از یاد میروی
انگار هیچگاه نبودی.
چون مرگ یک پرنده
یا چون یکی کنیسهی متروک
از یاد میروی.
چون عشق رهگذر
چون گل به دست باد
چون گل میان برف
از یاد می روی…
من آنِ جاده.ام
آنجا که هست:
آنان که گامشان
پیشی گرفته است ز گامم
وآنان که روشناییِ رویاشان
سرمشق خوابهای من است
و آن دیگران که با مدد خلق و خوی نیک
منثور میکنند سخن را
تا بگذرد ز مرز حکایت
یا روشنی دهد به تغزل
یا با جرس
آن را که خواهد آمد از آن پس.
#محمود_درویش
انگار هیچگاه نبودی.
چون مرگ یک پرنده
یا چون یکی کنیسهی متروک
از یاد میروی.
چون عشق رهگذر
چون گل به دست باد
چون گل میان برف
از یاد می روی…
من آنِ جاده.ام
آنجا که هست:
آنان که گامشان
پیشی گرفته است ز گامم
وآنان که روشناییِ رویاشان
سرمشق خوابهای من است
و آن دیگران که با مدد خلق و خوی نیک
منثور میکنند سخن را
تا بگذرد ز مرز حکایت
یا روشنی دهد به تغزل
یا با جرس
آن را که خواهد آمد از آن پس.
#محمود_درویش