ماریانا، این که بفهمی تمام راه را اشتباه آمدهای و زمان را از دست دادهای و دیگر جبران نمیشود، باخت بزرگیست، آن قدر بزرگ که میتوانم به پشت، کف اتاقم دراز بکشم، دستانم را در دو طرف بدنم باز کنم و با چشمهای بسته، عمیق بخواهم که بمیرم.
ماریانا، از ته دلم مرگ را صدا زدم، کاش صدایم را بشنود.
حاتمه رحیمی
ماریانا، این که بفهمی تمام راه را اشتباه آمدهای و زمان را از دست دادهای و دیگر جبران نمیشود، باخت بزرگیست، آن قدر بزرگ که میتوانم به پشت، کف اتاقم دراز بکشم، دستانم را در دو طرف بدنم باز کنم و با چشمهای بسته، عمیق بخواهم که بمیرم.
ماریانا، از ته دلم مرگ را صدا زدم، کاش صدایم را بشنود.
حاتمه رحیمی