فرمهای سطحیِ شکرگزاری:
"داشتههای" خود را
با داشتههای بعضی افراد مقایسه میکنیم
و شکر میکنیم.
مثلا میگوییم:
"اوه، من واقعاً باید شکرگزار باشم که افراد دیگری با شرایطی بدتر از من وجود دارند."
این قدردانی حقیقی نیست؛
چون حاصلِ تفکر و ذهن است،
حاصل مقایسهی خودتان با یک فرد دیگر است؛
حاصل جدایی انداختن بین خودتان و افرادِ "فاقدِ" آن ویژگی یا آن چیز است.
٭نوع سطحیِ قدردانی،
نهایتاً با "ایگوی" ما سر و کار دارد.
به خاطر آنچه که "داریم" قدردانی میکنیم.
همان چیزی که این لحظه موجب شکرگزاریِ شماست، لحظهای دیگر میتواند موجب رنج شما باشد.
٭نوع عمیقِ قدردانی،
از جایی ورای فرایندهای ذهنی ناشی میشود؛
از جایی ورای مقایسههای ذهنی.
نوع عمیق قدردانی، ناشی از چیزی که شما دربارهی خودتان در سر و ذهنتان میگویید نیست؛ بلکه ناشی از چیزی است که در لحظه حال در زندگیتان وجود دارد.
قدردانی به خاطرِ بودنِ این لحظه؛
قدردانی از هر چیزی که در این لحظه رخ میدهد.
شما "فرم" زندگیتان در این لحظه را مورد قضاوت قرار نمیدهید. چون این فرم دائماً در حال تغییر است.
از نظر احساسی، اقتصادی، ظاهری و... یک لحظه در جایی هستید و لحظهای دیگر در جایی دیگر.
با قدردانی از نوع عمیق، به زندگی اجازه میدهید آنگونه که باید جریان داشته باشد.
زمانی که اتفاقی منفی رخ میدهد،
فقط اجازه دهید قضاوتهای ذهن کنار بروند.
به خودتان بگویید: این موقعیتِ کنونیِ زندگی من است.
اگر بتوانید از انکار و قضاوت و شکایت دست بردارید، و فقط اجازه دهید آنچه که هست باشد، عمیقتر میشوید؛ حتی در یک موقعیتِ ظاهراً منفی.
بنابراین وقتی اتفاق ظاهراً بدی میافتد و بودنش را میپذیرید، چیزی در درون شما که میتوانیم آن را "آرامش" بنامیم پدیدار میشود.
شما به خاطرِ آن اتفاقِ ظاهراً بد قدردان نیستید؛ بلکه به خاطر اینکه هنوز هم میتوانید در آرامش باشید، شکرگزارهستید.
(ایگو= احساسِ خود مهم پنداری)
اکهارت تله
💚 JOin:
@bombenerzhi 💚