Forward from: [ اقوال سلف صالح ]
بسم الله الرحمن الرحیم
--------------------------------------------
📌بین علم و دین
علمِ بدون دین طولی نمی کشد که سر از #الحاد در می آورد.. و دین بدون علم دیری نمی پاید که سر از خرافه در می آورد.
رابطه بین علم و دین، بسیار مسئله ساز شده است، و شکل های مختلفی به خود گرفته است، و زشت ترین شکل آن اینست که سعی دارد تو را بین اینکه متعلم باشی یا متدین، مخیر کند که یکی را انتخاب کنی..
بین اینکه در صف علم قرار بگیری یا اینکه در صف دین.. انگار که این دو با هم متناقض هستند و به هیچ وجه قابل جمع نمی باشند!
این صورت زشت که در تصور و خیال برخی نهادینه شده نه محصول علم است و نه محصول دین.. بلکه نتیجه کوتاهی و قصور در فهمِ ارتباط بین علم و دین می باشد!
ما گرفتار گروهی از متعلمین شده ایم که معتقدند علم تنها زمانی علم بشمار می رود که از قید و بند دین رها شود و از چنگ سلطه آن بیرون رود..
و نیز گرفتار گروهی از متدینان گشته ایم که معتقدند علم، پلید بوده و از عمل شیطان می باشد، و بر این باورند که درمان علمی مثلا به معنای رد قضا و قدر خداوند است!
بنابراین ما بین مردمی هستیم که علم را بت مقدسی قرار داده اند و از ما می خواهند که آن را بپرستیم و غیر آن را رها کنیم..و نیز بین مردمی هستیم که می پندارند که دیدگاه اسلام به علم، عین دیدگاه و نگریستن آن به بت هبل، لات و منات است.
📝مشکلی که بین دین و علم روی داده را می فهمم..چرا که کلیسا به مجموعه ای از خرافات ایمان آورده بود و آنها را حقایقی دینی قرار داده و به زور بر مردم تحمیل می کرد و هر کس که سعی داشت زبان به انتقادشان بگشاید را بشدت شکنجه می نمود، و همین بس که گالیله را مجبور به گفتن این سخن کردند که زمین به دور خود نمی چرخد، و اگر بر نظر خود پافشاری می نمود وی را زنده زنده می سوزاندند چرا که این، مجازات کلیسا برای کسانی بود که بدعت و کفر! از آنها ثابت شده باشد.
و زمانی که آفتاب علم در اروپا تابیدن گرفت و توانست دروغین بودن بسیاری از خرافات را به اثبات برساند که کلیسا آنها را دین کرده بود مردم پنداشتند که علم نمی تواند راه خود را تکمیل کند مگر اینکه دین را کنار بگذارد و آنرا از صحنه زندگانی حذف گرداند..
اما نزد ما، چه زمانی نزاع و برخورد بین علم و دین روی داده است تا مجبور به انتخاب بین یکی از آن دو شویم؟
چه زمانی علمِ صحیح با دین صحیح در تعارض بوده است؟
چه هنگام علم توانسته ثابت کند که داده ای علمی که دین آنرا آورده، چیزی جز خرافه نبوده است؟
واقعیت کاملا خلاف این امر را به ما می گوید.دین هیچگاه نظر خود را در مسئله ای که بدان یقین داشته تغییر نداده است..
در حالی که علم، بسیار، گفته های خود را تغییر داده است و حقایق امروز ممکن است فردا، خرافات قلمداد شود.. علم ابتدا معتقد بود که زمین تخت و مسطح است، اما زمانی که ابزار آن توسعه یافت به ما خبر داد که اشتباه می کرده است!
بلکه امر زیباتر اینست که علم هرگاه ابزار و وسایلش توسعه می یابد به حقایقی علمی رهنمون می شود که از ۱۴۰۰ سال پیش آن را می دانستیم.
#اسلام چه زمانی با دانشمندان سر جنگ داشته است؟!دینی که علم آموزی را فرض و واجب قرار می دهد محال است که سد راه دانشمندان گردد..
و اگر غربی ها آن روز که از دین دست شستند به یک امت تبدیل شدند..
پس ما هم تنها روزی به امت مبدل می شویم که لباس دین بر تن کنیم.
زیر سایۀ اسلام، ابن خلدون، ابن هیثم، ابن حیان، مقریزی و تعداد بی شمار دیگری از علما و دانشمندان سر بر آوردند.
ما خواستار علمی بدون دین نیستیم، زیرا علمی که به سلطه الله بر جهان اعتراف نمی کند سرانجام، خودش را پرستش خواهد کرد..
همچنین خواستار دینِ بدون علم نیستیم چون اسلامی که با "إقرأ" "بخوان" آغاز شد برای پیروانش راضی نمی گردد که در جهل و نادانی باشند.
