علم اقتصاد


Channel's geo and language: not specified, not specified
Category: not specified


کانال علم اقتصاد
ارتباط باادمین:
@jafarsaeiniya

Related channels  |  Similar channels

Channel's geo and language
not specified, not specified
Category
not specified
Statistics
Posts filter


مصالح ملی و مصالح اجتماعی از دید چه کسی مورد ارزیابی وتصمیم گیری قرار می گیرد؟
درعمل آنچه اتفاق می افتد این است که خواه ناخواه گروه کوچکی است که تصمیم سیاسی اتخاذ می کند یا قدرت را به دست گرفته مصالح جمع را تعیین می کند.این افراد طبعاً مصالح جمع را خواه ناخواه براساس وضعیت و موقعیت خود تعریف می کنند.به همین دلیل نیز مصالح جمع یا کلا به مصالح گروه های خاص حکومتگر تبدیل می شود یا با مصالح گروه مزبور همپوشی می یابد.حداقل اینکه هرچه مخالف مصالح این گروه باشد خلاف مصالح جامعه تعبیر می شود.در چنین شرایطی است که جامعه در مقابل گروه خاص یعنی همان گروهی که ممکن است ابتدا مبارز و مصلح بوده باشد و سپس ذی نفع شده است،قرار گیرد و آنها نیز در مقابل جامعه ای که داعیه نجات آن را داشتند،قرار گیرند.
• موسی_غنی نژاد
#اندیشه_آزادی


Forward from: سیگنال
Video is unavailable for watching
Show in Telegram
🎥 میلتون فریدمن (اقتصاددان امریکایی و برنده جایزه نوبل) از انحصار در مشاغل حرفه‌ای از جمله علوم پزشکی می‌گوید. چه کسی از انحصار سود میبرد؟

✍️ ترجمه از پنس مونیتور
🔖کانال سیگنال
🎯 @Signal99


Forward from: Nothing_SAT
روح جریان چپ به صورت کامل در این فیلم جریان داره. از نگاه چپ انسان به عنوان یک فرد یه موجود به درد نخور و مخربه و هر چیز غیر از انسان زیباست و در هماهنگی کامل با بقیه هستی و این ما انسان‌ها هستیم که اضافه‌ایم، زیادیم، ناهماهنگیم و در یک کلام بدیم.

توهین ویدئو به شعور بشری خیلی واضحه اما من خنده‌ام میگیره از تعداد بی‌شعورهایی که لایک و تایید کرده بودن. انگار که آدم نباشه تمام موجودات در صلح آرامش زندگی می‌کنند، نه شیر آهو را میدرد، نه گرگ گوسفند را میخورد، نه کوسه ماهی میخورد، نه خروس‌ها به مرغ‌ها تجاوز می‌کنند، نه حیوانات دنبال یک دیگر میدوند و نه با هم نبرد می‌کنند و نه بر سر منابع محدود رقابت! همه جا هم سبز خواهد شد!(همه آرمان‌های چپ تخیلیه) اما انسان این موجود پلید که می‌آید همه چیز را خراب میکند، بیابان درست می‌کند حیوانات را میدرد، طبیعت را به هم می‌ریزد و حشرات را می‌کشد. این سبز‌های فاشیست رو باید فرستاد همون جایی زندگی کنن که براش تبلیغ می‌کنن، جنگل آمازون، درون صلح و آرامش طبیعت وحشی، اون جا می‌تونند با ببرها برقصند، دود تولید نکنند، حشره‌ای را له نکنند و درختی را قطع نکنند، ببینیم مادر طبیعت چقدر با آنها مهربان خواهد بود.

انسانی که در سنت ابراهیمی فرمانروا بود و این زمین و موجوداتش براش مسخر شده بودن و مثل هر فرمانروا انسان وظیفه داشت در حین استفاده از اونها برای پیشرفتش ازشون محافظت کنه؛ تنها یه فرمانروای ابله قلمروش رو خراب می‌کنه. چپ بر علیه این سنت قیام کرد انسان باید در جایگاه معکوس قرار می‌گرفت و بعد مثل هر عامل مخربی میبایست کنترل میشد آن هم توسط خدای جدید دولت.

اما هر انسانی راحت تبدیل به عبد نمیشه برای این کار بشر باید احساس گناه کنه و چه گناهی بزرگتر از گناه انسان بودن؟ مثل جریان غالب مسیحیت شما به صرف انسان متولد شدن گناه‌کارید و همونطور که گناه اولیه دلیلی میشود بر پذیرفتن فدیه عیسی و اعمال بعدش، گناه انسان بودنتان هم دلیلی میشود بر پذیرش کنترل شدن. چپ به احساس گناه شما نیاز دارد، گناه انسان بودن، گناه سفید پوست بودن، گناه مرد بودن، گناه غربی بودن.

