جملاتی از کتاب زندگی پیش رو
بدترين چيزها هميشه در درون آدم اتفاق مى افتد، اگر اتفاق در بيرون بيافتد مثل وقتى كه اردنگى ميخوريم، مى شود زد به چاک، اما از درون غير ممكن است.
وقتى به اين حالت دچار مى شوم می خواهم بروم بيرون و ديگر به هيچ كجا برنگردم، مثل اين است كه وجود دیگری در من باشد، شروع مى كنم به زوزه كشيدن، خود را روى زمين مى اندازم، سرم را به اين طرف و آنطرف میكوبم تا بيرون برود.
https://t.me/book_archives
بدترين چيزها هميشه در درون آدم اتفاق مى افتد، اگر اتفاق در بيرون بيافتد مثل وقتى كه اردنگى ميخوريم، مى شود زد به چاک، اما از درون غير ممكن است.
وقتى به اين حالت دچار مى شوم می خواهم بروم بيرون و ديگر به هيچ كجا برنگردم، مثل اين است كه وجود دیگری در من باشد، شروع مى كنم به زوزه كشيدن، خود را روى زمين مى اندازم، سرم را به اين طرف و آنطرف میكوبم تا بيرون برود.
https://t.me/book_archives