درد هایی در این دیار هست به آن عظمت که دیگر از اشک کاری ساخته نیست
زمانی فرا میرسد که حیران میشوی از این حجم از بی تفاوتی و آسودگی!
هیچ میدانی کار من به کجا کشیده؟
جایی که هیچ امیدی برای از دست نرفتن دیوانگی هایم نیست...
زمانی فرا میرسد که حیران میشوی از این حجم از بی تفاوتی و آسودگی!
هیچ میدانی کار من به کجا کشیده؟
جایی که هیچ امیدی برای از دست نرفتن دیوانگی هایم نیست...