عنقاء


Channel's geo and language: not specified, not specified
Category: not specified


✨ عنقاء | جُستارهایی نقّادانه در دین‌پژوهی
✍🏼 ارتباط با نویسنده‌ی مسؤول
https://t.me/zoheir_mirkarimi
🖋 زهیر میرکریمی

Related channels  |  Similar channels

Channel's geo and language
not specified, not specified
Category
not specified
Statistics
Posts filter


🔍 تاریخ وفات پیامبر اسلام: ۲ ربیع‌ الأول، نه ۲۸ صفر!

✨ نقّادی منابع

📌 محاسباتی برای تعیین تاریخ درگذشت پیامبر اسلام

🔻 تاریخِ بعضی از مناسب‌های دینی و مذهبی در میان پیروان و باورمندانِ به آن دین و مذهب اهمیت یافته‌اند، هرچند شاید آن تاریخ‌ها درست و دقیق نباشند. از نگاهِ جامعه‌شناسیِ دین، آنچه اهمیت دارد توافق مؤمنان و پیروان یک دین و مذهب بر یک پدیده، رویداد، یا زمان و مکان است که آن را جنبه‌ای مذهبی و حتی قدسی می‌بخشد، نه الزاماً تاریخ و روز دقیقِ آن مناسبت و پدیده. برای نمونه، عیسیِ تاریخی در زمانی میان سال ششم پیش از میلاد تا سوم پیش از میلاد مسیح متولد شده است! یعنی ۳ تا ۶ سال پیش از آنچه امروزه مبداء تاریخ میلادی می‌شماریم که مبنایش سالِ ولادت خود عیسی است! همچنین، آشکار است که روزی که برای ولادت او تعیین شده است (۲۵ دسامبر) بیش از آنکه نشانی از واقعیت داشته باشد، برآمده از سنّت‌ها و تاریخ‌گذاری‌های رومی است. اما این موارد باعث نمی‌شوند که خللی در جنبه‌ی اجتماعی و مناسک آن باور دینی ایجاد بشود.

🔻 اکثریت شیعیان امروزه ۲۸ صَفَر سال ۱۱ هجری را تاریخ درگذشت پیامبر اسلام می‌دانند (بدون این‌که روایتی صحیح‌السند در این باره از امامان‌ شیعه وجود داشته باشد). از سوی دیگر، اکثریت سنّیان ۱۲ ربیع‌الأول را روز درگذشت پیامبر اعلام می‌کنند. البته بنا بر روایاتی از امامان شیعه و نقل‌هایی از اهل سنت، بعضی از شیعیان و بعضی از اهل سنّت ۲ ربیع‌الأول را نیز به‌عنوان روز درگذشت پیامبر اسلام ذکر کرده‌اند. اما نقل‌ها و گمانه‌زنی‌ها به همین سه روز ختم نمی‌شوند: ۸، ۹، ۱۰، ۱۵، ۱۸، و ۲۲ ربیع‌الأول نیز به‌عنوان روز درگذشت پیامبر اسلام ذکر شده‌اند.

🔻 چنانچه می‌توان دید، درباره‌ی تاریخ درگذشت پیامبر اسلام، همچون بسیاری از مناسبات‌های دینی و مذهبی دیگر که به ولادت‌ها و درگذشت‌ها مربوط‌اند، نقل‌های بسیار متفاوتی وجود دارد. این اختلاف‌ها، پرسش‌هایی را در لفّافه با خود دارند که معمولاً کمتر به آن‌ها توجه می‌شود:
❓ اگر زندگی مهم‌ترین شخصیت اسلام، یعنی محمد ابن عبداله، در زمانه‌ی خودش اهمیتی بنیادین داشته است، پس چرا این همه نقل ضد و نقیض درباره‌ی تاریخ درگذشت او در میان خود مسلمانان وجود دارد؟ آیا پیامبر اسلام، در آن زمان این‌قدر در میان مسلمانان اهمیت‌ نداشته است که اگر نگوییم تاریخ ولادتش (چون پیش از معروفیت‌اش در میان پیروانش بوده است) دست‌کم تاریخ درگذشت‌اش به‌دقت مشخص باشد؟
❓ آیا اساساً این مناسبت‌ها و تاریخ‌ها نزد مؤمنان اولیه همان اهمیتِ واقعی یا نمادینی را داشته‌اند که امروزه نزد مؤمنانی که در «فربهی مناسک و مناسبت‌ها زندگی می‌کنند» دارند؟

🔻 بسیاری از رویدادها و پدیده‌ها در زمانه‌ی خودشان آن‌قدر اهمیت نداشته‌اند که امروزه اهمیت دارد؛ که اگر جز این بود شاید تاریخ‌ِ آن رویدادها و پدیده‌ها با دقت بیشتری ثبت و ضبط می‌شدند. برای نمونه، تا پیش از قرن ششم هجری، تاریخ ولادت جعفر ابن محمد الصادق، امام ششم شیعیان، در هیچ منبعی مشخص نبوده است، و تنها «ماه» ولادت ایشان ذکر شده بوده است؛ اما پس از قرن ششم هجری، تاریخ ۱۷ ربیع‌الأول برای روز ولادت ایشان «تعیین» می‌شود.

🔻 شاید بتوان گفت که اختلاف‌ها و بی‌دقتی‌ها در نقل‌ها نه تنها نشان‌دهنده‌ی روش‌های نامطمئن در ثبت و انتقال روایات است، بلکه نشانگر درجه‌ی اهمیت آن شخصیت یا آن رویداد در زمانه‌ی خودش نیز می‌تواند باشد.

🔻 بازگردیم به تاریخ درگذشت پیامبر اسلام. کسانی که مجموعه‌ای از رویدادهای تاریخی و نقل‌های روایی و محاسبات گاه‌شمارانه را در کنار هم می‌سنجند ادعا می‌کنند که تاریخ درگذشت پیامبر اسلام، روز دوشنبه، ۲ ربیع‌الأول سال ۱۱ هجری است. چگونه به این تاریخ رسیده‌اند؟ مقاله‌ای با عنوان «تحقیقی در روز وفات پیامبر» به قلم سید محمدجواد شبیری به همین بررسی‌ها و محاسبات اختصاص دارد.

🔻 هنگامی که بررسی‌های علمی و تاریخی تفاوت باور رایج درباره‌ی زمان یا مکان وقوع یک رویداد و پدیده‌ی دینی با واقعیت‌های (فعلاً مقبولِ) تاریخی را نشان می‌دهند در واقع کمک می‌کنند تا از یک سو جنبه‌ی اجتماعی و قراردادی مناسبات دینی و مذهبی بیشتر آشکار بشود، و از سوی دیگر آن باوری که آثاری به‌اصطلاح «تکوینی» بر زمان‌های دینی و مذهبی حمل می‌کند مورد نقّادی و بازبینی قرار بگیرد.

🔗 همه‌ی این بحث درباره‌ی «روز» درگذشت پیامبر اسلام بود، اما چنانچه پیشتر نوشته‌ام، پژوهش‌های نوین نظرهایی متفاوت درباره‌ی «سال» درگذشت ایشان نیز دارند و ۱۳ هجری را سال درگذشت پیامبر اسلام معرفی می‌کنند، ادعایی که هنوز نیاز به بررسی‌های بیشتر دارد.