شما در مسیحیت بار گناه آدم را به دوش میکشید و در اینجا بار گناهان کرده و نکرده اجدادتان را و این گناهان را با پذیرفتن یوغ دولت (جای صلیب عیسی)، پرداخت مالیات (جای پرداخت اعانه)، رعایت political correctness (جای نگفتن کفریات)، دادن تبعیض مثبت به مظلومان تاریخ -زنان و رنگین پوستان- (جای کمک به فقرا) رعایت قوانین دولتی که برای رستگاری بشریت وضع شده (جای تعالیم کلیسایی که برای نجات بشر وضع شده بود) پاک خواهید ساخت.

مسئله، مسئله کنترل است.

به حرف کشیشان جدید که می‌گویند زمین و هوا و قطب شمال چنین و چنان هستند گوش دهید، راهکارهایشان را چشم بسته قبول کنید و هزینه‌ی اجرای طرح‌هایشان را به دولت پرداخت کنید تا بهشت را بخرید.

به وظیفه اجتماعی خود عمل کنید نیمی از درآمد خود را تقدیم بنیاد مستضعفان (دولت) کنید تا رستگار شوید.

به محرومان و ستم دیدگان (زنان و رنگین پوستان) بیشتر توجه کنید، برای آنها فداکاری کنید، سهم بیشتری به آنها بدهید تا مغضوب خدایتان(دولت) واقع نشوید.

و آگاه باشید که خداوندتان کسانی را که سرپیچی می‌کنند سخت با جریمه، زندان و قتل مجازات خواهد کرد.

@Nothing_SAT


📻 #پادکست کنش انسانی
قسمت دوم: ادامه‌ی فصل اول کتاب کنش انسانی نوشته‌ی لودویگ فون میزس

Castbox
https://bit.ly/2RpXnbX

Google Podcasts
https://bit.ly/3mtwTor


Forward from: AUSTRO LIBERTARIAN
📻 #پادکست کنش انسانی
قسمت دوم: ادامه‌ی فصل اول کتاب کنش انسانی نوشته‌ی لودویگ فون میزس

در این قسمت:

فصل اول: انسان کنشگر
📍قسمت سوم: کنش انسانی به عنوان یک داده‌ی نهایی
📍قسمت چهارم: عقلانیت و بی‌منطقی؛ ذهنیت‌گرایی و عینیت پژوهش پراکسیولوژیکی
📍قسمت پنجم: علیت به عنوان لازمه‌ی کنش
📍قسمت ششم: خود دیگر
درباره‌ی سودمندی غرایز
درباره‌ی هدف مطلق
درباره‌ی زندگی نباتی انسان

در این قسمت با پایه‌های معرفت‌شناختی پراکسیولوژی آشنا خواهیم شد. میزس در این بخش از کتاب خود، به نکاتی همچون لزوم قبول مقوله‌‌های علیت و پایان‌گرایی به عنوان یک پیش‌نیاز کنش اشاره می‌کند. نکته‌ی جالب این که میزس ایراداتی که تجربه‌گرایانی همچون هیوم به پایه‌های علیت وارد کرده‌اند را می‌پذیرد، اما اعلام می‌کند که به هر صورت، انسان ابزاری جز علیت و پایان‌گرایی برای کنش نخواهد داشت.
همچنین تفاوت‌های معرفت‌شناختی اثبات‌گرایی (پوزیتیویسم) و پراکسیولوژی و ناکافی بودن اصول اثبات‌گرایی برای پژوهش‌های علوم انسانی از دیگر موضوعاتی است که در این قسمت طرح می‌شوند.

Castbox
https://bit.ly/2RpXnbX
Google Podcasts
https://bit.ly/3mtwTor

@austro_libertarian


عملکرد سیاسی شخصیت هایی که به قدرت می رسند، بیشتر تحت تأثیر چارچوب سیاسی است که در آن قرار می گیرند.اگر آن چارچوب سیاسی و اجتماعی امکان رفتارهای مستبدانه را فراهم کند فرد به احتمال زیاد همان نقش را به تدریج ایفا خواهد کرد.اگر شرایط بر اساس محدودیت حکومت،شناخت آزادی های فردی و احترام به حقوق تک تک انسانها سازمان یابد آنگاه افرادی که در چارچوب نقش های حکومت قرار می گیرند امکان ظهور رفتار مستبدانه را نخواهند داشت.
یکی از مهمترین و پایه ای ترین محک ها و ضوابط برای قضاوت در مورد آینده حرکت های سیاسی نیز موضع آنها درمورد چگونگی احترام به حقوق و آزادی های فردی،حقوق مالکیت و به رسمیت شناختن آزادی انتخاب در فعالیت اقتصادی است.
• موسی_غنی نژاد
#اندیشه_آزادی




دلار امروز ۲۷۸۵۰ تومان مصداق تورم بعنوان یک پدیده پولی است هر گاه اینچنین نبود باید در نظریه پولی بودن تورم تردید کرد
توضیح این پدیده این است که اگر درجایی تورم وجود داشت و منشا پولی نداشت باید به نظریه پولی بودن تورم شک کرد ولی ممکن است در شرایطی حجم پول افزایش یابد ولی تورمی ایجاد نکند اگر چه این مورد استثنایی است و اقتصاد دانان اهل دوپینگ انرا موجه می دانند ولی در نهایت افزایش حجم نقدینگی اگر با تولید سر به سر نشود تورم در راه خواهد بود
این تفاوت بسیار اساسی است ولی اکثر اقتصاددانان دوپینگی بر ان چشم می پوشند


