من حکم اون عروسک خرسی رو داشتم که هروقت دلت خواست باهاش بازی کردی، هروقت عصبی شدی پرتش کردی، و هروقتم دلت خواست از کسی دوستت دارم بشنوی زدی وسط عروسک تا بهت بگه:
i love you
بعد با بیرحمیه تموم تیکه پارش اش کردی و انداختی سطل زبانه ی اتاقت!
i love you
بعد با بیرحمیه تموم تیکه پارش اش کردی و انداختی سطل زبانه ی اتاقت!