📗 برای دسترسی به متنِ مقاله، بنگرید به:
شبیری، سید محمدجواد. "تحقیقی در روز وفات پیامبر." تحقیقات اسلامی ۱ (۱۳۶۸): ۳–۱۹.


🖋 زهیر میرکریمی
@anqanotes


🖼 تصویر سمت راست: جلد کتاب «آخر‌الزمانِ امپراتوری‌بنیاد: آخرت‌گراییِ حکومتی در دوران باستانِ متأخر و اسلامِ آغازین» که نشرِ دانشگاه پنسیلوانیا آن را در سال ۲۰۱۸ میلادی منتشر کرده است.
تصویر سمت چپ: استِفِن شومِیکِر استاد مطالعات اسلامی در دانشگاه اُرِگُن در ایالات متحده، و متولد ۱۹۶۸ میلادی است.

@anqanotes


🔍 فرضیه‌ای برای پروژه‌ی پیامبرانه‌ی محمد: فتح اورشلیم و برپایی حکومتِ ‌آخر‌الزمانی

بخش ۲ از ۲

🔻 شومِیکِر در این کتاب چند بحث تأمل‌برانگیز دیگر نیز دارد. او ادعا می‌کند که حکومتِ آخر‌الزمانیِ محمد تجلّیِ باور غالب در زمانه‌اش بوده است، اما موردی منحصر‌به‌فرد نبوده است، بلکه ما باید آموزه‌های آخرالزمانی و موعودباورانه‌ای که در آن زمان در یهودیّت و مسیحیّت روییده‌اند را نیز در پرتوی همین باورها تفسیر و تحلیل کنیم. همچنین، او بر خلاف نظریه‌پردازانی که ادعا می‌کنند جنبش‌های آخر‌الزمانی در واقع نوعی مبارزه و مقابله با حکومت‌های سلطنتیِ حاکم بوده‌اند مدعی می‌شود که آن جنبش‌ها خود در راستای برپایی حکومت‌هایی شکل‌گرفته‌اند که بتوانند تمهیدگر یا آغازگر دورانِ آخر‌الزمان و تحقّق وعده‌های مرتبط با آن باشند. با بیانی دقیق‌تر، شومِیکِر با بررسی‌های متنی نشان می‌دهد که در سیری تاریخی، چرخشی از «باور به قریب‌الوقوع بودنِ آخر‌الزمان اما مخالفِ برپایی حکومتِ آخر‌الزمان» به سوی «باور به قریب‌الوقوع بودنِ آخر‌الزمان و موافقِ برپاییِ حکومتِ آخر‌الزمان» صورت گرفته است. مأموریت الهی محمد (با نگاهی مؤمنانه) یا پروژه‌ی پیامبرانه‌ای که او برای خود تعریف کرده است ذیل حالت دوم قرار می‌گیرد.

🔻 شومِیکِر حتی جنگ‌های دو امپراتوری ساسانی و روم شرقی را نیز در همین چارچوب بررسی کرده است. نگارش «افسانه‌ی اسکندر» که متنی آخرالزمانی است و پایانِ قریب‌الوقوع دنیا، چیرگی امپراتوری مسیحی بر عالم، و ظهور مسیحا را وعده می‌داد نمونه‌ای دیگر از گسترش نگاهی است که فرجامِ دنیا را بسیار قریب‌الوقوع می‌دید و تشکیل حکومتی با مرکزیت فلسطین/اورشلیم را سرلوحه‌ی برنامه‌ی خود قرار می‌داد. این متن با اهداف سیاسی و در راستای تبلیغات دینی بر علیه شاهنشاهی ساسانی پس از پیروزی هراکلیوس، امپراتور مسیحی روم شرقی (بیزانس)، بر ایرانیان و بازپس‌گیری اورشلیم و برگرداندن صلیبِ راستین به آنجا در سال ۶۲۹ یا ۶۳۰ میلادی نوشته شده است. دستاوردهای پژوهشی شومِیکِر در این کتاب بسی بیشتر از آن چیزی است که بتوان در یادداشتی کوتاه به همه‌ی آن‌ها پرداخت. در آینده، بیشتر درباره‌ی این کتاب خواهم نوشت.

🔗 قبلاً درباره‌ی تأثیر متنِ «افسانه‌ی اسکندر» بر قرآن در یادداشتی شامل ۴ فرسته مطالبی نوشته‌ام. همچنین، قبلاً در یک یادداشت مقاله‌ای دیگر از شومِیکِر را معرفی و بررسی کرده‌ام.


📗 برای دسترسی به متنِ کتاب، بنگرید به:
Shoemaker, Stephen. The Apocalypse of Empire: Imperial Eschatology in Late Antiquity and Early Islam. Philadelphia: University of Pennsylvania Press, 2018.

📗 برای دسترسی به متن یکی از معرفی‌ها و بررسی‌های این کتاب، بنگرید به:
Pregill, Michael. Review of The Apocalypse of Empire: Imperial Eschatology in Late Antiquity and Early Islam, by Stephen Shoemaker. Review of Qur’anic Research, vol. 6, 2020.

📗 برای دسترسی به کتابِ پیشین شومِیکِر درباره‌ی زندگی و مرگ محمد و شکل‌گیری اسلام، بنگرید به:
Shoemaker, Stephen. The Death of a Prophet: The End of Muhammad’s Life and the Beginnings of Islam. Philadelphia: University of Pennsylvania Press, 2011.

#اسلام‌پژوهی #اسلام #تاریخ_اسلام #محمد #فرجام‌شناسی #آخر‌الزمان #استفن_شومیکر
#Apocalypse #Eschatology #Islam #Muhammad #Late_Antiquity #Stephen_Shoemaker #Michael_Pregill #IQSA #RQR

🖋 زهیر میرکریمی
@anqanotes


🔍 فرضیه‌ای برای پروژه‌ی پیامبرانه‌ی محمد: فتح اورشلیم و برپایی حکومتِ ‌آخر‌الزمانی

✨ کتاب‌شناسی

📌 چکیده‌ای از کتاب «آخر‌الزمانِ امپراتوری‌بنیاد: آخرت‌گراییِ حکومتی در دوران باستانِ متأخر و اسلامِ آغازین» نوشته‌ی استِفِن شومِیکِر

بخش ۱ از ۲

🔻
کتاب اخیر شومِیکِر، یعنی «آخر‌الزمانِ امپراتوری‌بنیاد: آخرت‌گراییِ حکومتی در دوران باستانِ متأخر و اسلامِ آغازین» که در سال ۲۰۱۸ منتشر شده است، از بسیاری جهات در ادامه‌ی کتاب پیشین او، یعنی «مرگ یک پیامبر: پایان زندگی محمد و اَوایلِ اسلام»، نوشته شده است، و از اصول روش‌شناختی و یافته‌های تاریخی مشابهی بهره برده است. بنابراین لازم است ابتدا بررسی کوتاهی بر آن کتاب داشته باشیم.

