هوژین عزیز من سلام، سلامی به گرمای خندهات،
امیداورم حال دلت کوک باشد.
اکنون تو نمیدانی که این اسم توست، من عادت دارم برای ادمهای اطراف و آنهایی که دوستشان دارم یک شخصیت و اسم انتخاب میکنم. بر اساس چیزی که هستند... و هوژین لایق تمام عشق تو است. :)))
من اسمت را خیلی دوست دارم. اگر جنسیتم فرق میکرد اسم خودم را هوژین میگذاشتم. ولی شاید در اینده اسم یکی از بچههایم را هوژین بگذارم، تلفظش برای فرانسویها اسان است. مگر نه؟
خودت که میدانی از کدام بچهها میگویم.😉😅
هوژین عزیزم. امروز که تورا دیدم حالم کوک شد. قبل از امدنت در تنهایی گریه میکردم. اما وقتی جدا شدم میخندیدم، هرچند که خداحافظی در کار نبود. ولی خب... حالم خوب شد.
درسی که امروز از حرف زدن باتو گرفتم برایم خیلی ارزشمند بود.
درسهای زیادی از تو گرفتهام، یکی از انها خندیدن است.
میدانم که تو روزگار سختی را پشت سر گذراندهای و یا حتی میگذرانی...
میدانم که گاهی اوقات حالت خوب نیست.
ولی تو با وجود تمام اینها میخندی. شاید چون بر این باوری که خندیدن سلاح ما هستش و هنگامی که میخندی مهر پیروزی در دستان توست!
این اخلاقت را خیلی دوست دارم و از تو الگو میگیرم. من هم میخندم تا شاید که غم سرش را خم کند.
میدانی رفیق، تو ادم عجیبی هستی و من از این عجیب بودنت هم الگو میگیرم.
تو هواست به همه چیز است اما نمیگویی...
تو گاهی دلت میشکند اما نمیگویی
در کل ادم تو دار و پر راز و رمزی هستی. هیچکس از تو خبر ندارد اما تو از همگان خبر داری. خیلی دوست دارم بدانم صندوقچه اسرار تو کیست؟! گاهی اوقات دوست دارم بگویم هوژین من، من را صندوقچه اسرارت بدان و با من حرف بزن... اما میترسم،
میترسم که قضاوت شوم و بگویی تو با این سن؟ میدانم که روبرو نمیگویی اما از انچه در دلت بگذرد میترسم...
میدانی که من همیشه از قضاوت شدن ترسیدهام، حتی وقتی شش سال بیشتر نداشتم من ترسیدم،،،
اوه باز هم چقدر حرف زدم، شاید حوصله نداشته باشی که این همه را بخوانی. اما خب من عادت کردهام به نامههای بیجواب
دل دیگر چندبار میشکند؟🙃🥺💔
بگذار درس امروز را بگویم و بعد بروم
من وارد زندگی شدهام...
چه بخواهم چه نخواهم و زندگی رفتنی دارد، همچنان که آمدنی دارد.
او هم میرود دیگر، شاید نبودنش اوایل سخت باشد. اما باید قبول کنم. خودم را پر قدرت تر کنم و کاری کنم که او در آسمان به من افتخار کند.
مانند خوابم او پیش خدا حالش خوب است، دیگر نگران هیچ چیزی نباشم.
خوب میشویم :)))
شاید اکنون هم به راز خودت پی برده باشی که کیستی... اگر فهمیدی بگو تا معنی اسمت را بگویم.🙂
مرا ببخش که زیاد حرف زدم.
زندگی خوبی را برایت ارزومندم هوژین من
خدانگهدارت...
امیداورم حال دلت کوک باشد.
اکنون تو نمیدانی که این اسم توست، من عادت دارم برای ادمهای اطراف و آنهایی که دوستشان دارم یک شخصیت و اسم انتخاب میکنم. بر اساس چیزی که هستند... و هوژین لایق تمام عشق تو است. :)))
من اسمت را خیلی دوست دارم. اگر جنسیتم فرق میکرد اسم خودم را هوژین میگذاشتم. ولی شاید در اینده اسم یکی از بچههایم را هوژین بگذارم، تلفظش برای فرانسویها اسان است. مگر نه؟
خودت که میدانی از کدام بچهها میگویم.😉😅
هوژین عزیزم. امروز که تورا دیدم حالم کوک شد. قبل از امدنت در تنهایی گریه میکردم. اما وقتی جدا شدم میخندیدم، هرچند که خداحافظی در کار نبود. ولی خب... حالم خوب شد.
درسی که امروز از حرف زدن باتو گرفتم برایم خیلی ارزشمند بود.
درسهای زیادی از تو گرفتهام، یکی از انها خندیدن است.
میدانم که تو روزگار سختی را پشت سر گذراندهای و یا حتی میگذرانی...
میدانم که گاهی اوقات حالت خوب نیست.
ولی تو با وجود تمام اینها میخندی. شاید چون بر این باوری که خندیدن سلاح ما هستش و هنگامی که میخندی مهر پیروزی در دستان توست!
این اخلاقت را خیلی دوست دارم و از تو الگو میگیرم. من هم میخندم تا شاید که غم سرش را خم کند.
میدانی رفیق، تو ادم عجیبی هستی و من از این عجیب بودنت هم الگو میگیرم.
تو هواست به همه چیز است اما نمیگویی...
تو گاهی دلت میشکند اما نمیگویی
در کل ادم تو دار و پر راز و رمزی هستی. هیچکس از تو خبر ندارد اما تو از همگان خبر داری. خیلی دوست دارم بدانم صندوقچه اسرار تو کیست؟! گاهی اوقات دوست دارم بگویم هوژین من، من را صندوقچه اسرارت بدان و با من حرف بزن... اما میترسم،
میترسم که قضاوت شوم و بگویی تو با این سن؟ میدانم که روبرو نمیگویی اما از انچه در دلت بگذرد میترسم...
میدانی که من همیشه از قضاوت شدن ترسیدهام، حتی وقتی شش سال بیشتر نداشتم من ترسیدم،،،
اوه باز هم چقدر حرف زدم، شاید حوصله نداشته باشی که این همه را بخوانی. اما خب من عادت کردهام به نامههای بیجواب
دل دیگر چندبار میشکند؟🙃🥺💔
بگذار درس امروز را بگویم و بعد بروم
من وارد زندگی شدهام...
چه بخواهم چه نخواهم و زندگی رفتنی دارد، همچنان که آمدنی دارد.
او هم میرود دیگر، شاید نبودنش اوایل سخت باشد. اما باید قبول کنم. خودم را پر قدرت تر کنم و کاری کنم که او در آسمان به من افتخار کند.
مانند خوابم او پیش خدا حالش خوب است، دیگر نگران هیچ چیزی نباشم.
خوب میشویم :)))
شاید اکنون هم به راز خودت پی برده باشی که کیستی... اگر فهمیدی بگو تا معنی اسمت را بگویم.🙂
مرا ببخش که زیاد حرف زدم.
زندگی خوبی را برایت ارزومندم هوژین من
خدانگهدارت...