『آیاتو ساکاماکی دربرابر کاناتو ساکاماکی』
ایاتو:
تموم این مدت بخاطر اون ابنبات چوبی تو دست چیچیناشی یه حس شکاکیت
.عجیب داشتم
درحالی کنارم نشسته بود، عطر شیرینی از هیجان پخش میکرد و دقیقا جلو چشمام
میزاشت کاناتو ابنباتو تو دستش بلیسه
+چی گفتی؟ اگه تو ابنباتو برام نگه نداری نمیخورم! زود باش بزار بلیسم
کاناتو بعد گفتن این جمله زیر چشمی بهم نگاه کرد و دوباره ابنبات تو دست چیچیناشیو لیسید
+هی چیچیناشی همشو نزار کاناتو بخوره یکمم به من بده
فکر میکنم اینکه بعد کل زمانی که ساکت بودم ناگهان داد زدم، باعث شد بترسه، اما
وقتی بهم نگاه میکرد با ترس چیزیو زمزمه کرد."اما ایاتو کون..توکه گفتی نمیخوری"
+ اون موقع گذشت، الان میخوام! زود باش بیار
به خوردن اون ابنبات چوبی علاقه ندارم اما اینکه باعث شده کاناتو به یویی جلب بشه باعث میشه نزارم فقط کاناتو حال کنه
- اما تو قبلا گفتی این تاکویاکی نیست این رو نمیخوری نه؟ برای همینم الانم نمیتونی بخوری
+ اها !!؟ حالا انقدر برای من خودتو نگیر اون موقع تازه داشتی درست میکردی_
چیچیناشی بین ما قرار گرفت دعوامونو تموم کنه... اگرچه من شک دارم که اون بدونه کدوممون مقصریم.
+ اه اصلا بیخیالش بیا چیچیناشی منو ببین.. اصلا بجای ... ابنبات اینکارو میکنم.
یقه چیچیناشیو پاره کردم
_ اياتو كون!! بس كن ..
چیچیناشی با دستاش ابنباتو برای کاناتو نگه داشته و نمیتونه دست از پا خطا کنه منم از موقعیتش سواستفاده کردم
+ خفه شو تو مقصری که منو نادیده گرفتی.
پوست سفیدشو که از زیر پارچه پاره یقش مشخص شده با رد نیشام کبود میکنم
- ایاتو داری چیکار میکنی همین الان ولش کن!
+گمشو تو اون شیرینیه مزخرفو داری دیگه بگیر بمکش و خفه شو
نیشمو دوباره تو پوست لخت چیچیناشی فرو کردم
_ایاتو..
+ خفه شو هنوزم با میزان ابنباتی که به کاناتو دادی قابل مقایسه نیست... اینبار ازینجات میمکم
اینبار بخاطر اینکه در دید کاناتو قرار بگیرم نیشمو عمیقا نیشمو تو بازوش فرو میکنم
خون چیچیناشی... حتی شیرین تر از ابنبات کاناتونه ..
"... خیلی از ابنبات چوبی خوشمزه تری"
"لطفا .. بس كن"
با شنیدن ناله ها و التماساش برای مدت کوتاه نیشمو از پوستش بیرون میکشم
+ چی میگی ما تازه شروع کردیم
بعد جواب دادن بهش یبار دیگه خیلی عمیق از بازوش مکیدم و خون چکیده شده رو از روی بازوش لیسیدم
کاناتو:
+ حتما خوشت نمیاد که فقط داره به من توجه میکنه
حین گفتن این حرفا یبار دیگه ابنبات چوبی تو دست یوییو لیسیدم و تموم مدت نگاه سنگین و نافذ ایاتورو روی خودم حس میکردم، بودن در این فضا و دونستن اینکه ایاتو هم هست و یویی در مقابل ایاتو فقط داره به من خدمت میکنه حس والایی بهم میده
_کاناتو کون اینطوری که نمیتونی درست ابنباتو بخوری بیا خودت نگهش دار
+ چی گفتی اگه تو اینباتو برام نگه نداری نمیخورم زود باش بزار بلیسم!
وقتی اینو گفتم یویی همچنان مضطرب ابنباتو جلو من نگه میداره و میزاره بلیسم
- چیچیناشی همشو نزار کاناتو بخوره یکمم به من بده
میدونم که ایاتو ازین اتفاق حسادت کرده ولی من شک دارم اینطوری بداخلاقی کردنش باعث بشه یویی بحرفش کنه
- اما تو قبلا گفتی این تاکویاکی نیست و این مزخرفاتو نمیخوری نه؟ برای همینم الانم نمیتونی بخوری
' ها!!!!؟ حالا انقدر برای من خودتو نگیر اون موقع تازه داشتی درست میکردی
_... اروم باشين
من شک دارم یویی درک کنه که همه اینا بحثا بخاطر اونه ولی سعی میکنه اروممون کنه، من کاملا تلاشا و حرفاشو مزخرفو بیهوده میدونم و همچنان به لیسیدن ابنبات در دستش ادامه میدم
- .. اه اصلا بیخیالش بیا چیچیناشی منو ببین... اصلا بجای ابنبات اینکارو میکنم
بعد گفتن این حرف ایاتو ناگهان یقه یوییو پاره کرد ..فکر میکردم یکم رعایت میکنه
ولی حدس بد من واقعی شد
ایاتو درست جلوی من خونشو مکید
+ ایاتو داری چیکار میکنی همین الان ولش کن!!
- گمشو تو اون شیرینیه مزخرفو داری دیگه بگیر بمکش و خفه شو!
یعنی با خودش فکر میکنه من تو این وضعیت میشینم ابنباتمو میلیسم!؟
_ اياتو كون!
.... در حالی من نگاهش میکنم برای رفع دردش نام ایاتورو ناله میکنه
+ خیلی دوست داری خونت مکیده بشه ها !؟ باشه پس منم اینکارو میکنم
ابنبات چوبیو کنار میندازم و قبل اینکه انگشتشو وارد دهنم کنم اروم زبونمو روی نک انگشت یویی که انگار ابنباتیه میکشم: ...!
همینطور که گازش میگیرم مزه خونش روی زبونم پخش میشه
+ .... خیلی از ابنبات چوبی خوشمزه تری
_ ... لطفا ... بس كن
در حالی چشماش بستس درخواستاشو میشنوم من که نمیتونم اینکارو کنم... اخه...
+ هنوز کلی کار دارم که باهات کنم تا حال کنم
درست مثل شیرینی واقعی و هر چیز شیرین مطمئن میشم این یکیم تا قطره آخر ميبلعم
𖧧ترجمه اختصاصی چنل
𓂅 #Ayato #Kanato #Rejet
𓂅
@animediabolik