🔻 شومِیکِر در کتاب پیشین‌اش بر پایه‌ی بررسی شواهد متنی، تاریخی، و باستان‌شناختیِ موجود درباره‌ی شکل‌گیری اسلام دو ادعای اصلی و قالب‌شکن داشت:
🔆 (۱) پیامبر اسلام، محمد، نه در سال ۱۱ هجری / ۶۳۲ میلادی چنان‌چه نقل‌های مقبول نزد مسلمانان ادعا می‌کنند، بلکه پس از آغازِ فتوحات مسلمانان در فلسطین، یعنی در سال ۱۳ هجری / ۶۳۴ میلادی درگذشته است؛ و
🔆 (۲) محمد وعده‌های فرجام‌شناختی و آخر‌الزمانی را تبلیغ می‌کرد و پیروانش را به فتح اورشلیم، به عنوانِ کانونِ سرانجامِ آخر‌الزمانیِ قریب‌الوقوعِ تاریخ، دعوت می‌کرد؛ در واقع، مدینه و مکه هدف‌های غایی محمد نبوده‌اند، بلکه رسیدن به اورشلیم و تمهیدِ حکومتی فراگیر و آخر‌الزمانی هدف اصلی او بوده است.


🔻 شومِیکِر در کتاب پیشین‌اش دو اصلِ روش‌شناختی مهم داشت که در این کتاب نیز از آن‌ها بهره برده است:
🔆 (۱) ظهور اسلام را باید در بافتارِ گسترده‌تری بررسی کرد، یعنی در زمینه و زمانه‌ی دوران باستان متأخر در سرزمین‌های خاور نزدیک؛ و
🔆 (۲) نحوه‌ی شکل‌گیری اسلامِ آغازین را باید به همان روشی بررسی کرد که امروزه بیش از یک سده است که شکل‌گیری ادیان دیگر همچون یهودیّت و مسیحیّت با آن روش بررسی می‌شوند: روشِ تاریخی-انتقادی.
در کتابِ پیشین شومِیکِر، روش‌هایی که برای بررسی نحوه‌ی شکل‌گیری مسیحیّت استفاده می‌شود در بررسی نحوه‌ی شکل‌گیری اسلام نیز به‌کار بسته شده‌اند؛ و او توانسته است نشان بدهد که چگونه وعده‌های فرجام‌شناختی و آخرالزمانیِ موجود در جریانِ اولیه‌ای که محمد ایجاد کرده بود تنها در طول چند دهه پس از مرگ او به‌نحوی بازنویسی و بازتفسیر شدند که برای همیشه معنا و فحوای اسلام را تغییر دادند.


🔻 اما این کتاب، یعنی «آخر‌الزمانِ امپراتوری‌بنیاد: آخرت‌گراییِ حکومتی در دوران باستانِ متأخر و اسلامِ آغازین»، یک گام به پیش می‌گذارد و با گسترش دامنه‌ی بررسی‌ها، از سرزمین عربستان و همسایگانش تا فضای فرهنگی بیزانس و حوزه‌ی مدیترانه، و از متون زرتشتی و یهودی و مسیحی تا متون اسلامی، می‌کوشد تا موقعیت قرآن و مأموریتِ محمد را در زمینه‌های دینی و سیاسی‌اش بکاود. شومِیکِر در این کتاب نیز دو ادعای اصلی دارد:
🔆 (۱) هم جامعه‌ی اولیه‌ای که پیامبر آن را در حجاز بنیان نهاد، و هم گسترشِ امپراتوری‌گونه‌ی اسلام، کاملاً مبتنی بر آخر‌الزمان‌باوری و به قصدِ تشکیلِ حکومتی بوده است که آغازگرِ و راهنمایِ دورانِ فرجامِ تاریخ باشد، یعنی دورانی که آموزه‌های مسیحیِ مقبول نزد محمد آن را وعده داده بوده‌اند. در این حالت،‌ محمد دیگر آن پیامبری نیست که هدف اصلی‌اش ایجاد عدالت اجتماعی در عربستان بوده است؛ و
🔆 (۲) این نگاه، یعنی قریب‌الوقوع بودنِ فرجامِ تاریخ و سررسیدنِ آخر‌الزمان و آغازِ سلطنت خداوند/مسیحا/موعود، همانند آنچه در آموزه‌های موعودباورانه‌ی مسیحی آمده است، در سرزمین‌های حوزه‌ی مدیترانه و خاور نزدیک در سده‌هایی پیش از ظهور اسلام متداول و فراوان بوده است؛ بنابراین آنچه بعضاً ویژگی منحصر‌به‌فرد اسلام انگاشته می‌شود، یعنی همبستگیِ حکومت و آخرت‌گرایی، در واقع باوری رایج و شایع در آن زمینه و زمانه بوده است؛ و نه‌تنها انحصاری به اسلام و محمد ندارد، بلکه طلیعه‌های آن سده‌ها پیش از اسلام از میان زرتشتیان، یهودیان، مسیحیان، و حکومت بیزانس سربرآورده است.

🖋 زهیر میرکریمی
@anqanotes


✨ معرفی همایش‌های مطالعاتِ ادیان و مطالعاتِ متون مقدس

📌 همایش بین‌المللی «نسخه‌های خطیِ آرامی‌زبانِ کتاب یکمِ خَنوخ» [برگزاری به‌صورت مجازی با ثبت‌نام رایگان]

🔗 این همایش را چند هفته پیش از این در همین شبکه/دالان معرفی کردم. برنامه‌ی سخنرانی‌های همایش را می‌توانید در پرونده‌ی زیر بیابید.
https://t.me/anqanest/4

🖋 زهیر میرکریمی
@anqanotes


✨ نقّادی منابع

📌 در میانه‌ی معیارهای علمی−پژوهشی و ارزش‌داوری‌های اخلاقی (یا چگونه به‌جای اینکه «چکیده بنویسیم» یک «چَکامه بِسُراییم»)

❗️ بخشِ «چکیده‌» از یکی از مقاله‌های منتشر شده در مجله‌ی «پژوهش‌های نهج‌البلاغه» که از سوی وزارت علوم —علی الادّعا— دارای رتبه‌ی علمی-پژوهشی است را در پایان این فرسته آورده‌ام. نویسنده‌ی محترم بیش از ۴۰ کتاب تألیفی و چندین مقاله در کارنامه‌ی خود دارد و یکی از شناخته‌شده‌ترین سخنرانان ایرانی در زمینه‌ی نهج‌البلاغه است، اما در این مقاله به‌جای «نگارش چکیده‌» به «سُرایش چَکامه» روی آورده است.

📚 بیایید بخشی از متنِ چکیده را بخوانیم:
"نابخردی، بی‌بصیرتی، تعصب و لجبازی و ستیزه‌گری، جمود و خشک‌مغزی، کج‌فهمی و بدفهمی، جهالت و نادانی،‌ تنگ‌نظری و کوته‌بینی، ظاهربینی و قشری‌گرایی، مبارزه‌گری و فداکاری، تهوّر و بی‌باکی،‌ تنسّک و عبادت‌پیشگی، خودپسندی و خودشیفتگی، تندروی و افراط‌گری، و شرارت‌طلبی و خشونت‌ورزی،‌ مجموعه‌ی ویژگی‌هایی بود که از خوارج مردمانی سخت خطرناک و بی‌محابا می‌ساخت که در راه اهداف خود از هیچ مبارزه‌گری و فداکاری دریغ نداشتند و به سبب نابخردی و جهالت و نادانی و بی‌بصیرتی، نادرست‌ها را درست می‌دیدند و بر آن تا پای جان پافشاری می‌کردند و از هیچ‌گونه تندروی باکی نداشتند."

