plunge v n/plʌndʒ/
/پلانج/
شیرجه زدن، شیرجه، پرش
syn: dive
they plunged into the sea
شیرجه زدند تو دریا
We'll plunge into the water.
You can't plunge into boiling water
نمیتونی شیرجه بزنی تو آب جوش
/پلانج/
شیرجه زدن، شیرجه، پرش
syn: dive
they plunged into the sea
شیرجه زدند تو دریا
We'll plunge into the water.
You can't plunge into boiling water
نمیتونی شیرجه بزنی تو آب جوش