سپس او نگاهِ در چشمان من را دید و شروع کرد به خواندن آهنگی که توصیفش نمی کنم ...
"در زندگی دیگر ما پادشاه و ملکه خواهیم شد من و تو"
بعد به من گفت شیطان گریه نکن.
شیطان گریه نکن، گریه نکن، می دانم که همه چیز سخت می شود و گاهی می خواهی بمیری
اما "خدا به دشمن نیاز دارد و من به یک پسر"
و او به من گفت شیطان گریه نکن.
"در زندگی دیگر ما پادشاه و ملکه خواهیم شد من و تو"
بعد به من گفت شیطان گریه نکن.
شیطان گریه نکن، گریه نکن، می دانم که همه چیز سخت می شود و گاهی می خواهی بمیری
اما "خدا به دشمن نیاز دارد و من به یک پسر"
و او به من گفت شیطان گریه نکن.