درحالی که خوابالو بودم ، از جام بلند شدم برم بیرون از اتاقم.
یهو صدای تق تق اومد، مثل صدای در زدن.
برگشتم دیدم یه شخص سفید پوش ایستاده و صورتش پوشیده شده.
به قدری وحشت کردم که عقب عقب رفتم و محکم خوردم تو دیوار.
اما اون فقط مامانم بود که ۴ صبح هوس کرده بود چادر بندازه رو سرش، ده دقیقه کشیک بکشه کنار در اتاقم و در نهایت منو بترسونه.
تکرار میکنم
من تو این خونه امنیت جانی ندارم
کمک ✋🏻✊🏻
یهو صدای تق تق اومد، مثل صدای در زدن.
برگشتم دیدم یه شخص سفید پوش ایستاده و صورتش پوشیده شده.
به قدری وحشت کردم که عقب عقب رفتم و محکم خوردم تو دیوار.
اما اون فقط مامانم بود که ۴ صبح هوس کرده بود چادر بندازه رو سرش، ده دقیقه کشیک بکشه کنار در اتاقم و در نهایت منو بترسونه.
تکرار میکنم
من تو این خونه امنیت جانی ندارم
کمک ✋🏻✊🏻