Forward from: سیگنال
📌 دولت بیمه نیست
🎯 @Signal99

🌀 طرفداران بازار آزاد، متهم هستند که هیچ توجهی به مخاطرات زندگی مزدبگیران و پوشش اجتماعی ریسک بیکاری، بیماری و ازکارافتادگی نداشته‌اند و با هر گونه حمایت جمعی و همبستگی اجتماعی مخالفند. در حالیکه بازار بیمه یکی از بازارهای مهم مالی در نظام اقتصادی مدرن است و توسل به قراردادهای بیمه‌ای، برای پوشش دادن مخاطرات مربوط به بیکاری، بیماری و بازنشستگی، بخشی از منطق درونی نظام بازار را تشکیل میدهد

🌀 فردریک باستیا بیش از ۱۵۰سال قبل میگوید: «تنها یک منبع برای کارگر در دوران بیکاری ناشی از رکود یا بیماری و ازکارافتادگی وجود دارد و آن پس‌انداز در زمانی است که کار میکند تا با آن بتواند نیازهای زمان پیری یا بیماری را برآورده سازد، اما درخصوص یک فرد چگونه میتوان از قبل دوره‌ای را که او باید کمک کند در مقایسه با دوره‌ای که به او باید کمک شود اندازه‌گیری کرد؟ آنچه برای فرد ناممکن است برای مجموعه‌ای افراد بر حسب قانون اعداد بزرگ امکانپذیر میشود. بدین ترتیب، آنچه در دوره فعالیت برای دوره بیکاری پس‌انداز میشود زمانیکه در یک شرکت متمرکز شود با کارآیی، نظم و قطعیت بسیار بیشتری به هدف خود نایل میشود تا زمانیکه شکل انفرادی دارد» منظور او شرکتهای همیاری است که به دو شکلِ تجاری یا تعاونی قابل سازماندهی اند.

🌀 شرکتهای بیمه که بصورت بنگاههای تجاری اداره میشوند، نوعا موسسات همیاری هستند، زیرا جبران خسارت بیمه‌شونده با آورده دیگر بیمه‌شوندگان تامین میشود، بعلاوه، سازماندهی همیاری بصورت یک شرکت بیمه با ساختار تجاری سبب اداره کارآمد بنگاه شده و مدیران برای تامین منافع خود سعی میکنند پوشش بیمه‌ای را گسترش دهند و منافع بیمه‌شوندگان را در شرایط رقابتی بازار بهتر تامین کنند. شرکتهای بیمه خصوصی ‌بطور وسیعی در نیمه دوم قرن ١٩ در فرانسه شکل گرفتند و در مقابل دریافت حق بیمه از کارفرمایان، کارگران را در برابر حوادث کار بیمه میکردند. این شیوه بیمه بقدری کارآمد بود که تا آخر قرن ۱۹ بیش از نیمی از بنگاهها در فرانسه تحت پوشش قرارگرفته بودند و تا قبل از قانون تامین اجتماعی دولتی در سال ۱۹۴۵شرکتهای بیمه خصوصی عهده‌دار این کار بودند

🌀 واضح است که بیمه غیردولتی درخصوص بیماری و بازنشستگی نیز بطریق اولی میتوانست عمل کند، اما تحت تاثیر ایدئولوژی‌های سوسیالیستی این اندیشه قوت گرفت که حمایت اجتماعی از سوی دولت باید اعمال شود اشکال بزرگ این سیستم در انحصاری کردن عرضه برخی خدمات از یکسو و اجباری کردن همکاری و همیاری داوطلبانه از سوی دیگر بود. استقبال از تامین اجتماعی دولتی درواقع بمعنای روی گرداندن از مسوولیت فردی است و نتیجه اش تبدیل دولت خدمتگزار به دولت ارباب است که سلطه دولت بر اقتصاد را به شدت افزایش داده و سبب پایین آمدن کارآمدی استفاده از منابع و رواج مسوولیت‌گریزی فردی بوده

🌀 طرفداران بازارآزاد از همان ابتدا نسبت به تبدیل بیمه که نوعی قرارداد داوطلبانه است به مالیات که مبتنی بر اجبار دولتی است، هشدار دادند. انحصاری کردن خدمات بیمه‌ای و تامین مالی آنها از مالیات‌ستانی هم کارآیی سیستم تولید این خدمات را کاهش میدهد و هم آزادی انتخاب افراد را محدود میسازد این سیستم تامین اجتماعی بیشتر به برنامه‌ای بازتوزیعی دولت شباهت دارد. منابع این سیستم با مالیاتهای دلبخواهی حکومت، تامین مالی میشود و هزینه کردن این منابع نیز با صلاحدید حکومت انجام میگیرد. پرداخت کننده حق بیمه‌ نه در تعیین قیمت خدمات نقشی دارد و نه پس از پرداخت این مالیات، حق مطالبه مزایای مشخصی در آینده برای او ایجاد میشود مالیات تامین اجتماعی با نرخهایی که قانونگذاران امروزی معین میکنند، پرداخت میشود اما میزان استفاده از مزایای این سیستم را قانونگذاران آینده تعیین خواهندکرد.