❗️ درست خوانده‌اید! این بخشی از چکیده‌ی یک مقاله‌ی علمی−پژوهشی بود،‌ نه متنِ دادخواستِ یک دادستان، و نه متنِ یک سخنرانی هیجان‌انگیز، و نه حتی بریده‌ای از کتاب «خواجه‌ی تاجدار» یا «خداوند الموت». شاید خوارج همه‌ی این‌ها بوده باشند، شاید هم نه؛ اما هرچه باشند، جای این مطالب و این داوری‌ها در چکیده‌ی مقاله‌ای علمی−پژوهشی نیست.

🔻 خواننده‌‌ی بینوا که —به‌اشتباه— تصور می‌کند مقاله‌ای علمی−پژوهشی را در دست گرفته است ناباورانه از خود می‌پرسد که اگر نویسنده‌ای این‌چنین باسابقه با فهرستی بلند از کتاب‌ها و مقاله‌‌هایی که منتشر کرده است هنوز نمی‌داند که اصلاً چرا و چگونه برای یک مقاله «چکیده» می‌نویسند، دیگر حتماً ویراستار تیزبین و دقیقِ آن مجله‌ی وزین علمی−پژوهشی «بایدها و نبایدهای پژوهش و نگارش» را می‌دانسته است؛ پس چرا «علاج واقعه پیش از وقوع» نکرده است؟! ‌اما زهی تصور باطل، زهی خیال محال!

🔻 هریک از آن واژه‌های سنگین‌بار از ارزش‌داوری‌های اخلاقی، اگر نگوییم یک مقاله، دست‌کم به چند برگ و چند خط تعریف نیاز دارند که حتی اگر خواننده بتواند چشم بر نقضِ معیارهای پژوهشی در مقاله ببندد، بتواند در متن مقاله ردّپایی از منظور نویسنده‌ی محترم از آن همه لت‌زدن را بیاید. اما اینجا نیز خواننده دست‌خالی برمی‌گردد. برای نمونه، نویسنده‌ی محترم چیزی مانند عبارت زیر برای تعریفِ یکی از واژه‌های چکامه‌ی خود ارائه می‌کند:
"جمود و خشک‌مغزی از ویژگی‌های برجسته‌ی خوارج و خارجیگری است، و به همین سبب آنان درک درستی از امور نداشتند؛ اندازه‌ی دیدشان تا نوک بینی‌شان بود ..."

🔻 در محیط‌های دانشگاهی معروف است که می‌گویند اگر کسی آموزگار خوبی باشد این‌طور نیست که الزاماً بتواند پژوهشگر خبره‌ای نیز باشد؛ و از سوی دیگر، این‌طور نیست که هر پژوهشگر خبره‌ای الزاماً بتواند آموزگار یا سخنران توانایی باشد. امید که ما نیز در حوزه،‌ دانشگاه، و نشریه‌های شبه‌علمی و شبه‌پژوهشی خود بتوانیم نگارش مقاله و چکیده با معیارهای علمی و پژوهشی را از سخنرانی و تهییجِ شنوندگان و خوانندگان و از ذکر مناقب و مصائب جدا کنیم، زیرا هر سخنرانِ خبره‌ای الزاماً پژوهشگر و مقاله‌نویس موفقی نخواهد بود. باشد که اندک‌اندک رستگار شویم.

#چکیده_یا_چکامه #روش_نگارش #چکیده‌نویسی #بی‌طرفی_پژوهشی #باورهای_ایمانی

🖋 زهیر میرکریمی
@anqanotes


https://t.me/anqanest/3


🖼 همایش سالانه‌ی انجمن بین‌المللی مطالعات قرآنی با همراهی و همکاری جامعه‌ی نوشتارهای بایبلی در سال ۲۰۲۰، از ۲۹ نوامبر تا ۱۰ دسامبر (برابر با ۹ تا ۲۰ آذر ۱۳۹۹) برگزار می‌شود.

@anqanotes


✨ معرفی همایش‌های مطالعاتِ ادیان و مطالعاتِ متون مقدس

📌 نشست سالیانه‌ی «انجمن بین‌المللی مطالعات قرآنی» در سال ۲۰۲۰ میلادی [برگزاری به‌صورت مجازی]

🔻 انجمن بین‌المللی مطالعات قرآنی (International Qur'anic Studies Association - IQSA) شاید معتبرترین انجمنی باشد که به‌طور تخصصی و اختصاصی در سطح بین‌المللی به پژوهش‌های قرآنی می‌پردازد. مجموعه‌ای از برترین قرآن‌پژوهان معاصر عضو این انجمن‌اند، از جمله: آدام سیلوِراستاین، أسماء هِلالی، اِستِفِن شومِیکِر، اوری روبین، توماسو تِسی، جِین مک‌آلِف، سیدنی گریفیث، شان اَنتونی، عِمران البداوی، گابرییِل سعید رِینولدز، گیوم دی، ماغین فُن پوتِن، مجید دانشگر، محسن گودرزی، مهدی عزَیِّز، نیکولای سینایْ، هُلگِر زِلِنتین، و بسیاری دیگر.

🔻 با توجه به شرایط ایجاد شده در جهان به علت بیماری عالمگیر کووید-۱۹، انجمن بین‌المللی مطالعات قرآنی همایش بین‌المللی سال ۲۰۲۰ خود را به صورت مجازی و هم‌زمان با همایش سالیانه‌ی جامعه‌ی نوشتارهای بایبلی (Society of Biblical Literature - SBL) در ۱۰ روز، از ۲۹ نوامبر تا ۱۰ دسامبر ۲۰۲۰ میلادی، برابر با ۹ تا ۲۰ آذر ۱۳۹۹، به‌صورت مجازی و برخط (آنلاین) برگزار خواهند کرد.

🔻 از این رو، این همایش هم به مطالعات بایبلی خواهد پرداخت و هم به مطالعات قرآنی. فهرست کاملی از مقاله‌ها و سخنرانی‌هایی که در این همایش ۱۰ روزه درباره‌ی مطالعات قرآنی و بایبلی ارائه خواهند شد را می‌توانید در این پیوند بیابید. بعضی از قرآن‌پژوهان ایرانی نیز در این همایش مقاله‌های خود را ارائه خواهند کرد،‌ از جمله زهرا معینی میبدی و حسین حسینی‌نسب.

