بهمنی قاجار

درباره اردشیر زاهدی
سخنان اخیر اردشیر زاهدی در مصاحبه با بی بی سی بازهم بازتاب های گسترده ای داشته ، کم و بیش مخالفان جمهوری اسلامی ، سخنان وی را تقبیح کرده ، جناح اصولگرا جمهوری اسلامی از سخنان وی استقبال کرده و اصلاح طلبان در صداقتش تردید کرده اند ، اما سخنان اردشیر زاهدی خیلی سر راست و روشن بوده و موضع عجیب و غریبی نیست ، عصاره کلام اردشیر زاهدی این است :
ما ( سلطنت پهلوی )جربزه حفظ قدرت خودمان در ایران را نداشتیم والان نیز امکانی برای پس گرفتن قدرت را نداریم پس بهتر است که در منازعه میان ایران با امریکا و اسراییل وسعودی و ... ، به ابزاری در دست بیگانگان تبدیل نگردیم ، زاهدی نه از کار کردن برای شاه پشیمان است نه جمهوری اسلامی را تایید می کند نه ادعای همراهی و همدلی با انقلابیون ۵۷ دارد ، بی تردید هم اگر در سال ۵۷ نخست وزیر می‌شد دست به هرکاری برای سرکوب انقلاب می زد و از کشته ها پشته می ساخت یا انقلاب را سرکوب می کرد و یا خودش هم کشته می شد ، اما اردشیر زاهدی با نگاهی به سابقه ۴۰ سال فعالیت اپوزیسیون جمهوری اسلامی به ویژه بخش نزدیک به سلطنت طلبان این اپوزیسیون به این نتیجه رسیده که جریان مذکور قادر به اثر گذاری مستقل در امور ایران نیست پس بهتر است الت دست و ابزار نشود در این برداشت و‌فهم اردشیر زاهدی تنها نیست ، تا حدود زیادی داریوش همایون نیز پیش از درگذشت اش به این نتیجه رسیده بود منتها با ادبیاتی وزین تر و سنجیده تر از زاهدی بیان می کرد ، دکتر ایرج امینی فرزند دکتر علی امینی هم در سخنرانی ، اقدامات پدرش در فعالیت به عنوان یک رهبر تبعیدی اپوزیسیون رو اشتباه ارزیابی کرد ، زاهدی می بیند که فعالیت های امثال بختیار و اویسی و آریانا ‌و.... نتیجه ای در بر نداشت جز منتفع شدن عده ای و کلی حرف و حدیث که پشت سر این شخصیت ها باقی ماند ، پس اردشیر زاهدی می خواهد حساب خود را جدا نماید ، عده ای صداقت زاهدی را زیر سوال می برند که اگر او مخالف دخالت خارجی است پس چرا در ‌کودتای ۲۸ مرداد با امریکا و انگلیس برای براندازی دولت ملی همدستی کرد ، در پاسخ باید گفت اولا زاهدی در آن زمان ایران را در منازعه بین امریکا و شوروی می دید ‌و درست یا غلط فکر می کرد عدم دخالت امریکا منجر به سقوط ایران در چنگال شوروی می گردد ، ثانیا زاهدی در ان زمان ولو با دخالت خارجی امکان و‌قدرت پیروزی را در خود می دید ولی در شرایط فعلی اپوزیسیون را نه متحد خارجی ها بلکه صرفا ابزاری در دست آنان ارزیابی می کند ، بله می توان به اردشیر زاهدی خرده گرفت که تو چرا برای شرایط داخلی ایران و دموکراسی و حقوق بشر دغدغه ای نداری اما نمی توان منکر این واقعیت هم شد که پیرمرد هیچ وقت چنین ادعاهایی هم نداشته ‌لااقل در عملکرد خود صداقت دارد ، در پایان در مورد عملکرد زاهدی در وزارت خارجه نیز مطالب غیر منصفانه ای منتشر شده است، درست که خلعتبری از زاهدی باسواد تر و با شخصیت تر بوده ولی زاهدی به مراتب از خلعتبری جسورتر و سیاسی تر بوده ، به گواه پیشکسوت تان وزارت خارجه چون : دکتر باوند و مرحوم دکتر زند فر، اردشیر زاهدی هم در مقابل بیگانگان و هم در درون ساختار قدرت و مقابل شاه و هم در حمایت از پرسنل خود ، از سایر وزرای خارجه شجاع تر و محکم تر بوده و هیج گاه میهن پرستی را از نظر دور نمی داشته است .
در پایان امیدوارم ، مقامات مسول کشور زمینه ای را فراهم نمایند که نه تنها زاهدی بلکه سایر سیاستمداران کهنسال تبعیدی با امنیت و آسایش به ایران باز گردند و در این جا دوران سالخوردگی
خود را بگذرانند .
https://t.me/bahmanighajar

