جامعهشناسیِ هیپهاپِ ایرانی(بخش نخست)در این جستار قصد دارم نسبتی که هیپهاپ ایران با قدرت (نه فقط قدرت سیاسی،بلکه مفهوم قدرت) به وجود آورده را اجمالا و از طریق بررسی واسطههای تولیدکننده این نسبت،واکاوی کنم.
میان چهار عنصر اصلی سازنده خردهفرهنگ هیپهاپ یعنی؛دی جی اینگ،گرفیتی،بریک دنس و ام سی اینگ،تاثیر و فراگیری موسیقی رپ که شامل ام سی اینگ و دی جی اینگ است،در ایران به مراتب بیشتر است،طوری که از دو عنصر دیگر میتوان صرف نظر کرد و در میان این دو عنصر هم پیشرفت ام سی اینگ با دی جی اینگ قابل مقایسه نیست و آهنگسازی رپ فارسی سطحی به مراتب ابتدایی تر از ترانههای آن دارد؛لذا اهم وجوه این نسبت را در نسبت موسیقی رپ/قدرت خواهیم سنجید.
موسیقی رپ از آنجا که یکی از مشتقات فرمهای موسیقی پاپ (popular) است،از دو المان کلام یا ترانه و موسیقی نواخته یا بیت تشکیل میشود.
این دو هر کدام به نحوی در تنظیم نسبت رپ/قدرت و نتیجتا هیپهاپ/قدرت،نقش خاص خود را ایفا میکنند.
ترانه در موسیقی رپ به واسطه ی زبان با قدرت رابطه برقرار میکند،به این معنا که فرهنگ و قدرت را در زبان مقابل هم قرار میدهد،نه در یک محتوای مشخص و متعین زبانی،بلکه در مجموعهای از فرمها،نشانهها و حشویات زبانی.
حال چطور میشود از طریق زبان با قدرت در نسبت بود و به یک تقابل منسجم و اندام_مند رسید؟
کوچکترین واحد نشانهای زبان،حرف یا به تعبیر دقیق تر،واج است.
حروف از طریق بیان شدن است که پالایش میشوند و ارزشی ماهوی در ساختار زبان ندارند،واج ها شدیدا توسط دستور زبان محدود و تحت مراقبت هستند تا در میدان قدرت،گفتمانهای القایی را به راحتی حقنه کنند،اما اینجا یک سری اجزای نشانهای وجود دارند که در رابطه با چیزی هستند که یا وجود ندارد یا خودش را در قدرت تعریف نمیکند و صرفا انتقال یک سری داده و حس است که بیان میل/امر جنسی زیست گروه زبانی مشخص است.
چنین چیزی میتواند خودش را علاوه بر کلام از طریق رقص،خالکوبی،آیین و... متعین سازد اما در ایران این جنبهها بسیار مغفول مانده اند که میتوانند وزنههایی به اندازه موسیقی رپ باشند.
در انتهای این نشانهگذاری به نقطهای میرسیم که میتوانیم چیزی را از طریق چند پیام منتقل کنیم،در واقع این نشانهها بدل به واحدهای هویتی و نیمه_هویتی در برساخت نسبت هیپهاپ/قدرت هستند.
این نشانهها میتوانند از طریق یک کامپیوتر هم منتقل شوند،امروز نامگذاری یک نفر به معنای انتخاب شکل خاصی از داده و انتقال آن به یک کامپیوتر است،ظهورات و تجلیات این نشانهها در بازنمایی و بازسازی امیال است که معنا مییابند و رفتار_نشانه را شکل میدهند،رفتار_نشانه هایی که اطلاعات و حسهای عیناً منطبق با ساختار هویتی گفتمان مسلط را در قالبها و فرمهای بدیع و متفاوت منتقل میکنند،رفتارهایی مثل نشان دادن میزان آزادی،درآمد،قدرت خرج و... .
در چنین وضعی شاهد فروپاشی نظام رسمی نشانهها و نشانهشناسی هستیم،فروپاشی از منظر تلفظ جمعی واژهها که به شکل جداییناپذیری در هم تنیده اند و به هم مربوط که همان اجزای نشانهای مختلف هستند:ژستها،تقلیدها،بیان ها و صرف.
تمام اینها خود را تا جایی پیش میبرند که از حیطه ترجمه_پذیری خارج شوند و بتوانند یک نظام یافتگی نشانهای را رقم بزنند.
برساخت این نظامهای نشانهای موجب چندصدایی امیال اقشار مختلف جامعه خواهد شد و به تعبیری به یک《زبان موازی》برای قدرت مسلط تبدیل میشود تا مستقیماً بیانگر خواستها و کنشهای متفاوت مردم از بیان قدرت سیاسی باشد.
نتیجتاً در این مواجهه و مقابله اندام-مند میان دو قدرت که از طریق فرمها صورت میپذیرد تکیه صرف بر محتوا و انتقال آن از طریق فرمهای زبانی نزدیک به قدرت مسلط نه تنها در ضدیت با آن قرار نمیگیرد بلکه در بسیاری موارد کمککننده به بقای آن است که در رپ فارسی این اتفاق به صورت محسوس و مانوس توسط رپکن هایی مثل "یاس" رخ داده است،عکسِ این رخداد را به وضوح در رپکن های جوانتر مثل "داریوش" و "آئین" و رپکن های نسلهای پیشین مثل "قاف" و "هیچکس" میتوان دید.
#امیرحسین_رشنودی
#جامعهشناسی_هیپهاپ
Taamoq | تَعَمُّق