⬇️
✅ داستان پیامبر درجنگ تبوک اتفاق افتاده و درعیون الاخبار، جلد 1صفحه ۱۳۴ ذکر شده است و اشاره به رعایت حدود زنان دارد و منظور دفع تعصب جاهلانه است نه تعصب های مثبت (حکایت تمثیل برای حقوق زنان )
✅ راه پیامبر دوری از تعصب جاهلی و اسیر شهوت نشدن
✅ راه عیسی به کوه و بیابان رفتن ، تارک دنیا شدن
اگر امکان انتخاب راه محمدی برایت نیست ، راه عیسوی را انتخاب کن ، تا نتیجه آن را ببینی اگر به خداوند اعتقاد داری ....در نهایت از این رنج ها جدا خواهی شد و به گنج واقعی که مقصود از این همزیستی است خواهی رسید
زن چه باشد ، عالم چه باشد .....
زن از نظر مولانا
در مثنوی پیرامون زن دو نوع نظر وجود دارد ، و یا دونوع از ابیات در این رابطه وجود دارد ، در پاره ای از ابیات مولانا زن را به دید عرفی آن زمان که نگاه به زنان منفی بوده و زن را نماد ضعف و کم خردی و اغوا گری به شمار می آمده است . و مولانا به صورت سمبلیک از این موضوع جهت بیان مقاصد خود و تفهیم نقطه نظرات خود استفاده می کرده و به هیچ عنوان دیدگاه حضرت خداوندگار در رابطه با زن نمی باشد . نگاه مولانا به زن نگاهی کاملاً محترمانه و انسانی بوده است ، چنانچه مولانا صریحاً بامحصور کردن زنان مخالفت کرده است . در همین رابطه ایشان در فیه مافیه می فرمایند:
«همین نان که از فرط فراوانی حتی سگان نیز به آن رغبتی نمی کنند، اگر منع کنی همگان بدان رغبت آرند . الانسان حریص علی ما منع . هر چند که زن را امر کنی که پنهان شو ، وی را دغدغه خود را نمودن بیشتر شود و خلق را از نهان شدن او ، رغبت به آن زن بیش گردد . پس تو نشسته ای و رغبت را از دو طرف زیادت می کنی و می پنداری که اصلاح می کنی !! آن اصلاح تو خود، عین فساد است ! اگر او را گوهری باشد که نخواهد که فعل بد کند ، اگر منع کنی و نکنی ، او بر آن طبع نیک خود و سرشت پاک خود خواهد رفتن . فارغ باش و تشویش مخور . و اگر به عکس این باشد ، باز همچنان بر طریق خود خواهد رفتن . منع ، جز رغبت را افزون نمی کند . »
با مقریی (قرائت کننده قرآن ) تقریر می کردم که قرآن می گوید که :
قُل لَّوْ كَانَ الْبَحْرُ مِدَادًا لِّكَلِمَاتِ رَبِّي لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ أَن تَنفَدَ كَلِمَاتُ رَبِّي وَلَوْ جِئْنَا بِمِثْلِهِ مَدَدًا ﴿109﴾
«بگو اگر دريا براى كلمات پروردگارم مركب شود پيش از آنكه كلمات پروردگارم پايان پذيرد قطعا دريا پايان مىيابد هر چند دریاهای دیگری نیز به آن اضافه شود .(109) »
ولی اکنون با یک درهم مرکب این قرآن را می توان نوشت . این رمزی است از خدای . همه علم خدا تنها این قرآن نیست . عطاری در کاغذ پاره ای دارو نهاد ، تو می گویی همه دکان عطار اینجانست ، این ابلهی باشد . آخر در زمان موسی و عیسی و غیره هم قرآن بود ، کلام خدا بود ، به عربی نبود . با او در این رابطه بحث می کردم ، دیدم در آن قاری اثر نمی کند ، ترکش کردم .
مولانا اندیشه را در انسان اصیل دانسته و تمامی جهان را تحت تاثیر اندیشه می داند . و عامل موفقیت و یا شکست انسان را اندیشه او می داند که در اینجا اشاراتی به مطلب خواهد شد .
ای برادر تو همه اندیشه ای مابقی خود استخوان و ریشه ای
گر بود اندیشه ات گل گلشنی ور بود خاری تو هیمه گلخنی
بنابر این مولانا معتقد است تمامی زندگی انسان تحت تاثیر اندیشه او قرار داشته و اصالت با اندیشه است . به عبارت دیگر انسان همان است که می اندیشد . اگر اندیشه انسان زیبا باشد زندگی وی نیز زیبا است و در غیر اینصورت زندگی وی نیز مطابق با اندیشه وی می باشد . حتی مولانا در جایی در کتاب زیبای فیه مافیه اشاره زیبایی به اندیشه دارد که در آنجا مبارزه با اندیشه های منفی را جهاد اکبر می نامد:
«رجعنا من الجهاد الاصغر الی الجهاد الکبر . یعنی در جنگ صورت ها بودیم و به خصمان صورتی (ظاهری) مصاف می زدیم ،این ساعت به لشکر های اندیشه ها مصاف می زنیم تا اندیشه های نیک ، اندیشه های بد را بشکند و از ولایت تن بیرون کند پس اکبر این جهاد باشد و این مصاف . پس کار فکرتها دارند که بی واسطه تن در کارند.
