگارند، با تأکید خاصی میافزاید که هر پادشاه صفوی «هیچوقت» پاسخ ترکی به نامههای عثمانی نمیداده، بلکه همیشه فارسی جواب مینوشته است! سپس با لحنی مطمئن میگوید که این وضعیت یک امر خیلی روشن است و حتی میتوانید در مجموعۀ موسوم به منشآتالسلاطین که تألیف منشی دیوان و دربار عثمانی یعنی احمدپاشا فریدونبیگ توقیعی بوده، همۀ نامهها را ببینید تا دریابید که پادشاه عثمانی به ترکی مینوشته ولی پادشاه ایران فقط به فارسی جواب میداده است.
البته بیان چنین سخنانی تازگی ندارد و پیشتر نیز مدیرمسئول وبسایت موسوم به «آذریها» در بخشی از یادداشتی پراشتباه نوشت که «حتی یک نامه از شاهان صفوی به خلفای عثمانی نمییابید که به ترکی باشد، اما همۀ نامههای خلفای عثمانی به صفویه فارسی است.» سپس افزود که «دراینباره میتوان به منشآتالسلاطین (منبع دستاول عثمانی) و مجموعۀ چندجلدی مکاتبات عصر صفوی تألیف عبدالحسین نوائی (مرجع ایرانی) نگریست.» این اظهارنظر ناشیانه دقیقاً نقطۀ مقابل اشارۀ کلی صادقی به زبان رایج نامههای پادشاهان عثمانی به صفویان است که البته، نقطۀ مشترک نظرات هردو در تأکید کاذب بر منابع و اصرار قاطع بر عدم وجود نامۀ ترکی از سوی صفویها به عثمانیان است.
اما برخلاف تصور مذکور، حداقل مروری دقیق بر دومین مجلد مجموعۀ منشآتالسلاطین، حاکی از وجود چهار نامۀ ترکی از سوی صفویان به عثمانیان است که اتفاقاً جملگی نیز توسط نوایی نقل و تصحیح شدهاند و البته، نظر به حفظ ایجاز ردیۀ حاضر با تمرکز بر منبع اصلی، لزومی به ذکر آثار مجزای نوایی و قید رقم صفحات مربوطه نیست. مسلماً بررسی تفصیلی محتوای مکاتبات مذکور در ذیل نیز مجال جدا میطلبد.
نامۀ نخست، جواب ترکی شاه طهماسب اول به مکاتبۀ سلطان سلیمان شاه دربارۀ پسرش بایزید است که با برادر مهترش جنگید و بر پدرش شورید، ولی سرانجام ناکام ماند و شکستخورده رهسپار و پناهندۀ دربار صفوی شد؛ دومی نیز شفاعتنامۀ ترکی طهماسب به شاهزاده سلیم برای درخواست بخشیدن برادر کهترش است؛ سومین مکتوب مندرج نیز نامۀ ترکی شاه صفی اول به سلطان ابراهیم خان با هدف تأیید مؤکد عهدنامۀ صلح دو همسایه همراه با ذکر هدایای ارسالی دولت ایران به دربار خداوندگار است؛ مکاتبۀ چهارم نیز نامۀ ترکی شاه عباس اول به سردار عثمانی فرهادپاشا در زمان سلطان مراد سوم، جهت اعلام تمایل به مصالحه و تهیۀ مقدمات عقد معاهدۀ صلح است.[۲]
فلذا کذب محض ادعای صادقی و امثال وی با ملاحظۀ موارد مذکور کاملاً مبرهن است. معالوصف، اگر مدعای ایشان تعمدی و مغرضانه نباشد، قطعاً بدون مطالعۀ دقیق مستندات موجود و خاصه منشآتالسلاطین فریدونبیگ، مرتکب قضاوت عجولانه و اظهارنظر غلط شده است. بیان چنین برداشت نابجای شتابزدهای توسط یک مدرس دانشگاه تأسفآور است! در خاتمه ناگفته نماند که سایر مکاتیب و منشآت عثمانی و صفوی نیز هریک از حیث وجود مکاتبات ترکی صفویان قابل تحقیق و لایق تدقیق هستند.
🔻یادداشتها:
۱. برنارد لوئیس. خاورمیانه، ترجمۀ حسن کامشاد (تهران: نشر نی، ۱۳۹۶)، ص ۱۲۰.
۲. منشآت السلاطين (استانبول: دار الطباعة العامرة، ۱۲۷۵)، ج ۲، ص ۳۴-۳۳، ۳۸-۳۶، ۳۰۱، ۳۲۳.
🔰 @SafavidStudies | مطالعات صفویه