🌀 در جوامع سنتی زندگی افراد در چارچوب نهادها و روابطی قرار داشت که پیوندهای اجتماعی محکمی را برای آنها فراهم می‌آورد. هر فردی عضوی از خانواده، قبیله، عشیره یا نهاد سنتی محلی بود که در وضعیتهای اضطراری به کمک او میشتافتند. اما با تحول جوامع سنتی و کوچک به جوامع مدرن و گسترده این پیوندهای اجتماعی سست شدند و افرادی که بدلیل معلولیت، بیماری یا فقر توان تامین حداقل معاش خود را نداشتند، دیگر نمیتوانستند از تکیه‌گاههای سنتی استفاده ‌کنند. [سوسیالیستها با استفاده از این خلأ، و حذف نهادهای بیمه خصوصی و تعاونیهای شکل گرفته در بازار، دولت را جایگزین نهادهای سنتی کردند]. نظام تامین اجتماعی عامل انتقال ثروت از گروههای کم‌درآمد به گروههای پردرآمد است؛ زیرا فرزندان خانواده‌های فقیر از سنین اولیه جوانی آغاز بکار کرده و مالیاتهای تامین اجتماعی میدهند ولی فرزندان ثروتمندان کار را در سنین بالاتر آغاز میکنند ضمنا میانگین عمر فقرا کمتر است و سالهای کمتری از مزایا بهره میبرند.

✍️ دکتر غنی نژاد
🔖 کانال سیگنال
🎯 @Signal99


Forward from: چرا ملتها شکست می خورند؟
🗽معرفی کتاب

درباره اقتصاد شیکاگو🔻
سرمایه‌داری و آزادی
از میلتون فریدمن
درباره نهادگرایی🔻
چرا ملتها شکست میخورند
از عجم‌ اوغلو
درباره مکتب اتریش🔻
جلد اول قانون، قانون گذاری و آزادی از فردریش هایک ترجمه غنی‌نژاد
ذهنیت ضدسرمایه‌دارانه
لودویگ فون میزس، ترجمه قاسمی‌نژاد
بزرگان مکتب اتریش
راندال جی. هولکام، محسن رنجبر
معرفت‌شناسی علم اقتصاد
موسی غنی‌نژاد
اقتصاد به روایت دیگر
موسی غنی‌نژاد
آزادسازی و عملکرد اقتصادی
موسی غنی‌نژاد
اصول علم اقتصاد
کارل منگر، نوع‌پرست
قدرت و بازار
موری رتبارد، متین پدرام
سوسیالیسم و سرمایه‌داری
هانس هرمان هوپه، متین پدرام
اشرافیت، سلطنت و دمکراسی
هوپه، عبدی

نسخه الکترونیکی بعضی از این کتب هم بصورت رایگان یا برای خرید موجود است.

#معرفی_کتاب

@whynationsfail2019


📻 #پادکست تاریخ کمونیسم

قسمت اول‌: بررسی تعاریف جنایت، به نقل از کتاب سیاه کمونیسم، نوشته‌ی استفان کورتوا و گروهی دیگر از نویسندگان


@austro_libertarian


Forward from: AUSTRO LIBERTARIAN
📻 #پادکست تاریخ کمونیسم

قسمت اول‌: بررسی تعاریف جنایت، به نقل از کتاب سیاه کمونیسم، نوشته‌ی استفان کورتوا و گروهی دیگر از نویسندگان


@austro_libertarian


Forward from: کانال میثم هاشم‌خانی
✅⭕️ بورس: رونق «پایدار» با ۱۰ راهکار


✍️ میثم هاشم‌خانی



⚪️ به‌عنوان فردی که ۱۱ سال است سهامدار هستم و اتفاقا در یک ماه اخیر هم در بورس ضرر کرده‌ام، کاملا با تزریق منابع بسیار محدود «صندوق توسعه ملی» به بورس مخالفم. این اقدام، مشابه «دلار ۴۲۰۰» یا «توزیع سکه طلای دولتی» یا «قیر رایگان» یا «لاتاری خودرویی» امثالهم، اقدامی پرفساد است و بسیار کم‌اثر.

اینکه در شرایط تحریمی سنگین بخواهیم منابع اندک صندوق توسعه ملی را به بورس تزریق کنیم، یا سهام شرکت‌های دولتی را با تخفیف بفروشیم (در قالب ETF ها)، یا سود سپرده‌ها را آن‌قدر کم کنیم که عامه مردم به اجبار به بورس بروند، همگی یعنی «تخریب اقتصاد ملی» برای «رونقی موقت و زودگذر» در بورس.

