اعتصاب معدنچیان انگلیس ( ۱۹۸۴-۱۹۸۵ )
UK miners strike of 1984–1985
قسمت سوم(قسمت پایانی)
👷🏽✌🏼👷🏽♀️
@Ba_Man_Motalee_Kon در ماههای آغازین سال ۱۹۸۵ صفوف اعتصابیون از هم گسیخت معدنچیان در بسیاری از نواحی با اکراه بهکار بازگشتند. زمستانِ آن سال بهویژه خیلی سرد بود و بسیاری از خانوادهها قادر بهپرداخت هزینههای مربوط بهگرمایش خانههایشان نبودند؛ چراکه دولت در اکتبر ۸۴ اموال «اتحادیهی ملی معدنکاران» را ضبط کرد و معدنچیان نیز بهاین دلیل که اعتصاب غیرقانونی اعلام شده بود، نمیتوانستند کمک هزینهی دولتی تقاضا کنند.
دستهای تاچر درحال خفه کردن جمعیتهای معدنچی بود و خانوادههایی که در این جمعیتها زندگی میکردند، اساساً چیزی برای زندگی نداشتند؛ حتی برای تهیه غذا مجبور بهغارت از مغازههای محلی شده بودند.
کمپین کثیف و بیرحمانهی مطبوعات جناح راست نیز باج و خراج خود را از اعتصابیون گرفت؛ معدنچیان بهطور مداوم مورد حمله قرار میگرفتند و بهواسطهی دروغهایی که در مورد آنها در سراسر کشور پخش میشد، بد جلوه داده میشدند.
در اوایل ماه مارس ۸۵، شصت درصد از معدنچیانِ سراسر کشور هنوز در اعتصاب بودند؛ این میزان در همین موقعِ سال گذشته ۷۴ درصد بود.
در سوم ماه مارس رأیگیری شد و با اکثریتی ناچیز، شکست خورده و بدون هرگونه قرارداد جدیدی با مدیریت، معدنچیان تصمیم گرفتند بهکار بازگردند.
در کنفرانس «اتحادیهی ملی معدنکاران» که این تصمیم گرفته شد، تنها کِنت (Kent) بهادامهی اعتصاب رأی داد.
برنامهی دولت مبنیبر «بستن سریع» معادن ذغال سنگ بلافاصله پس از اعتصاب بهاجرا گذاشته شد؛ این برنامه همچنان متعهد بهطرح ریدالی بود که میگفت واردات ذغال سنگ از استرالیا، کلمبیا و آمریکا ارزانتر از استخراج ذغال سنگ در بریتانیاست.
تاچر بدون در نظر گرفتن اینکه طرح ریدالی چه اثرات مخربی روی زندگی معدنچیان بریتانیا میگذارد، بهنام اقلیت ممتاز جامعه بهبرنامهی صنعتزدایی خود در ابعاد وسیعتری ادامه داد.
اکثریت جامعه که معدنچیان ناامید در اثر ویرانی اجتماعات خویش نمونهی بارز آن بودند، بدون شغل و در نیازمندی و فقر، و نیز بدون مجالی برای شادی یا زیستِ مسالمتآمیز، بهامان خود رها شدند.
دولت سرِ معدنچیان ناتینگهام نیز کلاه گذاشت. زیرا در سال ۱۹۸۴ بهآنها گفته بود:
معادنی که در آن کار میکنند، تعطیل نخواهد شد؛ بههمین دلیل آنها هم میلی بهشرکت در اعتصاب نداشتند.
پس از ماهها دریافت حقوق ناچیز دوران اعتصاب که اتحادیه آن را میپرداخت، بسیاری از معدنچیان و خانوادههای آنها بهسختی مقروض شده بودند؛ و این قرضْ سالها بعد از اعتصاب، بهدلیل بیکاری و تعطیل معادن ذغال سنگ، افزایش یافت و فشار آن غیرقابل تحمل شد. مصرف هروئین در اجتماعات سابق معدنچیان بهطور میانگین ۲۷ درصد بالاتر از میانگین مصرف هروئین در سطح ملی است.
جوامع ویران شدهی معدنچیان که بهحال خود رها شده بود تا بپوسند، حتی یک پنی کمک مالی از دولت دریافت نمیکردند. دولتی که با شمشیر خود تنها منبع درآمد این جوامع (یعنی: گودالهای ذغال سنگ) را که زندگی معدنچیان بهآن بستگی داشت، قطع کرده بود.
تاچر سیاست صنعتزدایی خود را در سراسر نیمهی دوم دههی ۸۰ ادامه داد تا واردات از خارج رونق پیدا کند. اجرای این سیاستْ صنعت در بریتانیا را بهطور چشمگیری ویران کرد و هزاران نفر نیز شغل خود را از دست دادند. میزان تخریب تا آنجا بود که در اواخر دههی ۸۰ بیکاری در بریتانیا به ۱۱ درصد و در جوامع معدنچیان به ۵۰ درصد رسیده بود.
🔼تنها بهواسطهی قدرت واحد و یکپارچهی معدنچیان و در همبستگی آنها با یکدیگر این امکان بهوجود میآمد تا بتوان تاچر را شکست داد.
🔼مهمترین درسی که باید از این اعتصاب گرفت: جایگزینیِ پریشانی و تنش با وحدت کامل طبقه (بهویژه در نبردی سخت و طولانی، مانند نبرد ۱۹۸۵ -۱۹۸۴ ) بود که نمیبایست چنین میشد. این را بههیچ قیمتی نباید فراموش کرد.
منبع:
↘️http://refaghat.org/index.php/theoretical/history/241-miners-strike-1984
مترجم: پویان فرد و محسن لاهوتی
#نافرمانی_مدنی #مبارزات_کارگری #تاریخ #مبارزات_بدون_خشونت #بازی_سیاست #اعتصاب_سراسری
https://www.instagram.com/p/BdfkBmKAei8/?taken-by=ba.man.motalee.kon