استادمان امروز دیر آمد
حالش ولی گویا پریشان بود
هی سرفه سرفه با کمی لبخند
گویا که جنگی توی این جان بود
هی مینشست و میپرید از جا
مانند دریایی که طوفان بود
از کنج چشمش اشک میبارید
مانند پاییزی که باران بود
گفتش که درس روز ما فتنست
پس علت این سرفه ها آن بود
از شمر گفت و جنگ در صفین
که فتنه روزی جزو یاران بود
از کوفه گفت و ماجرای آن
که فتنه از نامه نگاران بود
از کاخ شام و از یزیدان گفت
که دین فتنه گر مسلمان بود
از ماجرای درب زهرا گفت
بی شک که اوج فتنه ها آن بود
از جام زهر و مشهد و مامون
که فتنه در انگور ایران بود
هی گفت تا آمد به این دوره
حرفش دگر در باب تهران بود
یک عده بی شک برده اند از یاد
که فتنه خط قرمزه مان بود
.
ما مرده باشیم تا شود تکرار
بغض ولی که آتش جان بود
.
باید بصیرت داشت در فتنه
حتی اگر بر نیزه قرآن بود
شاعر: #سید_مهدی_بنی_هاشمی
@toucanarts
حالش ولی گویا پریشان بود
هی سرفه سرفه با کمی لبخند
گویا که جنگی توی این جان بود
هی مینشست و میپرید از جا
مانند دریایی که طوفان بود
از کنج چشمش اشک میبارید
مانند پاییزی که باران بود
گفتش که درس روز ما فتنست
پس علت این سرفه ها آن بود
از شمر گفت و جنگ در صفین
که فتنه روزی جزو یاران بود
از کوفه گفت و ماجرای آن
که فتنه از نامه نگاران بود
از کاخ شام و از یزیدان گفت
که دین فتنه گر مسلمان بود
از ماجرای درب زهرا گفت
بی شک که اوج فتنه ها آن بود
از جام زهر و مشهد و مامون
که فتنه در انگور ایران بود
هی گفت تا آمد به این دوره
حرفش دگر در باب تهران بود
یک عده بی شک برده اند از یاد
که فتنه خط قرمزه مان بود
.
ما مرده باشیم تا شود تکرار
بغض ولی که آتش جان بود
.
باید بصیرت داشت در فتنه
حتی اگر بر نیزه قرآن بود
شاعر: #سید_مهدی_بنی_هاشمی
@toucanarts