دوربینت رو روی میز کافه ی قدیمی میزاری و شروع به نوشتن دوباره میکنی!
خیلی وقته که قلمت کاغذ رو لمس نکرده و احساساتت رو از زبان خودت به زبان ساده تر نقل نکرده.
آهنگ کلاسیک موردعلاقت پخش میشه و تو موهات رو بالا میبندی و نور کل کافه رو گرفته.
تو مینویسی و مینویسی، چون خیلی وقته که دلتنگ نوشتنی و آهنگ و نور هم همراهیت میکنن.
حتی افتاب گردون های پشت پیشخوان!
from: @avocado_city
to: @matthew461
خیلی وقته که قلمت کاغذ رو لمس نکرده و احساساتت رو از زبان خودت به زبان ساده تر نقل نکرده.
آهنگ کلاسیک موردعلاقت پخش میشه و تو موهات رو بالا میبندی و نور کل کافه رو گرفته.
تو مینویسی و مینویسی، چون خیلی وقته که دلتنگ نوشتنی و آهنگ و نور هم همراهیت میکنن.
حتی افتاب گردون های پشت پیشخوان!
from: @avocado_city
to: @matthew461