ضرورت اعتبار اسناد رسمی


اعتبار اسناد رسمی یکی از پایه های امنیت قضایی و اقتصادی در هر کشوری هست ، در ایران نیز در دهه ۱۳۱۰ با تصویب قانون ثبت اسناد و املاک و نیز قانون مدنی اعتبار اسناد رسمی و عدم اعتبار اسناد عادی و شهادت در برابر اسناد رسمی مورد تاکید قرار گرفته است اما بعدها این اعتبار انحصاری اسناد رسمی در برابر اسناد عادی و حتی شهادت شهود مورد خدشه قرار گرفت که این موضوع منجر به افزایش دعاوی ، رواج کلاهبرداری و معاملات صوری و نیز تزلزل در مالکیت گردیده است اگر قصدی برای اصلاحات قضایی وجود دارد شایسته است که جایگاه انحصاری اسناد رسمی به آنان باز گردد.

https://t.me/bahmanighajar

👆«سلامتی دولت علیّهٔ ایران» یا «سلام رسمی دولت علیّهٔ ایران» یا «مارش ملی ایران»، سرود ملی ایران در دورهٔ قاجاریه

آهنگساز: سرتیپ غلامرضا مین‌باشیان (سالار معزّز)
شاعر: ناشناخته
اجرا: Band of the Grenadier Guards, conducted by Major F. J. Harris (گروه سرود سلطنتی بریتانیا)

قسمت اول سرود:

تا خدایْ این کشورِ ایران نمود
بس درِ عزت به رویش برگشود
خسروانش را کُلَه خورشید بود
رایتش را فرق بر خورشید بود
تا که خود چترِ عدالت گسترد
خود چترِ عدالت گسترد
مُلکِ ایران را نشانِ خیر و خوبی بُد لِوا
این لِوا فرخنده بادا باز با دورِ بقا
راست اندرین جهان
افتخارِ ما، شرحِ مامَضیٰ
شرحِ مامَضیٰ تا کی‌ام راست
باز کوششی جوششی یاران

قسمت دوم سرود:

چون به فرخ‌رسمِ دورانِ کیان
مُلکِ ملت را یکی یابی روان
بی‌تأمل باز باید داد جان
تا به‌جز نیکی نبیند زین نشان
هر که در تقدیرِ ایران بنگرد
در تقدیرِ ایران بنگرد
بود در مُلکِ کیان آیتِ قدرت عیان
باد با تاجِ کیانی رایتِ عزت به پا
هان ای برادران
موطنِ عزیز بهترین سراست
حفظِ خاکِ آن آبرویِ ماست
باز غیرتی همتی مردان

متن شعر آن در «نشریهٔ عصر جدید، شمارهٔ ۸ (سال دوم)، طهران، شنبه ۲۱ ذیقعدهٔ ۱۳۳۳، صفحه‌های ۵ و ۶» چاپ شده است.
باسپاس ویژه از جناب فرشید شُکرکُن برای ارسال این مطلب ارزشمند .

https://t.me/bahmanighajar

محمد ولی قرنی
اولویت تعهد ملی بر محبوبیت

به مناسبت سالگرد ترور سپهبد قرنی

در برهه بحرانی و پر غوغا پس از انقلاب ، ارتشی ها با درایت توانستند بقایای نیروهای مسلح ایران را حفظ کرده و از وحدت ملی و تمامیت ارضی ایران دفاع نمایند ،بزرگانی هم چون : قرنی ، ظهیرنژاد و امیر رحیمی ، در پی محبوبیت نبودند تنها در اندیشه انجام وظیفه بودند ، پیام احمد صدر حاج سید جوادی به قرنی و پاسخ قرنی به وی ، تضاد میان دو رویکرد را نشان می دهد رویکردی که در پی بدست آوردن قلب همه و محبوبیت بود که دولت موقت و سید جوادی از آن نمایندگی می کردند و رویکردی که تنها در اندیشه منافع ملی بود نه جلب افکار عمومی به هر قیمت ، نمایندگان اعزامی دولت موقت به کردستان ، به مردم می گفتند زبان رسمی را نپذیرید ، اما قرنی می گفت باید از دولت و مرکز تبعیت نمایید ، متن تلگراف حاج سید جوادی و پاسخ قرنی را میارم :
تیمسار قرنی رییس ستاد ارتش ملی ایران
پرواز جت ها بر فراز سنندج ، موجب عصبانیت مردم و قطع مذاکرات ما شد ، چه کسی دستور چنین مانورهایی داده است ؟ از طرف پادگان به سوی مردم تیراندازی می کنند و کشتار شدید می شود ، دستور دهید ، فورا تیراندازی قطع و دیگر نه روز و نه شب تیراندازی نکنند و اشعه افکن شب ها نیاندازند .

