_"میدونیچقدر،دیوونهیاینکارام؟
برااینکهروبهروتبشینمزلبزنمبه
اونجفتچشمایِ
پرستیدنیت...دستایِنازتوبگیرمو
قفلِدستایِخودم
کنم،اینکهسرتوبزاریروپاهامومنم
موهاتونوازش
کنمو،خیلیریزپیشونیتوببوسم
،انقدریمحکمبغلت
کنموبزارمتوبغلمباشیتاعطرت،
تمامِوجودموبگیره
دلممیخواممزهیلباتوباهمهی
وجودمحسشکنم،طوریببوسمت
کهردِلبامرولبایِنازتبیافته...
دلممیخوادصورتِبینقصتو
تودستامچفتکنموجزءبهجزءِ
صورتتوببوسم،چشماتو،مژههاتو...
حاضرمهمهچیموبدم
تاهمیشهکنارتباشمپسرکم!"