کمونیستهای کامبوجی میخواستند به جایی بروند که هیچکس تاکنون نرفته بود. تخلیه شهرها، لغو پول، نفی علم و دانش، نفی زندگی خانوادگی.
شعارشان این بود: «صفر برای او، صفر برای تو این یعنی کمونیسم.»
هدف غایی نابود کردن شخصیت فردی بود.
حزب کمونیست کامبوج به رهبری پل پوت در عزمش برای ایجاد انسان کمونیست نوین از طریق سوق دادن منطق برابریطلبی، خود ساماندهی تعاونی و نابودی تدریجی دولت بر آرمانهای انقلاب فرانسه، رویههای چین مائوئیست و روشی های استالینیسم ایفای نقش میکرد.
تا بهار ۱۹۷۶ کادرهای محلی گزارش دادند که حدود چهل درصد جمعیت به تب مالاریا مبتلا شده است. در «پورسات» ۴۵ کیلومتری جنوب پنوم پن مردم به قدری در مضیقه بودند که آدمخواری رایج شده بود.
قاعدگی در زنان به دلیل نرسیدن غذا به بدنشان متوقف شده بود.
پل پوت در سخنرانیهایش تاکید داشت که جمعیت کشور باید بیشتر شود تا به مرز ۱۵ تا۲۰ میلیون نفر برسد. اما در جایی که زنان به سبب سوتغذیه قاعده نمیشدند افزایش جمعیت چگونه امکانپذیر بود؟
آدمهای صاحبمنصب و هواداران رژیم به بهترین نحو تغذیه میشدند. آنها گوشت، برنج، ماهی در اختیار داشتند.
یک عضو میلیشیای روستایی بعدها نوشت: «آنهایی که ما شب مُچشان را در حین بدگویی به رژیم گرفته بودیم آموزش میدادیم که باید سختتر از دیگران کار کنند.اگر حرفشان را تکرار میکردند کشته میشدند.کشتنشان یا با چماق بود یا کلنگ. بچهها هم اگر اشتباه میکردند کشته میشدند. من با اعدام موافق بودم زیرا آنهایی که اشتباه میکنند باید مسئولیت اشتباهاتشان را بپذیرند.»
قتلها در شب به صورت محرمانه انجام میگرفت. مردم تحت تاثیر این جنایتها شعر ترسناکی ساخته بودند با این مضمون: «آنگکار(حزب) میکشد اما توضیح نمیدهد.»
تا زمستان ۱۹۷۵، توده مردم کامبوج، از نگاه رهبری، حزب، رژیم، به مشتی ارقام صرف بر روی کاغذ تبدیل شده بودند. این را میشد از یک بیت شعر ترسناکی که کادرهای خمر سرخ وقت کشتن فرد بر زبان میآوردند نیز فهمید «نگهداشتنت فایده نداره، کشتنت ضرر نداره.»
از کتاب #پل_پوت_کابوس_سرخ
نوشتهی #فیلیپ_شورت
ترجمه #بیژن_اشتری
انتشارات #ثالث
چاپ سوم۱۳۹۸
گزینش متن #ابوالقاسم_مبرهن
@AshrameAdabiyat