⚪️ به‌طور خاص تزریق از «صندوق توسعه ملی» به بورس، یعنی کانال‌کشی بیت‌المال به جیب نورچشمی‌ها. چگونه؟ قرار است پول هنگفتی از بیت‌المال صرف خرید سهام «تعدادی از» شرکت‌ها شود، این خرید تا سطح قیمتی مشخصی ادامه یابد و بعد متوقف شود. اما کدام شرکت‌ها؟ تا کدام سطح قیمتی؟ فقط «نورچشمی‌ها» مطلع‌ند. ‏پس این اقدام دولت انبوهی از رانت اطلاعاتی را نصیب نورچشمی‌هایی می‌کند که از دلار ۴۲۰۰ و قیر رایگان و نظایر آن هم به کرات به ثروت‌های بادآورده رسیده‌اند.

⚪️ از طرف دیگر، بخش عمده دلارهای صندوق توسعه ملی در خارج کشور بلوکه شده‌اند و دولت نمی‌تواند آنها را به مردم بفروشد تا ریال حاصله را به بورس ببرد. در نتیجه دولت مجبور است بانک مرکزی را برای چاپ پول تحت فشار قرار دهد و این دارایی‌های بلوکه‌شده را به زور به بانک مرکزی بفروشد. ‏چاپ پول در این شرایط، یعنی دمیدن در آتش «تورم». بنابراین تزریق از صندوق توسعه ملی به بورس، شاید بتواند برای دوره‌ای کوتاه (حداکثر ۳ ماهه) وضعیت قیمت سهام را بهتر کند؛ اما به قیمت تورم شدیدتر و ضربات سهمگین‌تر به معیشت فقیرترین ایرانیان.

‏✅ اما «دولت» و «شورایعالی بورس» چطور می‌توانند وضعیت بازار سهام را به‌طور «پایدار»، بدون توزیع «رانت» و بدون لطمه به اقتصاد ملی بهبود دهند؟

۱۰ راهکار ساده که نیاز به ذره‌ای بودجه هم ندارند، عبارتند از:

اول) کاهش سخت‌گیری‌ها در عرضه اولیه شرکت‌های مدرنی که شهرت ملی دارند، مثل اسنپ و تپسی و دیوار و دیجی کالا و فیلیمو، یا باشگاه‌های فوتبال، یا رسانه‌های مشهور

دوم) آسان‌سازی عرضه اوراق مشارکت شرکتی (Corporate Bond) توسط ۵۰ شرکت بورسی بزرگ‌تر

سوم) آزادسازی قیمت محصولات فلزی و پتروشیمی، که از یک طرف شریان رانت دلالان را قطع می‌کند و از طرف دیگر سود برخی شرکت‌های بورسی بزرگ را بالا می‌برد.

چهارم) اجازه به همه شرکت‌های بورسی، برای فروش دلارهای صادراتی‌شان به قیمت آزاد

پنجم) حذف هر گونه ممنوعیت صادراتی برای شرکت‌های بورسی

ششم) تعطیلی ‎«لاتاری خودرویی» (فروش خودروی دولتی با قرعه‌کشی)، آزادسازی قیمت خودرو و به‌طور هم‌زمان کاهش تعرفه واردات خودرو؛ که از یک طرف انبوهی از فساد و درآمد بادآورده ناشی از «لاتاری خودرویی» را از بین می‌برد و از طرف دیگر، سود شرکت‌های خودروساز و شرکت‌های قطعه‌ساز را بهتر می‌کند.

هفتم) حذف «حجم مبنا» برای کلیه شرکت‌های بورسی، که از یک طرف نقدشوندگی بازار را بهتر می‌کند و از طرف دیگر با کاهش حجم صف‌های خرید و فروش، از انبوه رانت‌ها و سوءاستفاده‌های رایج در «صف»های بورسی جلوگیری می‌کند.

هشتم) حذف کامل «دامنه نوسان» برای ۵۰ شرکت بزرگ‌تر بازار بورس؛ که علاوه بر بهبود نقدشوندگی بازار، از دستکاری بازار به‌وسیله تزریق هیجان کاذب در قالب «صف»های خرید و فروش جلوگیری می‌کند.

نهم) ایجاد قراردادهای «آپشن» (اختیار خرید و اختیار فروش) برای سهام ۱۰۰ شرکت بزرگ‌تر بورس، بهبود نقدشوندگی این قراردادها و آموزش عمومی به سهامداران درباره منافع این قراردادها که می‌توانند به مثابه بیمه سهام خریداری‌شده عمل کنند. از طرف دیگر، توسعه قراردادهای «آپشن» باعث می‌شود که سهامداران بتوانند از سقوط بازار هم سود ببرند (به شرط تحلیل و پیش‌بینی درست)

دهم) آزادسازی و رقابتی‌سازی کارمزدهای کارگزاران بورس

تک‌تک این ۱۰ راهکار، هم باعث رونق «پایدار و بلندمدت» در بورس می‌شوند، هم ذره‌ای «رانت» ایجاد نمی‌کنند و هم منابع مالی محدود کشور را به هدر نمی‌دهند.