🔻 بعضی از محورهای قرآن‌پژوهی این همایش عبارتند از:
🔆 نسخه‌های خطی و نقّادی متنی قرآن
🔆 روش‌شناسی مطالعات قرآنی
🔆 مطالعات تفسیری قرآن
🔆 قرآن و نوشتارهای بایبلی
🔆 قرآن و سنّت‌های بایبلی
🔆 قرآن و دورانِ باستان متأخر
🔆 مطالعات سوره‌های قرآنی
🔆 زنان و جنسیت در قرآن
🔆 قرآن در اجتماع

🔻 شرکت در این همایش، که یکی از بزرگترین همایش‌های سالیانه‌ی بین‌المللی برای مطالعات متون مقدس است، برای دین‌پژوهان، قرآن‌پژوهان، و بایبل‌پژوهان مغتنم خواهد بود. هزینه‌ی ثبت‌نام در این همایش برای اعضای انجمن بین‌المللی مطالعات قرآنی ۲۲۵ دلار، و برای دانشجویانی که عضو جامعه‌ی نوشتارهای بایبلی باشند ۸۰ دلار است. هزینه‌ی ثبت‌نام در همایش برای علاقه‌مندانی که عضو هیچ یک از این دو نیستند ۳۸۵ دلار است. برای ثبت‌نام می‌توانید از این پیوند استفاده کنید.

🔗 در فرسته‌هایی جداگانه هم درباره‌ی انجمن بین‌المللی مطالعات قرآنی و هم درباره‌ی جامعه‌ی نوشتارهای بایبلی و فعالیت‌های علمی و پژوهشی و انتشاراتی آن‌ها خواهم نوشت.

🖋 زهیر میرکریمی
@anqanotes


🖼 جلدِ کتابِ «دست‌نامه‌ی راتلج برای روش‌های پژوهش در مطالعات ادیان» که انتشارات راتلج آن را در سال ۲۰۱۱ میلادی منتشر کرده است.

درباره‌ی این دست‌نامه‌ی کم‌نظیر (که حتی در زبان انگلیسی نیز مشابهی در تراز خود ندارد) بیشتر خواهم نوشت.

🖋 زهیر میرکریمی
@anqanotes


✨ روش‌شناسی در دین‌پژوهی

📌 فروکاستنِ دین برای شناختِ آن: ناشایسته؟ یا بایسته؟

🔻 در انتقاد از دین‌پژوهی، بسیار گفته‌اند و شنیدیم و خوانده‌‌ایم [و البته، گویی هنوز در اولِ وصف دین‌پژوهی مانده‌ایم!] که دین‌پژوهان «دین» را به حوزه‌ها و دانش‌های دیگر «فرومی‌کاهند». بنابراین آنچه دین‌پژوهان بررسی می‌کنند «دین از نگاه یک دین‌دار» نیست، بلکه دین از نگاه تاریخ، انسان‌شناسی، جامعه‌شناسی، اقتصاد، روان‌شناسی، فلسفه، یا دیگر رشته‌ها است. آنگاه نتیجه می‌گیرند که دین‌پژوهی به ذاتِ دین یا کیفیت‌های دینیِ مؤمنان راهی ندارد.

🔻 اما در نقد ادعای فوق می‌توان پرسید که کدام توضیح و تبیین و تفسیری را سراغ داریم که بدونِ فروکاستنِ یک پدیده به نظریه‌های موجود در رشته‌ها و حوزه‌های دیگر بتواند سخنی بگوید؟ به محض آنکه پدیده‌ای را توصیف می‌کنیم، یا علت و دلیل رخ‌دادن آن را می‌گوییم، یا نشانه و‌ متنی را تفسیر می‌کنیم، مشغول فروکاستن آن‌ها به پدیده‌ها، مفاهیم، و نظریه‌های آشنایِ دیگر هستیم.

🔻 عبارتی در دست‌نامه‌ی راتلج برای روش‌های پژوهش در مطالعات ادیان آمده است که ایستایی و تناقضِ پنهان در چنین انتقادهایی به دین‌پژوهی را آشکار می‌کند:

📖 اگر بنا باشد که دین‌پژوهی بدون هیچ‌گونه فروکاستنِ دین به دیگر حوزه‌ها انجام شود، آنگاه تنها کاری که برای دین‌پژوه باقی می‌ما‌ند چیزی جز تکرارِ آنچه مؤمنان باور دارند و می‌اندیشند و انجام می‌دهند نیست.


📗 Michael Stausberg and Steven Engler, eds: The Routledge Handbook of Research Methods in the Study of Religion. London and New York: Routledge, 2011.

#دین‌پژوهی #فروکاستن #تحویل‌گرایی #توضیح #تبیین #تفسیر
#Reductionism #Description #Explanation #Interpretation

🖋 زهیر میرکریمی
@anqanotes


🖼 پشتِ جلدِ کتاب مقایسه‌ی قرآن و عهدین که انتشارات سمت آن را در سال ۱۳۹۴ خورشیدی منتشر کرده است.
نام نویسندگانِ محترم را پوشانده‌ام، زیرا قصدم نقد یک رویکرد بود، نه نقدِ نویسنده یا نویسندگانی خاص.

🖋 زهیر میرکریمی
@anqanotes


✨ نقّادی منابع

📌 در میانه‌ی باورهای ایمانی و بی‌طرفیِ پژوهشی (یا چطور می‌توان تنها در چند خط تناقض‌گویی کرد!)

❗️ نویسندگان محترمِ کتابی که عکس پشت جلد آن‌ را در فرسته‌ی بعدی آورده‌ام، در خط یکم می‌نویسند که "قرآن، برترین و کامل‌ترین متن مقدس" است؛ و تنها چند خط پس از آن مدعی می‌شوند که "در حوزه‌ی باسابقه‌ی مطالعات مقایسه‌ای و رویکردهای مختلف آن، مطالعه‌ی فارغ از پیش‌فرض‌ها، داوری‌های مرسوم، و تا حد توان بی‌طرفانه در فهم دقیق‌تر این نوع گزارش‌ها گامی اساسی است."

❓ خواننده‌ی بی‌نوا کدام ادعا را باید بپذیرد؟ این‌که در معرفی کتابی پژوهشی نوشته‌اند که قرآن «برترین و کامل‌ترین متن مقدس» است؟ یا اینکه فرموده‌اند مطالعات و بررسی‌ها را باید بدون پیش‌فرض‌ها و داوری‌های مرسوم انجام داد؟

🔻 این نگاه جانبدارانه را می‌توان در متن این کتاب نیز کمابیش دید؛ آنجایی که بایبل عبری و عهد جدید بی‌هیچ مدح و ستایشی معرفی می‌شوند، اما قرآن «آخرین کتاب وحیانی»، «کتابی جهانی»، «کتابی جامع که مشتمل بر همه‌ی معارفی است که انسان در نیل به سعادت حقیقی بدان نیاز دارد»، «کتابی که تعالیم آن همیشگی است»، و «کتابی که الفاظ آن به عربی از جانب خداوند بر قلب پیامبر اسلام به دو‌ صورت دفعی و تدریجی نازل شده است» نامیده می‌شود.

🔻 گویی نویسندگان محترم با یک دل دو‌ دلبر برداشته‌اند: در یک کتاب هم باورهای ایمانی خود را دخیل کرده‌اند و هم خواسته‌اند که پژوهشی بی‌طرفانه انجام بدهند. نمونه‌هایی از این دست در کتاب‌ها و مقاله‌ها و سخنرانی‌ها و همایش‌ها در حوزه‌ی مطالعات ادیان و مطالعات متون مقدس در فضای علمی و پژوهشی ایران فراوان به‌چشم می‌خورد که در عمل بسیاری از محصولات علمی و پژوهشی در این حوزه‌ها را به «بازتولید باورهای مؤمنانه در قالب‌های زیبای پژوهش‌های نوین» تبدیل کرده است.

