#با_تو_می_گویم
نصف شبی زد به سرم دکور اتاقو عوض کنم. داشتم کتابارو جا به جا میکردم به بولت ژورنال دوسال پیشم برخوردم(دفتری که توش برنامه ها و دریافتای روزمرمو مینویسم) باز کردمش و قسمتاییشو خوندم. همزمان این آهنگ پلی شده بود.
احساس کردم من الان و گذشتمه که دارن باهم حرف میزنن. وقتی تغییر میکنیم از منطقه ی امنمون وارد منطقه ی ترس میشیم. یعنی "انتخاب" می کنیم که چالش های جدید تو مسیرمون باشه.
هربار که تغییر میکنیم از خویشتنمون خداحافظی می کنیم و تکه هایی از خود رو رها میکنیم تا رشد کنیم و این خداحافظی گاهی خیلی تلخ میشه. گاهی از من گذشته متنفر و گاهی بهش غبطه میخوریم.
اما چیزی که مارو به صلح میرسونه اینه که خودمونو دراغوش بکشیم و به خود به عنوان دیگری نگاه کنیم و بدونیم که او هم گذشته ی ما هست. گاها به او برمیگردیم و هرگز فراموشش نمیکنیم. اما برای رفتن به مراحل بعدی لازمه که خیلی چیزهارو رها کنیم و سبک بار اماده ی پذیرش برش جدیدی از زندگی باشیم.
ی.م.د
@YMDclub
نصف شبی زد به سرم دکور اتاقو عوض کنم. داشتم کتابارو جا به جا میکردم به بولت ژورنال دوسال پیشم برخوردم(دفتری که توش برنامه ها و دریافتای روزمرمو مینویسم) باز کردمش و قسمتاییشو خوندم. همزمان این آهنگ پلی شده بود.
احساس کردم من الان و گذشتمه که دارن باهم حرف میزنن. وقتی تغییر میکنیم از منطقه ی امنمون وارد منطقه ی ترس میشیم. یعنی "انتخاب" می کنیم که چالش های جدید تو مسیرمون باشه.
هربار که تغییر میکنیم از خویشتنمون خداحافظی می کنیم و تکه هایی از خود رو رها میکنیم تا رشد کنیم و این خداحافظی گاهی خیلی تلخ میشه. گاهی از من گذشته متنفر و گاهی بهش غبطه میخوریم.
اما چیزی که مارو به صلح میرسونه اینه که خودمونو دراغوش بکشیم و به خود به عنوان دیگری نگاه کنیم و بدونیم که او هم گذشته ی ما هست. گاها به او برمیگردیم و هرگز فراموشش نمیکنیم. اما برای رفتن به مراحل بعدی لازمه که خیلی چیزهارو رها کنیم و سبک بار اماده ی پذیرش برش جدیدی از زندگی باشیم.
ی.م.د
@YMDclub