⭕️ این متن به‌عنوان سرمقاله روزنامه «دنیای اقتصاد» در ۹۹/۶/۲۳ شهریور منتشر شده است. لینک در دنیای اقتصاد: bit.ly/32ovaIN

⭕️ تماس با نویسنده: @hashemkhany


〰️〰️〰️〰️〰️〰️
✅ یادداشت‌های میثم هاشم‌خانی
@meysam_hashemkhani


اقتصاد تحت کنترل دولت


Forward from: جناب گاو
سئوال و جواب
بخش سوم: #دولت و #امنیت

سئوال: شما می‌گویید دخالت دولت باید کم یا هیچ باشد. در باب امنیت چه طور؟
جواب: اگر برای دولت نقشی قائل شویم، مسلماً ایجاد امنیت جزو آن است (بعضی‌ها اعتقاد دارند "تنها نقش"). ولی اینکه "امنیت" چیست، خود سئوال مهمی است.

سئوال: منظورتان چیست؟
جواب: منظور من از امنیت، مقابله با دزد و جانی و قاتل است! در یک کلام، مقابله‌ی خشن با کسی که از خشونتِ غیرمشروع استفاده می‌کند! این امنیتی است که دولت باید ایجاد کند، و نیز امنیت در مقابل تهدید خارجی.
ولی امروزه صحبت از امنیت که می‌شود، از چیزهایی صحبت می‌شود که وظیفه دولت نیست، و دخالت دولت کار را بدتر می‌کند.

سئوال: مثلاً؟!
جواب: مثلاً امنیت شغلی. یا امنیت در مورد انواع خطرها!
دولتی که بخواهد مواظب مردم در همه چیز باشد، اولاً، آزادی همان مردم را محدود و نابود می‌کند، و ثانیاً، احتمالاً از تامین همان امنیت اصلی که گفتیم باز می‌ماند.
دولتی که بخواهد از بچه در مقابل والدینش، از کشاورز در مقابل طبیعت، از پیران در مقابل بیماری و مرگ، و از جوانان در مقابل مواد مخدر محافظت کند، نه اینها را به درستی انجام خواهد داد و نه وظیفه اصلی دزدگیری و مجازات قاتلان را!
نمی‌شود از دولت بخواهید که هم آزادی بدهد، هم مواظب مردم باشد! اگر شغلِ دولت مواظبت شد، دیگر آزادی نمی‌دهد. و اگر آزادی ندهد، برده‌داری می‌کند، اربابی که مواظب بردگانش است (آن هم نه خیلی خوب!).

سئوال: ولی این امنیت‌هایی که شمردید، مثل امنیت شغلی، مگر حق مردم نیست؟
جواب: خیر! چون اگر "حق مردم" باشد، پس، مثلاً، کسی که امنیت شغلی ندارد، حُکماً حقش از او گرفته شده! چه کسی حق او را گرفته؟!
هکذا حق مسکن داشتن! هکذا حقِ در رفاه زیستن!
مقوله‌ی حق را، در مواردِ این چنینی، معمولاً سیاستمداران و روشنفکران برای عوامفریبی و جذبِ رای به کار می‌برند.

دولت حق را نمی‌دهد، فقط حق را می‌گیرد: حق حیاتِ آزاد را، و حق آزادی تعاملِ اخلاقی با دیگر بندگان خدا را.


Forward from: جناب گاو
سئوال و جواب
قسمت دوم: #اقتصاد_آزاد

(قسمت اول را اینجا ببینید)

سئوال: آیا منظورتان از اقتصاد آزاد سیستمی مثل اقتصاد آمریکاست؟
جواب: خیر!

سئوال: ولی همیشه از اقتصاد آمریکا به عنوان اقتصاد آزاد صحبت می‌شود!
جواب: این بعضی دلایل تاریخی دارد: اولاً، اقتصاد آمریکا در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم بسیار آزادتر از دهه‌های بعدی بود، و همین رشد سریع اقتصاد آمریکا در این دهه‌ها را می‌تواند توضیح دهد. ثانیاً، در تاریخِ آمریکا همیشه یک‌ جریان قوی که خواهان آزادی اقتصادی بوده وجود داشته و دارد. ثالثاً، در طولِ جنگ سرد، آمریکا قدرت اصلی در مقابلِ کمونیسم و اقتصادِ کاملاً برنامه‌ریزی‌شده‌ی آن بود. و آخر آنکه، هنوز هم اقتصادِ آمریکا نسبت به خیلی از کشورهای دیگر دنیا آزادتر است.
ولی حقیقت آن است که اکنون دولت آمریکا دخالت‌های بسیار زیادی در اقتصاد آن دارد، و این دخالت‌ها در یک قرن‌ گذشته همواره روال صعودی و افزایشی داشته است.

سئوال: مثلاً در چه مواردی دولت آمریکا در امور اقتصادی کشورش دخالت می‌کند؟
جواب: بارزترین و بزرگترینش در سیاست‌های پولی از طریق بانک مرکزی است. دیگر مثال‌ها: در مسائل مربوط به سلامت و درمان از طریق قانونگذاری‌های وسیع و خدمات درمانی، نوعی مرکانتالیسم در قالب سیاست‌های حمایتی از شرکت‌ها، دخالت در امور حمل و نقل با بسط‌دهی هر چه تمام‌تر جاده‌ها، ......

