کرهی شمالی مسیر متفاوتی را طی کرد. اقتصاد و دموکراسی سوسیالیستی باعث شد کره شمالی بتواند بهسرعت کشور را از ویرانیهای جنگ بازسازی کند. اینکه در بیشتر دوران جنگ سرد، کیفیت زندگی کرهی شمالی بالاتر از کرهی جنوبی بود و یکی از بیشترین رشدهای اقتصادی را برای مردم خود به ارمغان آورده بود اصلا خبری مطلوب برای دشمنان سوسیالیسم نیست. اما کرهی شمالی به تدریج درگیر مشکل «ناسیونالیسم»[ملیگرایی] شد. یکی از سه همسایه کرهی شمالی، چین، یکی از قدرتهای بزرگ بود. همسایههای دیگر تشکیل شده بودند از دشمنان غیرمستقیمی که در جنگ سرد مقابل هم بودند:
اتحاد جماهیر شوروی یکی از دو ابرقدرت جنگ سرد، در جهان بود.
همسایهی دیگر کرهی شمالی یعنی کرهی جنوبی دهها هزار سرباز آمریکا یعنی ابرقدرت دیگر جنگ سرد را در خود جا داده بود.
در ابتدا اختلافات اصلی بین شوروی و چین در یک طرف و آمریکا در طرف دیگر بود، اما پس از مرگ استالین اختلافات چین و شوروی هم شدت گرفت و نهایتا کرهی شمالی بین دو ابرقدرت و یک قدرت بزرگ محصور شد. که هر سه اختلافات شدیدی با یکدیگر داشتند. همین باعث شد که رهبران کرهی شمالی به این نتیجه برسند که برای حفظ استقلال کشور خود باید ناسیونالیسم را تقویت کنند. این تقویت ناسیونالیسم با تقویت قدرت «کیم ایل-سونگ» همراه بود و دلیل آن را میتوان نقش بسیار مهم کیم ایل-سونگ در جنبش استقلال کره دانست. برخی مقامات کرهی شمالی که افزایش قدرت کیم ایل-سونگ را محدودکننده و ناقض «دموکراسی» میدانستند با حمایت اکثریت مقامات این کشور اخراج و اعدام شدند که نتیجهاش تمرکز بیشتر قدرت در دستان کیم ایل-سونگ بود. همین عوامل باعث شد که جامعهی کرهی شمالی نتواند از انحرافات آینده کیم ایل-سونگ از مسیر سوسیالیسم جلوگیری کند. همین شرایط باعث شد که از اواخر دهه هفتاد میلادی کیم ایل-سونگ بتواند خصوصیسازی اقتصاد کرهی شمالی را شروع کند، ایدئولوژی ناسیونالیستی محافظهکارانه «جوچه» را جایگزین ایدئولوژی سوسیالیستی انقلابی، «مارکسیسم-لنینیسم» کند و نظام سیاسی کرهی شمالی را از یک دموکراسی مشارکتی سوسیالیستی عملاً به سلطنت مطلقهی کاپیتالیستی خاندان خودش تبدیل کند. این اقدامات کیم ایل-سونگ همراه شد با شروع عقب افتادن کرهی شمالی نسبت به کرهی جنوبی. این اقدامات پس از مرگ کیم ایل-سونگ در سال ۱۹۹۴ شدت گرفتند. نظامیگرایی پسر کیم ایل سونگ، «کیم چونگ-ایل» هم به آنها اضافه شد و نهایتا به سقوط اقتصادی بزرگ کرهی شمالی در دهه نود میلادی و قحطی سال های ۱۹۹۴ تا ۱۹۹۸ کره شمالی با دویست و پنجاه هزار تلفات جانی و همزمان با دوران اوجگیری کرهی جنوبی منجر شدند. عامل دیگر این سقوط بزرگ اقتصادی را میتوان فروپاشی شوروی بزرگترین شریک تجاری کره شمالی دانست که آن نیز به دلیل خصوصی سازی های گورباچف و بعد یلتسین رخ داد. درباره کرهی شمالی کنونی باید گفت که اساسا این کشور یک کشور کاپیتالیستی است. آندره لنکوف کارشناس شاخص مسائل کره در کتاب «کره شمالی واقعی» سهم بخش خصوصی از تولید اقتصادی کره شمالی را در سال۲۰۰۸، ۷۸درصد اعلام کرده است، که به احتمال زیاد با تداوم خصوصیسازی از آن دوران این سهم رو به افزایش است. خصوصیسازی کرهی شمالی به بخشهای نیازهای ضروری مانند درمان مسکن تغذیه و آموزش نیز کاملا راه یافته است. نظام سیاسی این کشور عملا به یک سلطنت مطلقه تبدیل شده که هیچ نسبتی با هیچ برداشتی از سوسیالیسم ندارد. ایدئولوژی رسمی جوچه این کشور ناسیونالیسم را تا مرز نژادپرستی بالا برده است.
