عوامل الحاد
بلی باید «عوامل» ارتداد برخی از جوانان را از اسلام بررسی و شناسایی کنیم تا بتوانیم با آنان بهتر گفتگو کنیم و راههای شیطان به دلهای آنان را ببندیم. اما هرگز نباید این «عوامل» را «عذرها» و یا «اسباب» الحاد آنان جلوه دهیم. چرا که سبب حقیقی بازگشت از اسلام به کفر، بیماری قلبی و هواپرستی است و همهی «اسباب» دیگری که ذکر میشود، در حقیقت «آویزهها» (و بهانههایی) است که به آنها چنگ میزنند تا کفر خود را توجیه کنند.
بهانههایی مانند کثرت ظلم در جهان، اُفتِ برخی از داعیان سرشناس، متنفر ساختن برخی از دینداران از دین، هیچ کدام عذر مشروع به شمار نمیرود و اگر اینها عذر میبود، الله متعال آنها را عذر میشمرد.
این چیزها حتا از «عوامل» (الحاد) نیست، چرا که آنان به بیماریهای درونی خود تسلیم شده اند؛ اما تلاش میکنند مسئولیت را به دوش شرایط و اسباب بیرونی بیندازند!
این بسیار مهم است که کسانی را که الله معذور ندانسته است، معذور ندانیم، چرا که با این کار، خود را از الله مهربان تر جلوه میدهیم و عدالت او تعالی را زیر سؤال میبریم. در عین حال و با درک همهی این چیزها، باید تلاش کنیم آنان را از آتش جهنم نجات دهیم و آنان را برای پیروز شدن شان بر نفس اَمّاره و شیطانهای انسی و جنی یاری و یاوری کنیم و این اعمال را در میزان حسنات خود بیفزاییم.
با تأسف بسیاری این چیزها را از هم تفکیک کرده نتوانسته اند و این عدم تفکیک پیامدهای خطرناکی نیز به دنبال دارد و برخی از فسادپیشگان از آن به عنوان ابزار عادیسازی الحاد استفاده میکنند و میکوشند مرتدان را آهسته آهسته به عنوان قشر و طایفهای از جامعه جلوه دهند که قانون از آنان حمایت کند و از حقوق شهروندی برخوردار باشند.
چکیدهی سخن:
- شناخت راههای شیطان به دلهای آنان.
- باور به این که آنان به جزای کردار خود به الحاد و ارتداد گرفتار شده اند «وَلَا يَظْلِمُ رَبُّكَ أَحَدًا/و پروردگارت به هیچ کس ظلم نمیکند».
- کفر و ارتداد آنان را با شدیدترین الفاظ تقبیح و نکوهش میکنیم.
- با این همه تلاش میکنیم سبب و عامل هدایت آنان باشیم.
والله أعلم
🔸د. اياد قنيبى🔸
@asalsoalak
بلی باید «عوامل» ارتداد برخی از جوانان را از اسلام بررسی و شناسایی کنیم تا بتوانیم با آنان بهتر گفتگو کنیم و راههای شیطان به دلهای آنان را ببندیم. اما هرگز نباید این «عوامل» را «عذرها» و یا «اسباب» الحاد آنان جلوه دهیم. چرا که سبب حقیقی بازگشت از اسلام به کفر، بیماری قلبی و هواپرستی است و همهی «اسباب» دیگری که ذکر میشود، در حقیقت «آویزهها» (و بهانههایی) است که به آنها چنگ میزنند تا کفر خود را توجیه کنند.
بهانههایی مانند کثرت ظلم در جهان، اُفتِ برخی از داعیان سرشناس، متنفر ساختن برخی از دینداران از دین، هیچ کدام عذر مشروع به شمار نمیرود و اگر اینها عذر میبود، الله متعال آنها را عذر میشمرد.
این چیزها حتا از «عوامل» (الحاد) نیست، چرا که آنان به بیماریهای درونی خود تسلیم شده اند؛ اما تلاش میکنند مسئولیت را به دوش شرایط و اسباب بیرونی بیندازند!
این بسیار مهم است که کسانی را که الله معذور ندانسته است، معذور ندانیم، چرا که با این کار، خود را از الله مهربان تر جلوه میدهیم و عدالت او تعالی را زیر سؤال میبریم. در عین حال و با درک همهی این چیزها، باید تلاش کنیم آنان را از آتش جهنم نجات دهیم و آنان را برای پیروز شدن شان بر نفس اَمّاره و شیطانهای انسی و جنی یاری و یاوری کنیم و این اعمال را در میزان حسنات خود بیفزاییم.
با تأسف بسیاری این چیزها را از هم تفکیک کرده نتوانسته اند و این عدم تفکیک پیامدهای خطرناکی نیز به دنبال دارد و برخی از فسادپیشگان از آن به عنوان ابزار عادیسازی الحاد استفاده میکنند و میکوشند مرتدان را آهسته آهسته به عنوان قشر و طایفهای از جامعه جلوه دهند که قانون از آنان حمایت کند و از حقوق شهروندی برخوردار باشند.
چکیدهی سخن:
- شناخت راههای شیطان به دلهای آنان.
- باور به این که آنان به جزای کردار خود به الحاد و ارتداد گرفتار شده اند «وَلَا يَظْلِمُ رَبُّكَ أَحَدًا/و پروردگارت به هیچ کس ظلم نمیکند».
- کفر و ارتداد آنان را با شدیدترین الفاظ تقبیح و نکوهش میکنیم.
- با این همه تلاش میکنیم سبب و عامل هدایت آنان باشیم.
والله أعلم
🔸د. اياد قنيبى🔸
@asalsoalak