📚 آن یکی پرسید اشتر را که هی! | از کجا میآیی ای اقبالْ پِی؟
گفت از حمام گرم کوی تو! | گفت خود پیداست در زانوی تو!

#دین‌پژوهی #پیش‌فرض‌ها #بی‌طرفی_پژوهشی #باورهای_ایمانی #تناقض‌گویی

🖋 زهیر میرکریمی
@anqanotes


🖼 سمت راست، بالا: تصویری از برگه‌ی نخست کتاب «واژگان بیگانه‌ی قرآن» نوشته‌ی آرتور جِفری در سال ۱۹۳۸ میلادی

🖼 سمت چپ: تصویری از جلدِ ویراستِ نویی از کتاب «واژگان بیگانه‌ی قرآن» نوشته‌ی آرتور جفری که انتشارات بریل آن را در سال ۲۰۰۷ میلادی منتشر کرد. ارجاعی که در این فرسته به کتاب داده‌ام از این ویراست است.

🖼 سمت راست، پایین: تصویری از جلدِ کتابِ «واژه‌های دخیل در قرآن مجید» با ترجمه‌ی فریدون بدره‌ای، که ویراست دوم آن را نشر توس در سال ۱۳۸۷ خورشیدی (با محذوفاتی) منتشر کرد.

🖋 زهیر میرکریمی
@anqanotes


✨ نقادّی منابع

📌 تیغِ تیزِ ممیّزی [حتی] بر گردن کتاب‌های قرآن‌پژوهی و روایت‌های مسلمانان!


🔻 آرتور جِفری، استاد زبان‌های سامی، در ۱۹۳۸ میلادی کتابی نوشت با عنوان:
The Foreign Vocabulary of the Quran
اگر بخواهیم نامی که او برای کتابش انتخاب کرده بود را به فارسی ترجمه کنیم، می‌توانیم بگوییم «واژگان بیگانه‌ی قرآن»؛ و منظور از «بیگانه» واژه‌هایی‌اند که از زبان‌هایی غیر از زبانِ عربی به قرآن وارد شده‌اند.

🔻 آرتور جِفری در این کتاب بیش از ۳۳۰ واژه از قرآن را فهرست کرده است و ریشه‌های آن‌ها را در ۵۰ زبانِ دیگر نشان داده است. جالب این است که با آنکه بیش از ۸۰ سال از انتشار این اثر می‌گذرد اما همچنان بهترین منبع در زمینه‌ی ریشه‌شناسیِ واژه‌های غیرعربیِ موجود در قرآن است.

🔻 این کتاب در ایران به قلم توانای فریدون بدره‌ای ترجمه شد و در ۱۳۷۲ با عنوان واژه‌های دخیل در قرآن مجید منتشر گردید. ویراست دوم این کتاب نیز در سال ۱۳۸۶ همراه با مقدمه‌ای عالمانه از کاظم برگ‌نیسی منتشر شد. البته این کتاب ترجمه‌ای دیگر هم در فارسی دارد که چندان شناخته شده نیست، و این غرابت بی‌دلیل هم نیست زیرا سعید نوری در سال ۱۳۸۴ ترجمه‌ای دیگر از این کتاب را منتشر کرد که متأسفانه حتی از معیارهای یک ترجمه‌ی متوسط هم به‌دور است.

❗️ اما دریغ و درد که حتی کتاب «واژه‌های دخیل در قرآن مجید» نیز از تیغِ تیزِ ممیّزان در امان نمانده است. برای نمونه، در ترجمه‌ی فارسی کتاب با ترجمه‌ی فریدون بدره‌ای که انتشارات توس آن را در سال ۱۳۸۶ منتشر کرده است،‌ یک بند کامل از صفحه‌ی ۲۲ متن انگلیسیِ کتاب (که می‌بایست در صفحه‌ی ۷۸ کتابِ ترجمه‌شده می‌نشست) به‌طور کامل حذف شده است. این بندِ محذوف به رابطه‌ی پیامبر اسلام با اسقف نَجران و کلیساهای مسیحی و شامی اشاره دارد. طُرفِه آنکه آرتور جفری این مطالب را به نقل‌ها و روایاتِ اولیه‌ی مسلمانان ارجاع می‌دهد.

🔻 برای احترام به خواننده‌ی نقّاد، آن بندِ محذوف را ترجمه کرده‌ام که این‌جا می‌آورم:

📚 این مطلب محتمل است که برخی از واژگانِ سُریانی که در قرآن می‌یابیم را خودِ محمد رواج داده باشد. در نقل‌ها صراحتاً آمده است که او با مسیحیانِ کلیسای شامی ارتباطِ حضوری داشته است. همچنین در همان نقل‌ها می‌خوانیم که او در سنین جوانی با کاروان‌های قریش به سفرهای بازرگانی به شام می‌رفته است؛ و در یک مورد گزارشی وجود دارد در این باره که او به قُسّ [ابن ساعدة]، اُسقُف نَجران، که در بازارِ عُکّاظ در نزدیکی مکّه وعظ می‌کرده است گوش داده است. نویسندگان پیشینِ مسیحی اظهار کرده‌اند که مرشدِ محمد راهبی به نام سِرجیوس بوده است؛ و افسانه‌های نَسطور و بَحیرا دست‌کم نشان می‌دهند که پذیرشِ اولیه‌ای از این واقعیت وجود داشته است که محمد قبلاً در ارتباطی کمابیش نزدیک با مسیحیانِ مرتبط با کلیسای شامی بوده است.

❗️
اما از نگاهِ تنگِ ممیّزانِ نگرانِ ایمانِ مردمان، حتی نقل‌هایی که خود مسلمانان نیز روایت کرده‌اند می‌توانند گمراه‌کننده باشند، و باید با تیغِ ممیّزی حذف شوند!
چو پرده‌دار به شمشیر می‌زند همه را | کسی مقیم حریم حرم نخواهد ماند

#قرآن‌پژوهی #محمد #واژه‌های_دخیل_در_قرآن #آرتور_جفری #ممیزی

🖋 زهیر میرکریمی
@anqanotes


🖼 خدا خَنوخ را به آسمان برمی‌کشد.
اثر جِرارد هُئِت در سال ۱۷۲۸ میلادی.

@anqanotes


✨ قرآن و بافتار بایبلی آن

📌 کتاب خَنوخ

🔻 کتاب خَنوخ، در کنار بسیاری از کتاب‌های دیگر در سنت‌های یهودی-مسیحی همچون کتاب‌ دانیال در بابیل عبری و کتاب مکاشفه‌ی یوحنّا در عهد جدید، در زمره‌ی کتاب‌های مکاشفه‌ای و آخر‌الزمانیِ قرار می‌گیرد. در کتاب‌های مکاشفه‌ای و آخرالزمانی، شخصی که دچار مکاشفه می‌شود معمولاً به آسمان‌ها صعود و عروج می‌کند زیرا که طبق کیهان‌شناسیِ یهودی-مسیحی-اسلامی جایگاه خدا و فرشتگان بر فرازِ گنبدِ آسمان است؛ آنگاه در آن‌جا مشاهدات و مکاشفاتی دارد؛ و سپس در بازگشت به میان مردمانْ یافته‌ها و دیده‌ها و شنیده‌های خود را بیان می‌کند. مایه‌ی اصلی کتاب خنوخ نیز مکاشفاتی است که برای خَنوخ (جدّ اعلایِ نوح) رخ می‌دهد.

