🔘شریعتی، سیاست نوستالژیک نیست، چشم انداز آینده است🔘
بخشی از گفتگوی علیرضا رجائي با ماه نامه اندیشه پویا (شماره ۵۰- اردیبهشت ۱۳۹۷)
عنوان گفتگو : «اصلاح طلبی بوروکراتیک به بن بست رسیده است» .
…..
رضا خجسته رحیمی: فکر نمی کنید لازم باشد چارچوبی برای اصلاح طلبی تعریف کنیم که از آن خارج نشویم؟
علیرضا رجایی: سیاست عالم مقدر قطعی نیست. اصلاح طلبی به این شکل که اسمش اصلاح طلبی بوروکراتیک است امکاناتش همین است که الآن کم و بیش می بینیم. ولی اصلاح طلبی دیگری هم وجود دارد که وابسته به جنبش های مدنی است و می خواهد وضع موجود را با اتکا به پشتوانه اش متحول کند. بگذریم. ماجرا، همان ماجرای ایدئولوژی و اتوپیای مانهایم است. چنین نگاه هایی در چارچوب ایددولوژی موجود، اتوپیایی به نظر می رسد. اما ما در وضعیت فعلی به اتوپیا احتیاج داریم و گرنه به زوال می رسیم.
خجسته رحیمی: در شباهت با رویکرد شما کسانی هم می گویند ما احتیاج به بازگشت به اسطوره های دهه چهلی داریم. به شریعتی و آل احمد. شما هم تصور دارید روشنفکری ما باید یک بازگشت نوستالژیک این چنینی داشته باشد؟
رجایی: نه! به نظر من اهمیت اسطوره ها به این است که انرژی ایجاد کنند. آل احمد نمی تواند این کار را بکند. اما شریعتی پتانسیلی داشته و همچنان دارد.
خجسته رحیمی: فکر می کنید در شریعتی پتانسیلی اسطوره ای همچنان هست؟
رجایی: تا حدی بله؛ ولی شاید نه به آن شکل سال 1355.
خجسته رحیمی: شما همچنان با خواندن آثار شریعتی برانگیخته می شوید؟
رجایی:نه! خیلی طبیعی است که من با خواندن خط به خط آثار او مثل سابق برانگیخته نشوم. اما در زندان مطلبی نوشتم درباره شریعتی به نام «زخم ها و تیزاب ها». برای نوشتن آن مطلب، برخی متن های شریعتی را دوباره خواندم و دیدم همچنان قدرت برانگیزاننده ای دارند. اما طبیعی است که مرور دوباره شریعتی آن شور سابق را در خیلی ها ایجاد نکند.
خجسته رحیمی: بازگشت به جلال و شریعتی، چنان که اقای اباذری هم می گوید، نوعی نوستالژیک کردن سیاست نیست؟
رجایی: من نگفتم بازگشت کنیم. من گفتم شریعتی هنوز هست و زنده است. البته نمی توانم سطح تاثیرش را ارزیابی یا برآورد کنم اما زندگی سیاسی همیشه به یک سری اسطوره ها نیاز دارد. اسطوره به معنای الگوهای فکری دائمی و نو شونده است. اگر سیاست از اسطوره خالی شود، فضای سیاست لخت و برهنه می شود. شریعتی، سیاست نوستالژیک نیست، چشم انداز آینده است.
خجسته رحیمی: ما بیش تر از اسطوره به یک سری شطرنج باز نیاز داریم. هانتیتگتون می گوید انقلابی ها هیچ وقت نمی توانند اصلاح طلبان خوبی باشند چون آن ها به مطالباتی که می خواسته اند خیلی راحت از راه انقلاب دست پیدا کرده اند. ولی اصلاح طلبی راه پیچیده تر و سخت تری برای رسیدن به مطالبات است. اسطوره ها جای خیال و واقعیت را عوض می کنند.
رجایی: من خودم بارها این جمله هانتینگتون را تکرار کرده ام. اما زندگی سیاسی بدون اسطوره شکل نمی گیرد. در آمریکا هم لینکلن یک اسطوره است. همه گرایش های سیاسی برای خودشان اسطوره دارند. هنوز هم فعالان انقلاب مشروطه و مصدق به شرطی که نو بشوند، می توانند اسطوره باشند. آرمان ها و چهره های انقلاب مشروطه هنوز هم اسطوره هستند. از سوی دیگر انقلاب ها هم چندان راحت به مرادشان نمی رسند. همان طور که اصلاح طلبی درآغوش آرام قدرت هم چندان کار پیچیده و سختی نیست.
خجسته رحیمی: شما معتقدید که مصدق و شریعتی همچنان برای نسل جدید جذابیت اسطوره ای دارند؟
رجایی: لااقل در همین سمیناری که چندی قبل برای شریعتی برگزار شد جوانانی را دیدم که به شریعتی اقبال گسترده ای داشتند.
خجسته رحیمی: یکی از ایرادهای آن سمینار هم این بود که از کسانی که به شریعتی نقد داشتند دعوت نشده بود. صد در صد، خالص و یکدست بود. زمانی در همین سمینارها سروش و مجتهد شبستری و حاتم قادری و دیگرانی که منتقد بودند هم صحبت می کردند و باعث می شد فضا از رکود دربیاید.
رجایی: من که در مدیریت سمینار نبودم. شاید حق با شما باشد و خوب بود که چنین اتفاقی هم می افتاد. نمی دانم هدف برگزارکنندگان چه بوده، ولی آن هایی که می شناسم از شنیدن صدای مخالف هراسی ندارند. می خواستم بگویم آن جا دیدم که برای شریعتی جمعیت جوان زیادی آمده است.
خجسته رحیمی: در ناآرامی های دی ماه و شعارهایی که داده شد نام رضاشاه هم آورده شد که عجیب بود. اما اشاره ای به نام شریعتی و مصدق نشد. به نظرتان چرا؟
رجایی: ما هیچ ارزیابی دقیقی نداریم چون در یک خلأ سیاسی به سر می بریم. به هر حال من ، به سنت شریعتی و مصدق و بازرگان متعلق هستم و درون این سنت نفس می کشم. به احتمال نام رضا شاه بیش تر از عناوین روشنفکرانه در دسترس است و این به طبقه اجتماعی معترضان هم بستگی دارد.
http://drshariati.org/?p=18368