پاسخ قرنی :

جناب وزیر کشور
تا موقعی که اینجانب از طرف رهبر انقلاب ، مسولیت اداره ارتش را دارم ، انجام نظر جنابعالی و آزاد کردن افرادی که به داخل پادگان به منظور قتل و غارت هجوم برده اند ، مقدور نیست و تا زمانی که متجاوزین گمراه ، شهر را به وضع آرام بر نگردانند و تا زمانی که ایستگاه رادیو و تلویزیون در دست افراد مجاهد از کرمانشاه و ساختمان های ستاد لشکر و فرودگاه مجددا به مسولین تعیین شده واگذار نگردد و سرهنگ صفری خود را به ستاد نبروی زمینی در تهران معرفی ننماید با وجود تمام ارادتی که به شخص حضرت آیت الله طالقانی و جنابعالی دارم در مقابل درخواست تعدادی مامور اجنبی ، تسلیم نخواهم شد.
سرلشکر قرنی
در بزنگاههای حساس ، قرنی بودن است که هنر است ، باید در پی انجام وظیفه ملی بود نه جلب توجه و ژست روشنفکری و محبوب القلوب شدن
https://t.me/bahmanighajar

یادی از پزشک فداکار ایرانی در بحبوحه همه گیری تیفوس در ایران در ۱٣٢٢؛
دکتر عبدالله حامدی؛

یادداشت منتشره من در سایت انتخاب
در: در سال ۱۳۲۲ خورشیدی، ایران در شرایطی مشابه اکنون، گرفتار یک بیماری واگیردار مرگبار به نام تیفوس گردید که هزاران ایرانی را به کام مرگ فرستاد، اما نکته‌ای که درباره این فاجعه مغفول مانده است فداکاری آن روز پزشکان ایرانی در مبارزه با این بیماری بود، فداکاری که این روزها نیزدر مواجهه با کرونا مشهود است. چند سال پیش افتخار وکالت برای خاندان حامدی را داشتم و در آشنایی با این خانواده ارجمند متوجه شدم که یکی از اعضای این خانواده، شخصیتی بوده به نام مرحوم دکتر عبدالله حامدی که در سال ۱۳۲۲ خورشیدی به تیفوس درگذشته است. دکتر حامدی بنیان‌گذار دانشکده دامپزشکی و نیز از موسسان موسسه تحقیقات واکسن و سرم‌سازی حصارک بوده اما عظمت این مرد بزرگ از آن‌جا است که در سال ۱۳۲۲ و در هنگامه اشغال ایران به وسیله متفقین‌که بیماری تیفوس شایع شده بود این دکتر عالی‌قدر بدون واهمه از این بیماریِ به شدت مسری به یاری هم‌میهنان‌خود شتافت و خود نیز مبتلا شد و در فروردین همان سال بر اثر این بیماری درگذشت. در شرح حال وی آمده است:

تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در ۱۳۰۰ به پایان رسانید و سپس در مدرسه طب به آموختن علم پزشکی پرداخت. وی در سال ۱۳۰۴ در وزارت فلاحت و تجارت برای اولین بار در ایران مبادرت به تهیِه سرم ضد طاعون نمود. در سال ۱۳۰۵ برای تکمیل معلومات خود عازم فرانسه شد. دانشگاه آلفور را به خوبی گذرانید و حاصل پژوهش‌های خود را در زمینه میکروب‌شناسی در نامه انجمن زیست‌شناسی پاریس منتشر ساخت.

در سال ۱۳۱۰ به ایران بازگشت و خود را در اختیار اداره کل فلاحت گذاشت. بزرگ‌ترین اقدام او تااسیس یک واحد مدرن و علمی دامپزشکی در کشور بود و سپس موسسه‌ای در حصارک برای تهیه دارو و سرم به راه انداخت. در سال ۱۳۱۶ دست به ابتکار تازه‌ای زد و مجله دامپزشکی را منتشر نمود. از سال ۱۳۱۷ ریاست دانشکده دامپزشکی را نیز به وی سپردند.

