این اولین شب نیست که وقتی قطره های بارون روی شیشه اتاقت میرقصن تو روی صندلی میشینی و نگاشون میکنی و چای بابونه ت رو میخوری!
اتاق کوچیکت روبروی همون پلیه که وقتی اولین بار وقتی داشتی اهنگ دزیره رو گوش میدادی از روی اون پل رد شدی. نگاهش کردی و لبخند زدی و اون لبخند شروع همه چیز بود.
همون شب بدون اینکه جفتتون بدونید، بیدار موندید و ماه کامل رو تماشا کردید.
تو ستاره ی کنارش رو و اون، ماهی که کنار اون ستاره بود.
تو وقتی ستاره رو میدیدی به عطر قهوه ای که میده فکر میکردی و اون وقتی ماه رو میدید به عطر تو فکر میکرد..شاید همون عطرِ بابونه!
from: @avocado_city
to: @moonnself
اتاق کوچیکت روبروی همون پلیه که وقتی اولین بار وقتی داشتی اهنگ دزیره رو گوش میدادی از روی اون پل رد شدی. نگاهش کردی و لبخند زدی و اون لبخند شروع همه چیز بود.
همون شب بدون اینکه جفتتون بدونید، بیدار موندید و ماه کامل رو تماشا کردید.
تو ستاره ی کنارش رو و اون، ماهی که کنار اون ستاره بود.
تو وقتی ستاره رو میدیدی به عطر قهوه ای که میده فکر میکردی و اون وقتی ماه رو میدید به عطر تو فکر میکرد..شاید همون عطرِ بابونه!
from: @avocado_city
to: @moonnself