______________________
📚 کتاب "حدیث الصباح" _تأليف ادهم شرقاوی
--------------------------------------------
📌بین علم و دین
علمِ بدون دین طولی نمی کشد که سر از #الحاد در می آورد.. و دین بدون علم دیری نمی پاید که سر از خرافه در می آورد.
رابطه بین علم و دین، بسیار مسئله ساز شده است، و شکل های مختلفی به خود گرفته است، و زشت ترین شکل آن اینست که سعی دارد تو را بین اینکه متعلم باشی یا متدین، مخیر کند که یکی را انتخاب کنی..
بین اینکه در صف علم قرار بگیری یا اینکه در صف دین.. انگار که این دو با هم متناقض هستند و به هیچ وجه قابل جمع نمی باشند!
این صورت زشت که در تصور و خیال برخی نهادینه شده نه محصول علم است و نه محصول دین.. بلکه نتیجه کوتاهی و قصور در فهمِ ارتباط بین علم و دین می باشد!
ما گرفتار گروهی از متعلمین شده ایم که معتقدند علم تنها زمانی علم بشمار می رود که از قید و بند دین رها شود و از چنگ سلطه آن بیرون رود..
و نیز گرفتار گروهی از متدینان گشته ایم که معتقدند علم، پلید بوده و از عمل شیطان می باشد، و بر این باورند که درمان علمی مثلا به معنای رد قضا و قدر خداوند است!
بنابراین ما بین مردمی هستیم که علم را بت مقدسی قرار داده اند و از ما می خواهند که آن را بپرستیم و غیر آن را رها کنیم..و نیز بین مردمی هستیم که می پندارند که دیدگاه اسلام به علم، عین دیدگاه و نگریستن آن به بت هبل، لات و منات است.
📝مشکلی که بین دین و علم روی داده را می فهمم..چرا که کلیسا به مجموعه ای از خرافات ایمان آورده بود و آنها را حقایقی دینی قرار داده و به زور بر مردم تحمیل می کرد و هر کس که سعی داشت زبان به انتقادشان بگشاید را بشدت شکنجه می نمود، و همین بس که گالیله را مجبور به گفتن این سخن کردند که زمین به دور خود نمی چرخد، و اگر بر نظر خود پافشاری می نمود وی را زنده زنده می سوزاندند چرا که این، مجازات کلیسا برای کسانی بود که بدعت و کفر! از آنها ثابت شده باشد.
و زمانی که آفتاب علم در اروپا تابیدن گرفت و توانست دروغین بودن بسیاری از خرافات را به اثبات برساند که کلیسا آنها را دین کرده بود مردم پنداشتند که علم نمی تواند راه خود را تکمیل کند مگر اینکه دین را کنار بگذارد و آنرا از صحنه زندگانی حذف گرداند..
اما نزد ما، چه زمانی نزاع و برخورد بین علم و دین روی داده است تا مجبور به انتخاب بین یکی از آن دو شویم؟
چه زمانی علمِ صحیح با دین صحیح در تعارض بوده است؟
چه هنگام علم توانسته ثابت کند که داده ای علمی که دین آنرا آورده، چیزی جز خرافه نبوده است؟
واقعیت کاملا خلاف این امر را به ما می گوید.دین هیچگاه نظر خود را در مسئله ای که بدان یقین داشته تغییر نداده است..
در حالی که علم، بسیار، گفته های خود را تغییر داده است و حقایق امروز ممکن است فردا، خرافات قلمداد شود.. علم ابتدا معتقد بود که زمین تخت و مسطح است، اما زمانی که ابزار آن توسعه یافت به ما خبر داد که اشتباه می کرده است!
بلکه امر زیباتر اینست که علم هرگاه ابزار و وسایلش توسعه می یابد به حقایقی علمی رهنمون می شود که از ۱۴۰۰ سال پیش آن را می دانستیم.
#اسلام چه زمانی با دانشمندان سر جنگ داشته است؟!دینی که علم آموزی را فرض و واجب قرار می دهد محال است که سد راه دانشمندان گردد..
و اگر غربی ها آن روز که از دین دست شستند به یک امت تبدیل شدند..
پس ما هم تنها روزی به امت مبدل می شویم که لباس دین بر تن کنیم.
زیر سایۀ اسلام، ابن خلدون، ابن هیثم، ابن حیان، مقریزی و تعداد بی شمار دیگری از علما و دانشمندان سر بر آوردند.
ما خواستار علمی بدون دین نیستیم، زیرا علمی که به سلطه الله بر جهان اعتراف نمی کند سرانجام، خودش را پرستش خواهد کرد..
همچنین خواستار دینِ بدون علم نیستیم چون اسلامی که با "إقرأ" "بخوان" آغاز شد برای پیروانش راضی نمی گردد که در جهل و نادانی باشند.
______________________
📚 کتاب "حدیث الصباح" _تأليف ادهم شرقاوی