سئوال: پس اگر در آمریکا اینگونه است و در تقریباً هر کشوری دیگر نیز اینگونه است، پس چرا شما اقتصاد آزاد بدون دخالت دولت را بهتر می‌دانید؟
جواب: به دلایل مختلف! اولاً تجربه نشان داده که رشد سالم اقتصادی لازمه‌اش آزادی اقتصادی است. اگر ما می‌خواهیم الگوبرداری کنیم، قاعدتاً نباید کشورهای ثروتمند در زمان ثروت و رفاهشان الگوی ما باشند، بلکه وقتی در حال توسعه بودند. بایستی نگاه کنیم به انگلیس یا آمریکای قرن نوزده. یا به سنگاپور، یا به هنگ‌کنگ در پنجاه سال گذشته، یا به رشد سریع آلمان پس از جنگ جهانی، یا به نیوزیلند در دهه ۱۹۸۰ یا.......
اگرچه حتی در مقامِ مقایسه، همین کشورهای ثروتمند، همین امروز، هنوز از تقریباً تمام کشورهای فقیر اقتصاد آزادتری دارند (اگرچه نه کاملاً آزاد).
به علاوه، کشورهای پولدار وُسعشان می‌رسد که بعضی دخالت‌ها را در بازار انجام دهند، بدون آنکه آسیب جدی ببینند. در کشوری که ثروت و صنعت ندارند همان دخالت‌ها آسیب‌های خیلی جدی می‌رساند.
ولی همان دخالت‌ها حتی در همان کشورهای ثروتمند نیز، به گمانم، موجب بسیاری از مشکلات شده است. این شرح مبسوطی می‌طلبد، ولی به عنوان مثال، اگر دخالت‌های وسیع آمریکا در سیستم درمانی نبود (به صورت انواع قانونگزاری‌ها، سوبسیدها، ....)، شاید بسیاری از معضلات حاد سیستم درمانی آمریکا الان به این صورت نبود.

اما، به نظرم، سه نکته حتی اساسی‌تر هست: اول آنکه، دخالت دولت همیشه به نوعی نظام رجحان‌بندی منجر می‌شود که لزوماً بوروکرات‌ها مجری آن می‌شوند، و لزوماً به رانت و فساد می‌انجامد. یعنی غیراخلاقی است. بنابراین، بر فرض، اگر دخالتی از طرف دولت حتی به نوعی از رفاه موقت منجر شود، به خاطر غیراخلاقی بودنِ آن در اساس، باید از خیرِ آن گذشت.
ثانیاً، دخالتِ دولت متضمنِ پذیرش نوعی دانش از جانب بوروکرات‌ها و تکنوکرات‌هاست، ولی دیده‌ایم که اینها معمولاً توهم دانش دارند.
ثالثاً، در سیستم دولتی، بوروکرات‌ها و سیاستمداران و تکنوکرات‌ها، به خصوص در یک نظامِ تمرکزیافته، مصون از تاوان‌های خطاهای خودند، و این سرآغاز همه فسادها و حماقت‌هاست.


و نکته آخر آنکه دخالتِ دولت هیچ وقت تمامی ندارد: اگر یک ذره به آن اجازه دخالت دادی، بیشتر و بیشتر و بیشتر می‌طلبد. دولت را، اگر دنبال کلاه کسی فرستادی، مطمئن باش کلاه را با سر خواهد آورد!


Forward from: جناب گاو
سئوال و جواب
قسمت اول: #سرمایه‌داری

سئوال: نظر شما نسبت به سرمایه‌داری چیست؟
جواب: نمی‌دانم، چون اصلاً نمی‌دانم سرمایه‌داری چیست!

سئوال: ولی شنیده‌ایم شما طرفدار سرمایه‌داری هستید؟!
جواب: شاید باشم! چون نمی‌دانم سرمایه‌داری چیست، ممکن است طرفدارش باشم یا نباشم! من طرفدار آزادی اقتصادیم!
سئوال: ولی مگر اقتصاد آزاد همان سیستم سرمایه‌داری نیست؟
جواب: شاید باشد! من می‌دانم اقتصاد آزاد یعنی چه، ولی نمی‌دانم سیستمِ سرمایه‌داری یعنی چه!

سئوال: ولی مگر اقتصاد آزاد به تشکیل طبقه ثروتمند و سرمایه‌دار نمی‌انجامد؟
جواب: مسلماً می‌انجامد!
سئوال: و شما فکر می‌کنید این خوب است! یعنی فکر می‌کنید سرمایه‌داران آدم‌های خوبی‌اند؟!
جواب: خیر! برعکس، من فکر می‌کنم خیلی از سرمایه‌داران (و البته نه تمام آنها) آدم‌های مزخرفی‌اند. اکثر انسان‌ها ظرفیت اخلاقی یا شخصیتی لازم برای ثروتمند شدن را ندارند! من کلاً به انسان هبوط یافته، به خصوص به بشر مدرن، بدبینم.

