گفتم : حاج خانم چرا انقدر دیر مراجعه کردید ، نگفتید خدایی ناکرده به چشم تون آسیب میزنه؟!
گفت : من حج نرفتم.
گفتم : بله معذرت میخوام دفترچه تون رو بدید به من مادر جان.
گفت : من مادرتم نیستم.
دهنم بسته شد دیگه.
گفتم : ببخشید ، دفترچه رو لطف می کنید.
گفت : دفترچه از سر قبرم بیارم.
نمیدونستم چیبگم دیگه ، لال شدم.
گفتم : از نظر من جراحی احتیاج نداره ، حولهی گرم بذارید روش تا کم کم رفع میشه ولی باز هم این آدرس دکتر/// هست متخصص هستند در این زمینه بهشون مراجعه کنید تا مطمئن باشید.
گفت : همه تون همینید کار برا آدم نمیکنید فقط مریض در به در را پاس میدید بهم تا کاسبی کنید.
رفت درم محکم کوبید بهم.
انقدر محکم که هنوز تن و بدنم داره میلرزه.
گفت : من حج نرفتم.
گفتم : بله معذرت میخوام دفترچه تون رو بدید به من مادر جان.
گفت : من مادرتم نیستم.
دهنم بسته شد دیگه.
گفتم : ببخشید ، دفترچه رو لطف می کنید.
گفت : دفترچه از سر قبرم بیارم.
نمیدونستم چیبگم دیگه ، لال شدم.
گفتم : از نظر من جراحی احتیاج نداره ، حولهی گرم بذارید روش تا کم کم رفع میشه ولی باز هم این آدرس دکتر/// هست متخصص هستند در این زمینه بهشون مراجعه کنید تا مطمئن باشید.
گفت : همه تون همینید کار برا آدم نمیکنید فقط مریض در به در را پاس میدید بهم تا کاسبی کنید.
رفت درم محکم کوبید بهم.
انقدر محکم که هنوز تن و بدنم داره میلرزه.