ظهر که چاقو دستم بود و داشتم میرفتم هندونرو ببرم با
داداشم بخوریم ،داداشم عارنجش زمین بود و از اونجایی که کرم دارم پامو میزاشتم رو عارنجش😁بعد میرفتم ولی ایندفه خاستم پامو نزارم یهو بـــــدجور زمــین خوردم و چاقوهم دستم بود که یلحظه داداشم ترسید و رنگش یجورشد 😁😁
منــــم بلند بلنـــد خندیدم🙈😁😃چون چیزیم نشد ولی خیلی بد زمین خوردم
داداشم بخوریم ،داداشم عارنجش زمین بود و از اونجایی که کرم دارم پامو میزاشتم رو عارنجش😁بعد میرفتم ولی ایندفه خاستم پامو نزارم یهو بـــــدجور زمــین خوردم و چاقوهم دستم بود که یلحظه داداشم ترسید و رنگش یجورشد 😁😁
منــــم بلند بلنـــد خندیدم🙈😁😃چون چیزیم نشد ولی خیلی بد زمین خوردم