🔻 در سنت‌های مؤمنانه‌ی یهودی و مسیحی، خَنوخ (Enoch) را نویسنده‌ی کتابِ خَنوخ می‌دانند؛ کتابی که اکنون به مدد پژوهش‌ها می‌دانیم حتی با فرض وجود چنین شخصیتی در تاریخ به دست خَنوخ نوشته نشده است؛ بلکه کتابی است که حاصل گردآوری چند متن دیگر در میان سده‌ی چهارم پیش از میلاد عیسی تا سده‌ی دوم پیش از میلاد عیسی بوده است. در سِفر پیدایش درباره‌ی خَنوخ چنین آمده است:
📚 بایبل عبری، سِفر پیدایش، فصل ۵، بندهای ۲۱ تا ۲۴: خَنوخ با خدا ره می‌سپرد ... تمامی عمر خَنوخ ۳۶۵ سال بود. خَنوخ با خدا ره می‌سپرد، پس آنگاه ناپدید گشت، چه خدا او را برکشید.

🔻 خنوخ را در فارسی اَخنوخ نیز می‌گویند. در بعضی از سنت‌های اسلامی، اَخنوخ را همان ادریس می‌دانند. در سوره‌ی مریم، تصویری مشابه آنچه از خَنوخ در متون یهودی و مسیحی آمده است ذکر شده است برای ادریس آمده است، از جمله برکشیدن او از جانب خدا.
📚 قرآن، سوره‌ی مریم، آیه‌های ۵۶ و ۵۷: وَ اذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِدْرِيسَ إِنَّهُ كَانَ صِدِّيقًا نَّبِيًّا. وَ رَفَعْنَاهُ مَكَانًا عَلِيًّا.
ویژگی‌هایی که برای خَنوخ / ادریس در سنت‌های اسلامی ذکر شده است را می‌توان در کتابِ یهودیِ «عهد ابراهیم» نیز یافت. این کتاب از متون مورد توجهِ یهودیانِ ساکن در اتیوپی بوده است و در سده‌ی‌های یکم و دوم پیش از میلاد عیسی نوشته شده است.

🔻 کتاب خَنوخ نه‌تنها برای پژوهشگران و الاهیدانان و مؤمنان یهودی و مسیحی محل توجه است، بلکه برای پژوهشگران مسلمان و قرآن‌پژوهان نیز از اهمیت برخوردار است. این اهمیت دو سویه دارد. از یک سو، با آنکه کتاب خَنوخ در یهودیت جزء کتاب‌های قانونی و رسمیِ بایبلِ عبری محسوب نمی‌شود و یک کتاب پسابایبلی شمرده می‌شود، اما یهودیتِ غالب در اتیوپی و مسیحیتِ غالب در اریتره و اتیوپی، یعنی همسایگانِ آفریقایی شبه‌جزیره‌ی عربستان، این کتاب را جزء متون رسمی خود می‌دانسته‌اند. از این جهت این کتاب می‌توانسته تأثیر قابل ملاحظه‌ای بر فرهنگ اعراب و روایت‌های آن‌ها داشته باشد که آثار آن را می‌توان در قرآن نیز مشاهده کرد.

🔻 از سوی دیگر، ریشه‌ی بعضی از قطعه‌ها و روایت‌های قرآنی را می‌توان در کتاب خَنوخ ریشه‌یابی کرد. از جمله مواردی که گابرییِل سعید رینولدز در کتاب «قرآن و بایبل: متن و تفسیر» برای مشابهت‌های موجود میان قرآن و کتاب خَنوخ ذکر کرده است. مضامین و عباراتی از قرآن که می‌توان نظیر آن‌ها را در کتاب‌های یکم خنوخ و دوم خنوخ یافت عبارتند از:

📖 سوره‌ی بقره، آیه‌ی ۱۰۲ که در آن روایتی از دو فرشته به نام‌های هاروت و ماروت آمده است که در بابِل به مردم سِحر می‌آموختند. سقوطِ فرشتگان و سحرآموزیِ ایشان به مردم از عناصر محوری در بخش‌های ابتداییِ کتاب خَنوخ است.
📖 سوره‌ی بقره، آیه‌ی ۱۶۴ که به آفرینش آسمان و زمین و اختلاف شب و روز اشاره می‌کند.
📖 سوره‌ی توبه، آیه‌ی ۹ که درباره‌ی عُزَیر سخن می‌گوید.
📖 سوره‌ی حِجر، آیه‌ی ۱۴ که درباره‌ی گشوده‌شدن درهای آسمان برای بالارفتن به فراز آسمان سخن می‌گوید.
📖 سوره‌ی إسراء، آیه‌ی ۱۳ که به نامه‌ی اعمال آدمی در قیامت اشاره می‌کند.
📖 سوره‌ی مُدَّثِّر، آیه‌های ۳۰ و ۳۱ که مأمورانِ عذاب در جهنم را ۱۹ عدد معرفی می‌کند.
📖 سوره‌ی انفطار، آیه‌های ۱۰ تا ۱۲ که درباره‌ی نگارش اعمال آدمیان سخن می‌گوید.
📖 سوره‌ی مُطَفِّفین، آیه‌های ۱۸ تا ۲۱ که فرشتگانی را معرفی می‌کند که اعمال آدمیان را می‌نویسند.

🔻 این شباهت‌ها شاید بتوانند نشانه‌ای دیگر باشند برای این ادعا که "قرآن متنی در ادامه‌ی متون بایبلی است."


📗 بخشی از مطالب این فرسته از منبع زیر برگرفته شده‌اند:
Reynolds, Gabriel Said. The Qur’an and the Bible: Text and Commentary. New Haven: Yale University Press, 2018.

#قرآن #بایبل #خنوخ #ادریس #یکم_خنوخ #دوم_خنوخ #عهد_ابراهیم

🖋 زهیر میرکریمی
@anqanotes


✨ همایش بین‌المللی «نسخ‌های خطیِ آرامی‌زبانِ کتاب یکمِ خَنوخ» از ۲۰ تا ۲۲ اُکتُبر ۲۰۲۰ میلادی، برابر با ۲۹ مهر تا ۱ آبان ۱۳۹۹

🔻 حضور در این همایش برای قرآن‌پژوهان، پژوهش‌گران در حوزه‌ی مطالعاتِ تطبیقیِ ادیانِ سامی، و بایبل‌پژوهان مغتم است. پیوند زیر اطلاعات بیشتری درباره‌ی این همایش، سخنرانان، مقاله‌هایی که ارائه خواهند شد، و زمان‌بندی برنامه‌ها به شما ارائه خواهد کرد.

