هر چه کنی به خود کنی !
👇
پسر جوان فاسد الاخلاقی که از قبل با دختری جوان آشنا شده بود و توانسته بود او را گام به گام بفریبد و وانمود کند که از عشق او آب میشود و قلبش بدون او تاب و تحمل ندارد … بالأخره توانست آن دختر را رام کند و او را به چنگ آورد تا کامش را از او بر گیرد.
دختر جوان را دعوت کرد تا روز شنبه هفته ی آینده رأس ساعت پنج در مکانی بسته و فضایی رمانتیک با هم گفتگویی داشته باشند.
دختر جوان نیز موافقت کرد و روز موعود فرا رسید.
پسر جوان در خانهاش به انتظار نشسته بود و با دیگر دوستانش هم تماس گرفته و آنها را از قصه ای این دختر با خبر کرد.
دقایقی به ساعت پنج مانده بود که مادرش زنگ زد و گفت: زود بیا خانه که حال پدرت خوب نیست. مجبور شد از دوستانش جدا شود؛ البته به آنان گفت: هنگامیکه آن دختر آمد ، شما کار خود را انجام دهید ، من میروم و به پدرم سری میزنم ...
از خانه بیرون شد و دوستانش را در انتظار آمدن دختر جوان ترک کرد.
ساعت پنج رسید و دختر نیز وارد شد. این گرگهای بی وجدان همگی بر او تاختند.
سپس آنها خانه را ترک نموده و او را در حالت بیهوشی رها کردند …
در همین حین که این حادثه به وقوع میپیوست ، پسر جوان پیش پدر رسید تا از حالش اطمینان حاصل کند؛
مادرش به سویش آمد و گفت : چرا خواهرت را با خود نیاوردی؟
گفت: خواهرم؟ از کجا همراه من بیاید؟ مادر گفت: او را فرستاده بودیم تا تو را بیاورد ؛ تو که تلفنهای ما را جواب نمیدادی ..
جوان به سرعت از خانهی پدری خارج شده و دوان دوان خود را به خانهی خویش رساند …
ناگهان خواهرش را دید که در خانهاش مورد تجاوز قرار گرفته و از حال رفته است ...
همان کسیکه خودش حیله گر ، ترتیب دهنده و همه کاره این ماجرا بود و قربانی هم نزدیکترین انسان به او …
او خواهرش بود.
#نشرمطالب_صدقہ_جاریہ
@Allah_1000