اما مشکلِ بشر هم از همینجا آغاز میشود. انسان از همانجایی که دچار طمع شده، به بیراهه رفته است. و تمام گناهان او از همین یک گناه نشات میگیرد. از حرص و ولع برای اندکی زندگی بیشتر. انگار که این زندگی برای بشر کافی نیست. طمع انسان برای زندگی کار دستش میدهد و دوباره او را به درون چاله سیاهِ نابودی و زوال میکشاند. و آخرین و غایت گناه و مجازات بشر همین است. طمعی برای زنده بودن. حس میکنم برای همین است که بهرام صادقی نامِ آخرین فصلِ کتاب را زمین گذاشته است. زمینی که انسان بخاطرِ گناهِ چیدن سیب، که همان طمعِ او بود، از بهشت رانده شد و پا رویش گذاشت. این زمین مادر گناهکارانی است که بشر چون درختی، ریشههایش از این خاک تغذیه میکند تا بلکه گناهانی دیگر بزاید!
تـیـکـه📖🔖
نـقـد مـلـکـوتـ🗞
🖋.بهرام صادقی
LIBRARY📒