نمی دانم چه باید گفتن ای راد !
از این دامی که در آن خلقی افتاد
اگر چه چاله ها در راه بودند ،
کسی ما را خبر زین چاه کِی داد ؟
چه ها مان وعده ها دادند و شادی
کنون از ظلم شان، صد داد و بیداد
نمی دانم چه در تاریخ رفته است
ولی بینم که رفت از دست فرهاد
نگه کن توی سنگاپور یک زن ،
به حکمت چون کند قلب جهان شاد
عدالت را به دانایی و صد شوق
به شاهانِ جهان داده است او یاد
مثالی بود و چون او کم نباشد
نمی دانم که این آقا به ما داد ؟
...
جهانا با دل مردم چه کردی ؟
ببار این سیل را هرجا که او باد
#محمد_عزیزی
۶ فروردین ۱۳۹۸
@azizi_poet
از این دامی که در آن خلقی افتاد
اگر چه چاله ها در راه بودند ،
کسی ما را خبر زین چاه کِی داد ؟
چه ها مان وعده ها دادند و شادی
کنون از ظلم شان، صد داد و بیداد
نمی دانم چه در تاریخ رفته است
ولی بینم که رفت از دست فرهاد
نگه کن توی سنگاپور یک زن ،
به حکمت چون کند قلب جهان شاد
عدالت را به دانایی و صد شوق
به شاهانِ جهان داده است او یاد
مثالی بود و چون او کم نباشد
نمی دانم که این آقا به ما داد ؟
...
جهانا با دل مردم چه کردی ؟
ببار این سیل را هرجا که او باد
#محمد_عزیزی
۶ فروردین ۱۳۹۸
@azizi_poet