(فیه ما فیه استاد فروزانفر ص ۴۸)
🆔 @andishehayee
✅ داستان پیامبر درجنگ تبوک اتفاق افتاده و درعیون الاخبار، جلد 1صفحه ۱۳۴ ذکر شده است و اشاره به رعایت حدود زنان دارد و منظور دفع تعصب جاهلانه است نه تعصب های مثبت (حکایت تمثیل برای حقوق زنان )
✅ راه پیامبر دوری از تعصب جاهلی و اسیر شهوت نشدن
✅ راه عیسی به کوه و بیابان رفتن ، تارک دنیا شدن
اگر امکان انتخاب راه محمدی برایت نیست ، راه عیسوی را انتخاب کن ، تا نتیجه آن را ببینی اگر به خداوند اعتقاد داری ....در نهایت از این رنج ها جدا خواهی شد و به گنج واقعی که مقصود از این همزیستی است خواهی رسید
زن چه باشد ، عالم چه باشد .....
زن از نظر مولانا
در مثنوی پیرامون زن دو نوع نظر وجود دارد ، و یا دونوع از ابیات در این رابطه وجود دارد ، در پاره ای از ابیات مولانا زن را به دید عرفی آن زمان که نگاه به زنان منفی بوده و زن را نماد ضعف و کم خردی و اغوا گری به شمار می آمده است . و مولانا به صورت سمبلیک از این موضوع جهت بیان مقاصد خود و تفهیم نقطه نظرات خود استفاده می کرده و به هیچ عنوان دیدگاه حضرت خداوندگار در رابطه با زن نمی باشد . نگاه مولانا به زن نگاهی کاملاً محترمانه و انسانی بوده است ، چنانچه مولانا صریحاً بامحصور کردن زنان مخالفت کرده است . در همین رابطه ایشان در فیه مافیه می فرمایند:
«همین نان که از فرط فراوانی حتی سگان نیز به آن رغبتی نمی کنند، اگر منع کنی همگان بدان رغبت آرند . الانسان حریص علی ما منع . هر چند که زن را امر کنی که پنهان شو ، وی را دغدغه خود را نمودن بیشتر شود و خلق را از نهان شدن او ، رغبت به آن زن بیش گردد . پس تو نشسته ای و رغبت را از دو طرف زیادت می کنی و می پنداری که اصلاح می کنی !! آن اصلاح تو خود، عین فساد است ! اگر او را گوهری باشد که نخواهد که فعل بد کند ، اگر منع کنی و نکنی ، او بر آن طبع نیک خود و سرشت پاک خود خواهد رفتن . فارغ باش و تشویش مخور . و اگر به عکس این باشد ، باز همچنان بر طریق خود خواهد رفتن . منع ، جز رغبت را افزون نمی کند . »
با مقریی (قرائت کننده قرآن ) تقریر می کردم که قرآن می گوید که :
قُل لَّوْ كَانَ الْبَحْرُ مِدَادًا لِّكَلِمَاتِ رَبِّي لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ أَن تَنفَدَ كَلِمَاتُ رَبِّي وَلَوْ جِئْنَا بِمِثْلِهِ مَدَدًا ﴿109﴾
«بگو اگر دريا براى كلمات پروردگارم مركب شود پيش از آنكه كلمات پروردگارم پايان پذيرد قطعا دريا پايان مىيابد هر چند دریاهای دیگری نیز به آن اضافه شود .(109) »
ولی اکنون با یک درهم مرکب این قرآن را می توان نوشت . این رمزی است از خدای . همه علم خدا تنها این قرآن نیست . عطاری در کاغذ پاره ای دارو نهاد ، تو می گویی همه دکان عطار اینجانست ، این ابلهی باشد . آخر در زمان موسی و عیسی و غیره هم قرآن بود ، کلام خدا بود ، به عربی نبود . با او در این رابطه بحث می کردم ، دیدم در آن قاری اثر نمی کند ، ترکش کردم .
مولانا اندیشه را در انسان اصیل دانسته و تمامی جهان را تحت تاثیر اندیشه می داند . و عامل موفقیت و یا شکست انسان را اندیشه او می داند که در اینجا اشاراتی به مطلب خواهد شد .
ای برادر تو همه اندیشه ای مابقی خود استخوان و ریشه ای
گر بود اندیشه ات گل گلشنی ور بود خاری تو هیمه گلخنی
بنابر این مولانا معتقد است تمامی زندگی انسان تحت تاثیر اندیشه او قرار داشته و اصالت با اندیشه است . به عبارت دیگر انسان همان است که می اندیشد . اگر اندیشه انسان زیبا باشد زندگی وی نیز زیبا است و در غیر اینصورت زندگی وی نیز مطابق با اندیشه وی می باشد . حتی مولانا در جایی در کتاب زیبای فیه مافیه اشاره زیبایی به اندیشه دارد که در آنجا مبارزه با اندیشه های منفی را جهاد اکبر می نامد:
«رجعنا من الجهاد الاصغر الی الجهاد الکبر . یعنی در جنگ صورت ها بودیم و به خصمان صورتی (ظاهری) مصاف می زدیم ،این ساعت به لشکر های اندیشه ها مصاف می زنیم تا اندیشه های نیک ، اندیشه های بد را بشکند و از ولایت تن بیرون کند پس اکبر این جهاد باشد و این مصاف . پس کار فکرتها دارند که بی واسطه تن در کارند.
(فیه ما فیه استاد فروزانفر ص ۴۸)
🆔 @andishehayee