مسئله مهم دیگر از نظر او اصلاح نژاد دام کشور بود. در سال ۱۳۱۸ برای مؤسسه دامپروری حیدرآباد تعدادی دام اصیل خارجی وارد کردند و این واحد نیز زیر نظر دکتر حامدی قرار گرفت. در سال ۱۳۲۰ با حفظ مقام ریاست دانشکده دامپزشکی، سمت مدیر کل فنی وزارت کشاورزی نیز به ایشان سپرده شد.

دکتر عبداله حامدی در فروردین ماه ۱۳۲۲ در سن ۴۱ سالگی در اثر مراوده با بیماران، مبتلا به بیماری تیفوس شد و جان سپرد.

ایشان نواده اعتماد دربار، از رجال دربار مظفرالدین شاه، بود، روحش شاد و‌روح همه

https://t.me/bahmanighajar

امروز دوم اردیبهشت سالگرد زادروز استاد والامقام حقوق ایران شادروان دکتر ناصر کاتوزیان است مردی میهن دوست و آزادیخواه و آزاده و به تمام معنا عالم و دانشمند ، مشتاق و شیفته عدالت ، به مناسبت زادروز دکتر کاتوزیان یادی کنیم از سخنان او در باره تکالیف اخلاقی و حرفه ای وکیل و ضرورت استقلال وکیل :

در تمام دنيا مرسوم است، وكيل نبايد پرونده‌ي هر شخصي را بدون مطالعه قبول كند. برخي معتقدند اگر ما پرونده‌اي را قبول نكنيم ديگري قبول مي‌كند. رسم در تمام دنيا بر اين است كه وكيل براي پذيرش وكالت، ابتدا موكل خود را محاكمه و مداركش را مي‌خواهد. اين را به شما توصيه مي‌كنم و شما را از تبليغ برحذر مي‌دارم. يك وكيل خوب بايد نتايج نامطلوب اقامه‌ي دعوي را به موكلش تذكر دهد و احتمال شكست را نيز بدهد و اين نكته را خاطرنشان كند كه من به عنوان متقاضي، سعي و كوشش خود را براي پيشبرد وكالت به كار مي‌برم اما نتيجه را نمي‌توانم تضمين كنم. نكته‌ ديگر رعايت امانت و حفظ اسرار موكل است. وكيل بايد اخلاق را در وكالت حفظ كند. علت اين‌كه اخلاق را با قواعد مي‌آميزم اين است كه فكر مي‌كنم وكيل مانند قاضي در حالي كه مجري قوانين است بايد پاسدار عدالت نيز باشد. يك وكيل موظف است در رابطه با موكل خودش، دادگاه و اجتماع، رعايت انصاف را كند و اين رعايت انصاف در جاهاي مختلف متفاوت است. اگر موكلي نزد شما سر خانوادگي را فاش كرد، بايد مثل يك طبيب و روانشناس آن را حفظ كنيد، مگر اين‌كه افشاي آن به لحاظ مصالح عمومي لازم باشد. اخلاق، يك قاعده‌ي كلي تخلف‌ناپذير نيست بلكه قابليت انعطاف دارد و به تناسب مواردي كه ممكن است به كار رود، اقتضائات متفاوتي دارد و لذا وكيل بايد
به اين موارد توجه كند.

دکتر کاتوزیان در مورد استقلال وکیل نیز گفته است :
همان‌طور كه بارها گفته‌ام لبه‌ي تيز قدرت تلخ است و بشر طوري آفريده شده كه امر و نهي نمي‌پذيرد و با قدرت سر ستيز دارد. اگر هم به ظاهر اطاعت مي‌كند به اجبار است و عقلاي قوم براي آن‌كه اين لبه‌ي تيز را آرام‌تر كنند به اين وسيله متوسل شده‌اند كه يك سازمان عمومي بين قدرت دولت و توده‌ي مردم واسطه شود تا اين قدرت را آرام‌تر كند و يكي از مهم‌ترين و قديمي‌ترين اين سازمان‌ها كانون وكلاست بنابراين كساني كه با استقلال كانون مبارزه مي‌كنند،
براي حقوق مردم ارزشي قائل نيستند

https://t.me/bahmanighajar