سئوال: پس چگونه است که هنوز طرفدار اقتصاد آزادید؟ چگونه از سیستمی حمایت می‌کنید که به تعدادی آدم مزخرف ثروت و قدرت می‌بخشد؟
جواب: چون این روش در میان روش‌های ممکن در دنیای امروز اخلاقی‌ترین است. چون گزینه‌ی دیگر قدرت بخشیدن به سیاستمداران و بوروکرات‌هاست و نیز قدرت و ثروت بخشیدن به رفقای رانتدارِ آنان، در پروسه‌ای که سرمایه‌داری رفاقتی نامیده می‌شود (که ربطی به اقتصاد آزاد ندارد). در میان بوروکرات‌جماعت و سیاستمدار‌جماعت و رفقای رانتدار ایشان، امکان فاسد بودن، احمق بودن و مزخرف بودن بسیار بیشتر است تا کسانی که در رقابتی آزاد ثروتمند شده‌اند. در حقیقت، خودِ نظامِ پرریسکِ بازار آزاد موجب می‌شود که کسانی که بدون رانت در این بازار ثروتمند می‌شوند لااقل نوعی هوشیاری کسب کنند. به علاوه چنین افرادی با تحملِ ریسکِ فردی دارای ثروت شده‌اند، برعکسِ سیاستمداران و بوروکرات‌ها که همواره ریسک را به جامعه انتقال می‌دهند و بنابراین بسیار بیشتر در معرض فساد و حماقت‌اند.

سئوال: شما معتقدید که راه رفاه مردم از این آزادی می‌گذرد؟
جواب: بله! در درازمدت هیچ راه دیگری به رفاهِ دنیوی نمی‌انجامد. ولی حقیقتاً آن چه بیشتر از رفاه برای من مهم است اخلاقی بودن است.

سئوال: شما دولت‌گرایان را متهم می‌کنید که از دولت خدا ساخته‌اند. آیا خود شما از بازارِ آزاد خدا نساخته‌اید؟
جواب: خیر! زیرا بازار آزاد یک سیستم نیست! زیرا بازار آزاد چیزی جز کنش‌ها و تراکنش‌های افراد جامعه نیست! آزادی اقتصادی در حقیقت روشی سلبی است: کنترل، نه! برنامه‌ریزی برای جامعه: نه!
در حقیقت دولت‌گرایی بر پایه توهمات دانش و کنترل بنا شده. ولی آزادی اقتصادی بر عکس بر پایه رد این توهمات است.
همین!


📻 #پادکست کنش انسانی
قسمت اول: مرور مقدمه و ابتدای فصل اول کتاب کنش انسانی نوشته‌ی لودویگ فون میزس

به زودی در دیگر پلتفرم‌های پادکست

@austro_libertarian


Forward from: AUSTRO LIBERTARIAN
📻 #پادکست کنش انسانی
قسمت اول: مرور مقدمه و ابتدای فصل اول کتاب کنش انسانی نوشته‌ی لودویگ فون میزس

در این قسمت:

📍 پیش درآمدی درباره‌ی اندیشه‌های میزس به نقل از ایمون باتلر (Eamonn Butler)، بنیان‌گذار و مدیر موسسه‌ی آدام اسمیت

📍 مقدمه‌ی کتاب کنش انسانی:
قسمت اول: اقتصاد و پراکسیولوژی
قسمت دوم: مساله‌ی معرفت‌شناختی یک نظریه‌ی جامع کنش انسانی
قسمت سوم: نظریه‌ی اقتصاد و کاربرد کنش انسانی

📍 فصل اول: انسان کنشگر
قسمت اول: کنش هدفمند و واکنش حیوانی
قسمت دوم: پیش نیازهای کنش انسانی

به زودی در دیگر پلتفرم‌های پادکست

@austro_libertarian


Forward from: اکوایران
Video is unavailable for watching
Show in Telegram
◽️ واقعه 28 مرداد کودتا بود؟!

گفت‌و‌گو با دکتر موسی ‌غنی‌نژاد

28 مرداد 1332 از مهم‌ترین وقایع تاریخ ایران و نقطه عطفی در تحولات تاریخ معاصر.
واقعه‌ای که منجر به سقوط دولت مصدق و محاکمه او شد و انتشار اسنادی در دهه‌های بعد نشان از دخالت برخی دولت‌های خارجی داشت.
اما با وقوع انقلاب اسلامی در گفتمان سیاسی ترجیح داده شد از نقش مصدق کاسته و سقوط او را ناشی از پشت کردن به روحانیت و نمایندگان سیاسی آن تعبیر کنند.
ملی‌گرایان و چپ‌گراها هم روایت‌های متفاوتی از ظهور و سقوط دولت مصدق ارائه می‌‌دادند.
واقعه‌ای که اغلب توسط مورخین چپ‌گرا روایت شده و به این ترتیب در میان این روایت‌ها، قضاوت تاریخی درباره‌اش دشوار و حساسیت‌برانگیز است.
اما دیدگاه‌های متفاوت چه روایتی از این واقعه دارند؟
آیا این واقعه را می‌توان کودتا نامید؟

گفت‌‌وگو کامل بزودی در سایت اکوایران



🔖https://www.ecoiran.com/fa/tiny/news-1799

📺 @ecoiran_webtv

20 last posts shown.

157

subscribers
Channel statistics