با من میای؟
پرنس زیبا بگو شاهزاده با من میایی در اعماق دره سایه شب و تاریکی ، جایی که مسیر راه را گم کرده است جایی که خورشید روز را فراموش می کند جایی که نه کسی هست و نه نوری برای دیدن . با من بیا ، جایی که سنگ ها به جویبارهای سیلابی تبدیل می شوند، جایی که دشت ها مانند امواج اقیانوس بلند می شوند، جایی که زندگی مانند رویاهای رویایی محو می شود و کوه ها به غارها تبدیل می شوند. بگو شاهزاده با من میایی در این بی هویتی غم انگیز جایی که پدر و مادر زندگی میکنند و فراموش میشوند و خواهرها زندگی میکنند و ما را نمیشناسند بگو شاهزاده با من میایی در این مرگ عجیب زندگی کنم و همان باشم بدون این زندگی، یا خانه، یا نام به یکباره بودن، و نبودن که بود، و هنوز نیست که ببینی چیزها مانند سایه ها می گذرند و آسمان بالا، پایین، اطراف ما نهفته است، سرزمین سایه ها را خواهی ردیابی کرد و نگاه کرد و نه چهره همدیگر را بشناسید حال آمیخته با دلایل گذشته و حال همه به عنوان یکی ، بگو شاهزاده می توان زندگی تو را به پیوستن زنده ها به مردگان هدایت کرد سپس قدم هایت را با من دنبال کن ما تا یک ابدیت ازدواج کرده ایم...
پرنس زیبا بگو شاهزاده با من میایی در اعماق دره سایه شب و تاریکی ، جایی که مسیر راه را گم کرده است جایی که خورشید روز را فراموش می کند جایی که نه کسی هست و نه نوری برای دیدن . با من بیا ، جایی که سنگ ها به جویبارهای سیلابی تبدیل می شوند، جایی که دشت ها مانند امواج اقیانوس بلند می شوند، جایی که زندگی مانند رویاهای رویایی محو می شود و کوه ها به غارها تبدیل می شوند. بگو شاهزاده با من میایی در این بی هویتی غم انگیز جایی که پدر و مادر زندگی میکنند و فراموش میشوند و خواهرها زندگی میکنند و ما را نمیشناسند بگو شاهزاده با من میایی در این مرگ عجیب زندگی کنم و همان باشم بدون این زندگی، یا خانه، یا نام به یکباره بودن، و نبودن که بود، و هنوز نیست که ببینی چیزها مانند سایه ها می گذرند و آسمان بالا، پایین، اطراف ما نهفته است، سرزمین سایه ها را خواهی ردیابی کرد و نگاه کرد و نه چهره همدیگر را بشناسید حال آمیخته با دلایل گذشته و حال همه به عنوان یکی ، بگو شاهزاده می توان زندگی تو را به پیوستن زنده ها به مردگان هدایت کرد سپس قدم هایت را با من دنبال کن ما تا یک ابدیت ازدواج کرده ایم...