اتفاق دوم، اعلام کشف تمام حقایق!
در قرن ۱۵ام تقریباً همزمان با کشف قاره امریکا توسط اروپاییان، در دنیای اسلام اتفاق مضحکی افتاد
علمای اسلامی اعلام کردند که دیگر تمام حقایق کشف شدهاند و نیازی به اجتهاد یا تفکر مستقل نیست!
یکی از نویسندگان در این مورد نوشته است در قرن بیست و یکم، علمای مدارس علوم اسلامی اهل تسنن اعلام کردند که درهای اجتهاد بسته شدهاند، بنابراین مسلمانان از این به بعد تنها باید از علمای پیشین تقلید کنند، بویژه در مورد شریعت (قوانین اسلامی) {۱۰۴}
توجیهی که برای این سخن آورده میشود معمولا اینست که علمای آن دوره، به این نتیجه رسیدند که در همان قرن ۹ بهترین علمای ممکن تربیت شده بودند و بعید است کسی در آینده به اندازه علمای قرن ۹ام به درجه بالایی از دانش برسد، این است که به همین دلیل درهای اجتهاد را بستند که بدعتی در دین حادث نشود، لذا دیگر کسی حق نداشت دیدگاه جدیدی در مورد اسلام بدهد {۱۰۵}
در مورد اینکه این اجتهاد آیا در تمام زمینهها بوده است یا نه فقط مربوط به علوماسلامی میشده است، اختلاف نظر وجود دارد، ولی آنچه مهم است این است که به دلیل اینکه مسلمانان معمولا به کاملبودن دینشان باور دارند، بطور خودکار بخش زیادی از زندگیشان را همین دین تشکیل میدهد، لذا تمام شدن حق تفکر و اکتشاف در مورد دین که در واقع به بسیاری از جنبههای زندگی مرتبط بود نیز به تنهایی چیزی جز عقب ماندگی و پیشرفت نکردن در تمام جهات زندگی برای مسلمانان نمیتوانست به همراه داشته باشد.
در قرن ۱۵ام تقریباً همزمان با کشف قاره امریکا توسط اروپاییان، در دنیای اسلام اتفاق مضحکی افتاد
علمای اسلامی اعلام کردند که دیگر تمام حقایق کشف شدهاند و نیازی به اجتهاد یا تفکر مستقل نیست!
یکی از نویسندگان در این مورد نوشته است در قرن بیست و یکم، علمای مدارس علوم اسلامی اهل تسنن اعلام کردند که درهای اجتهاد بسته شدهاند، بنابراین مسلمانان از این به بعد تنها باید از علمای پیشین تقلید کنند، بویژه در مورد شریعت (قوانین اسلامی) {۱۰۴}
توجیهی که برای این سخن آورده میشود معمولا اینست که علمای آن دوره، به این نتیجه رسیدند که در همان قرن ۹ بهترین علمای ممکن تربیت شده بودند و بعید است کسی در آینده به اندازه علمای قرن ۹ام به درجه بالایی از دانش برسد، این است که به همین دلیل درهای اجتهاد را بستند که بدعتی در دین حادث نشود، لذا دیگر کسی حق نداشت دیدگاه جدیدی در مورد اسلام بدهد {۱۰۵}
در مورد اینکه این اجتهاد آیا در تمام زمینهها بوده است یا نه فقط مربوط به علوماسلامی میشده است، اختلاف نظر وجود دارد، ولی آنچه مهم است این است که به دلیل اینکه مسلمانان معمولا به کاملبودن دینشان باور دارند، بطور خودکار بخش زیادی از زندگیشان را همین دین تشکیل میدهد، لذا تمام شدن حق تفکر و اکتشاف در مورد دین که در واقع به بسیاری از جنبههای زندگی مرتبط بود نیز به تنهایی چیزی جز عقب ماندگی و پیشرفت نکردن در تمام جهات زندگی برای مسلمانان نمیتوانست به همراه داشته باشد.