🔻 ثبت‌نام در این همایش رایگان است و از طریق همین پیوند ممکن است 👇🏼

http://www.4enoch.org/wiki4/index.php?title=2020_Aramaic_Enoch_Conference

🖋 زهیر میرکریمی
@anqanotes


✨ معرفی همایش‌های مطالعاتِ ادیان و مطالعاتِ متون مقدس

📌 همایش بین‌المللی «نسخه‌های خطیِ آرامی‌زبانِ کتاب یکمِ خَنوخ»
[برگزاری به‌صورت مجازی با ثبت‌نام رایگان]

🔻 در کنار رنج‌های بسیارِ بیماری عالمگیرِ کرونا، می‌توان امکان‌های نویی که این شرایط فراهم کرده است را نیز دید. برگزاری همایش بین‌المللی «نسخه‌های خطی آرامی‌زبانِ کتاب یکمِ خَنوخِ» به‌صورت مجازی و رایگان یکی از آن امکان‌های نو است. مؤسسه‌ی مطالعات بایبلی (Institute of Biblical Studies) —که در دانشگاه کاتولیکِ ژان پُل دوم در شهر لوبلینِ لهستان واقع است— و ِ کنکاشه‌ی خَنوخ (Enoch Seminar) —که مؤسسه‌ای پژوهشی برای مطالعات آغاز یهودیت، مسیحیت، و اسلام است— این همایش بین‌المللی را در سه روز، از ۲۰ تا ۲۲ اکتبر ۲۰۲۰ میلادی، برابر با ۲۹ مهر تا ۱ آبان ۱۳۹۹، به‌صورت مجازی و برخط (آنلاین) برگزار خواهند کرد.

🔻 این همایش به بررسی نسخه‌های خطی کشف شده از کتاب خَنوخ در طومارهای بحرالمیت و قُمران؛ بافتارِ آرامی‌زبانِ کتابِ خَنوخ؛ و نحوه‌ی گردآوری، شکل‌گیری، و ویرایش نوشتارهای مختلفی که در قالب کتاب یکم خَنوخ ظاهر شده‌اند خواهد پرداخت.

🔻 به‌زودی در فرسته‌ای جداگانه درباره‌ی کتاب خَنوخ، تأثیر‌های آن بر ادبیات و کیهان‌شناسی قرآن، و اهمیت آن برای قرآن‌پژوهان خواهم نوشت.

🖋 زهیر میرکریمی
@anqanotes


✍🏼 سیدنی گریفیث، استادِ ادبیات و زبان‌های مصری و سامی در دانشکده‌ی مطالعات سامی در دانشگاه کاتولیکِ امریکا است. او متولد ۱۹۳۸ میلادی است.

@anqanotes


✨ کتاب‌شناسی

📌 چکیده‌ای از مقاله‌ی «داستان‌های مسیحی و قرآنِ عربی: اصحاب کهف در سوره‌ی کهف و در سنّت مسیحیِ سُریانی» نوشته‌ی سیدنی گریفیث

🔍 ریشه‌های داستانِ اصحاب کهف در متونِ مسیحیّتِ سُریانی‌زبان

بخش ۳ از ۳

🔻 در زمانه‌ای که افسانه‌ی خُفتگان افسوس در جوامع مسیحی نگاشته شده است دو جریان عمده درباره‌ی رستاخیز مردگان با هم مناقشه داشته‌اند. یک جریان که آنان را پیروان اوریجِن یا اوریجن‌گرایان می‌نامیده‌اند، که به پیروی از اوریجِن فقط به رستاخیز غیرجسمانی باور داشتند. اوریجِن (زیسته از ۱۸۴ تا ۲۵۳ میلادی) یکی از آباء کلیسا در سده‌ی سوم میلادی بود که کوشید تا آموزه‌های مسیحیت را با فلسفه‌ی یونانی بیامیزد و از این رو رستاخیز را فقط روحانی می‌دانست. جریان دیگر، باورمندان به رستاخیز جسمانی مردگان بودند. چنین به نظر می‌آید که داستانِ خُفتگان افسوس از سوی باورمندان به رستاخیز جسمانی نگاشته شده است تا عقیده‌ی آن‌ها را تأیید کند. عبارت‌های پایانیِ داستان شاهدی است بر این ادعا، زیرا که پسرانِ تازه‌برخاسته از خواب/مرگ به امپراتورِ مسیحی می‌گویند: "سَرورِ ما، مسیح، ما را بیدار کرد تا اثباتی باشد برای تو که رستاخیز به‌راستی وجود دارد"، و سپس دوباره به‌خواب می‌روند یا می‌میرند. البته به نظر می‌آید که مسیحیان در نگارش این داستان از درون‌مایه‌های داستانی دیگر در یهودیت بهره گرفته‌اند (بنگرید به منابع موجود درباره‌ی نهضت مکّابیان و داستان هفت مکّابیِ شهید).

🔻 قرآن نیز این روایت را در راستای تثبیت باور به رستاخیز جسمانی استفاده کرده است، چنان‌که در آیه‌ی ۲۱ سوره‌ی کهف آمده است: «وَ کَذَٰلِکَ أَعْثَرْنَا عَلَيْهِمْ لِيَعْلَمُوا أَنَّ وَعْدَ اللَّـهِ حَقٌّ وَ أَنَّ السَّاعَةَ لَا رَيْبَ فِيهَا». اما قرآن به‌نحوی داستان اصحاب کهف را روایت می‌کند که نشان‌دهنده‌ی آشناییِ پیشینِ مخاطبان او با این داستان است. ولی قرآن صرفاً به دنبال نقل داستان نیست بلکه می‌خواند تفسیری خاص در راستای اهداف خود از این داستان ارائه کند. خوانشِ تطبیقی روایتی که قرآن ارائه کرده است در کنار متون سُریانیِ این افسانه، می‌توانند وام‌گیری‌ها و شباهت‌های این متون را در سطحِ کاربستِ واژگان، عبارات، و سیر روایی نشان بدهد. سیدنی گریفیث به تفصیل، گزارشی از این خوانش تطبیقی و نیز سیر تحول واژگان و افعال کلیدی در این روایت را ارائه کرده است.


📗 برای دسترسی به مقاله، بنگرید به:
Griffith, Sidney. "Christian Lore and the Arabic Qur’an: The 'Companions of the Cave' in Surat al-Kahf and in Syriac Christian Tradition." in The Qur’an in Its Historical Context, ed. G. S. Reynolds (London: Routledge, 2008), 109–38.

📝 پیش از این در همین دالانِ تلگرامیِ با جزئیاتی بیشتر درباره‌ی شباهت‌ها و تفاوت‌های افسانه‌ی جوانان اِفِسوس در متون سُریانی و روایت اصحاب کهف در قرآن با توجه به نظرهای گابرییل سعید رینولدز نوشته‌ام که پیوندِ آن را در زیر می‌آورم. 👇🏼
https://t.me/anqanotes/63

#قرآن‌پژوهی #قرآن #سریانی #پسابایبلی #کهف

🖋 زهیر میرکریمی
@anqanotes

20 last posts shown.

815

subscribers
Channel statistics