محتوای آن سلطنت ملی مطلقه، ایدهآلیستی و مذهبگونه بوده و صراحتا با ماتریالیسم مارکسیست-لنینیستی در تناقض است و آن را مردود میداند. آنها ضرورت وجود طبقات اجتماعی نابرابر را اعلام کرده و مفاهیم مبارزهی طبقاتی و جامعهی بیطبقه مارکسیسم-لنینسم را صراحتا رد میکنند و در حال حاضر سوسیالیسم هم در کرهی شمالی و هم در کرهی جنوبی ممنوع است. حتی کیم جونگ-اون رهبر فعلی کرهی شمالی گفته است: «سوسیالیسم ما درواقع سوسیالیسم بدون سوسیالیسم بود».
🔺زاگرس پولیتیک
https://t.me/Zagros_Politic
اتحاد جماهیر شوروی یکی از دو ابرقدرت جنگ سرد، در جهان بود.
همسایهی دیگر کرهی شمالی یعنی کرهی جنوبی دهها هزار سرباز آمریکا یعنی ابرقدرت دیگر جنگ سرد را در خود جا داده بود.
در ابتدا اختلافات اصلی بین شوروی و چین در یک طرف و آمریکا در طرف دیگر بود، اما پس از مرگ استالین اختلافات چین و شوروی هم شدت گرفت و نهایتا کرهی شمالی بین دو ابرقدرت و یک قدرت بزرگ محصور شد. که هر سه اختلافات شدیدی با یکدیگر داشتند. همین باعث شد که رهبران کرهی شمالی به این نتیجه برسند که برای حفظ استقلال کشور خود باید ناسیونالیسم را تقویت کنند. این تقویت ناسیونالیسم با تقویت قدرت «کیم ایل-سونگ» همراه بود و دلیل آن را میتوان نقش بسیار مهم کیم ایل-سونگ در جنبش استقلال کره دانست. برخی مقامات کرهی شمالی که افزایش قدرت کیم ایل-سونگ را محدودکننده و ناقض «دموکراسی» میدانستند با حمایت اکثریت مقامات این کشور اخراج و اعدام شدند که نتیجهاش تمرکز بیشتر قدرت در دستان کیم ایل-سونگ بود. همین عوامل باعث شد که جامعهی کرهی شمالی نتواند از انحرافات آینده کیم ایل-سونگ از مسیر سوسیالیسم جلوگیری کند. همین شرایط باعث شد که از اواخر دهه هفتاد میلادی کیم ایل-سونگ بتواند خصوصیسازی اقتصاد کرهی شمالی را شروع کند، ایدئولوژی ناسیونالیستی محافظهکارانه «جوچه» را جایگزین ایدئولوژی سوسیالیستی انقلابی، «مارکسیسم-لنینیسم» کند و نظام سیاسی کرهی شمالی را از یک دموکراسی مشارکتی سوسیالیستی عملاً به سلطنت مطلقهی کاپیتالیستی خاندان خودش تبدیل کند. این اقدامات کیم ایل-سونگ همراه شد با شروع عقب افتادن کرهی شمالی نسبت به کرهی جنوبی. این اقدامات پس از مرگ کیم ایل-سونگ در سال ۱۹۹۴ شدت گرفتند. نظامیگرایی پسر کیم ایل سونگ، «کیم چونگ-ایل» هم به آنها اضافه شد و نهایتا به سقوط اقتصادی بزرگ کرهی شمالی در دهه نود میلادی و قحطی سال های ۱۹۹۴ تا ۱۹۹۸ کره شمالی با دویست و پنجاه هزار تلفات جانی و همزمان با دوران اوجگیری کرهی جنوبی منجر شدند. عامل دیگر این سقوط بزرگ اقتصادی را میتوان فروپاشی شوروی بزرگترین شریک تجاری کره شمالی دانست که آن نیز به دلیل خصوصی سازی های گورباچف و بعد یلتسین رخ داد. درباره کرهی شمالی کنونی باید گفت که اساسا این کشور یک کشور کاپیتالیستی است. آندره لنکوف کارشناس شاخص مسائل کره در کتاب «کره شمالی واقعی» سهم بخش خصوصی از تولید اقتصادی کره شمالی را در سال۲۰۰۸، ۷۸درصد اعلام کرده است، که به احتمال زیاد با تداوم خصوصیسازی از آن دوران این سهم رو به افزایش است. خصوصیسازی کرهی شمالی به بخشهای نیازهای ضروری مانند درمان مسکن تغذیه و آموزش نیز کاملا راه یافته است. نظام سیاسی این کشور عملا به یک سلطنت مطلقه تبدیل شده که هیچ نسبتی با هیچ برداشتی از سوسیالیسم ندارد. ایدئولوژی رسمی جوچه این کشور ناسیونالیسم را تا مرز نژادپرستی بالا برده است.
محتوای آن سلطنت ملی مطلقه، ایدهآلیستی و مذهبگونه بوده و صراحتا با ماتریالیسم مارکسیست-لنینیستی در تناقض است و آن را مردود میداند. آنها ضرورت وجود طبقات اجتماعی نابرابر را اعلام کرده و مفاهیم مبارزهی طبقاتی و جامعهی بیطبقه مارکسیسم-لنینسم را صراحتا رد میکنند و در حال حاضر سوسیالیسم هم در کرهی شمالی و هم در کرهی جنوبی ممنوع است. حتی کیم جونگ-اون رهبر فعلی کرهی شمالی گفته است: «سوسیالیسم ما درواقع سوسیالیسم بدون سوسیالیسم بود».
🔺زاگرس پولیتیک
https://t.me/Zagros_Politic