امروز خیلی یهویی چشمم به کمدی قدیمی خورد، کمدی که خیلی وقت بود فراموش شده بود و پر از کتاب های قدیمی و خاک گرفته بود. کتاب هارو یکی یکی رد کردم و دستم روی یک کتاب موند اسمش خیلی جذاب بود و درسته منو به خودش جذب کرد: "وقتی نیچه گریست"
دستم و دورش محکم کردم و بیرون کشیدمش، بیتوجه به گرد و غبار ایجاد شده چشمم و بهش دوختم و شرو کردم به خوندنش و خوشم اومد!
تصمیم گرفتم که روزی یک فصل از کتاب رو بخونم و اینجا در موردش حرف بزنم:>
دستم و دورش محکم کردم و بیرون کشیدمش، بیتوجه به گرد و غبار ایجاد شده چشمم و بهش دوختم و شرو کردم به خوندنش و خوشم اومد!
تصمیم گرفتم که روزی یک فصل از کتاب رو بخونم و اینجا در موردش حرف بزنم:>